نشان و شعار لنیسترها
لنیسترها را در هفتاقلیم با نشان شیری طلایی در زمینهای قرمز میشناسند. همچنین شعار رسمی این خاندان غرش مرا بشنو است؛ اما بیشتر با شعار: یک لنیستر همیشه قرضش را پرداخت میکند شناخته شده هستند. علت آن هم ثروت زیادی است که در این خاندان وجود دارد. آنچه درباره این خاندان بهوضوح مشخص است غرور افراد آن بهواسطه ثروت فراوان است. این خاندان در سرزمینهای غربی وستروس یعنی کسترلی راک و لنیسپورت زندگی کرده و از زمانهای گذشته حاکمان سرزمینهای غربی بودهاند.
تاریخچه خاندان لنیستر
اصالت لنیسترها به ماجراجویان اندالی بازمیگردد. بنیانگذار این خاندان را لن زیرک میدانند که کسترلیها را فریب داد تا کسترلی راک را به او دهند و از آن زمان تا دوران بهقدرترسیدن تارگرینها پادشاهان صخره نامیده میشدند. از زمان بهقدرترسیدن تارگرینها نیز به لرد سرزمینهای غربی تبدیل شدند. معادن طلای زیادی که در کسترلی راک قرار دارد باعث شده این خاندان ثروتمندترین خاندان هفتاقلیم باشند. همچنین گفته شده که سلاح اجدادی این خاندان فلز برایت رور بوده است که مدت زیادی است آن را ازدستدادهاند و از آن زمان سلاحهای خود را با فولاد والریایی میسازند.
لنیسترها در زمان سطلنت تارگرین ها
از زمان بهقدرت رسیدن تارگرینها تا افول آنها لنیسترها همیشه ارتباط خوبی با تارگرینها داشتهاند. در زمان تایتوس اما خاندان لنیستر دچار ضعفهایی شد که نتیجه آن کاهش ارتباط تارگرینها با لنیسترها بود. بعد از بهقدرترسیدن پسر تایتوس یعنی تایوین لنیستر دوباره ارتباطات میان لنیسترها و تارگرینها ازسرگرفته شد. تایوین لنیستر دست شاه ایریس شد و پسرش جیمی لنیستر وارد گارد شاهنشاهی گشت. در این دوران لنیسترها به شکوه گذشته خود بازگشتند و البته بعدها فراتر از آن رفتند. بااینحال بعدازاین که ایریس تارگرین توسط دنیس دارک لین گروگان گرفته شد و حل این ماجرا توسط تایوین 6 ماه طول کشید، ایریس تارگرین دچار پارانویا شد و نسبت به تایوین بدبین گشت.
همچنین گرایشاتی که ایریس تارگرین نسبت به جوانا لنیستر همسر تایوین لنیستر داشت باعث شد اختلافات میان آنها زیاد شده و درنهایت تایوین از سمت دستی شاه انصراف دهد. در این زمان جیمی لنیستر اما در سمت گارد شاهنشاهی مانده بود و ایریس اجازه نمیداد که میان ریگار تارگرین و سرسی لنیستر وصلتی رخ دهد. ریگار تارگرین با الیا مارتل ازدواج کرد؛ اما بعد از این که لیانا استارک را در تورنمنت پایتخت دید به او دلباخته شد و تصمیم گرفتند که با هم فرار کنند.
فرار لیانا استارک و شاهزاده تارگرینی باعث شد که برادر و پدر لیانا یعنی برندون و ریکارد به پایتخت بیایند. شاه ایریس که اکنون دیگر پارانویای او شدت زیادی گرفته بود و به شاه دیوانه معروف شده بود نهتنها به پسرش نگفت که لیانا را پس دهد؛ بلکه ریکارد را زنده سوزاند و برندون را نیز اعدام کرد. همین باعث شده که رابرت براتیون و ادارد استارک دست به شورشی گسترده زده و خاندان تارگرین را از تخت شاهی پایین بکشند. در انتهای شورش تایوین نیز به فتح پایتخت پرداخت و با کمک گرگور کلگان که معروف به کوه بود که از افرادش بود زن و فرزندان ایگار را کشته و به رابرت براتیون تقدیم کرد. رابرت نیز خوشحال شده و با لنیسترها پیمان دوستی بست. پیمانی که باعث شد با سرسی ازدواج کرده و جیمی لنیستر را که شاه دیوانه را کشته بود همچنان در گارد شاهنشاهی نگه دارد.
لنیسترهای مشهور و سرنوشت هر کدام
مهمترین شخصیتهای خاندان لنیستر تایوین لنیستر و فرزندانش یعنی جیمی لنیستر، سرسی لنیستر و تیریون لنیستر هستند. بعد از به تخت نشستن رابرت براتیون، تایوین به کسترلی راک برگشت، جیمی در گارد شاهنشاهی ماند، سرسی با رابرت ازدواج کرد و تیریون نیز در پایتخت مشغول مطالعه و مشاوره گشت. اما بعدازاین که راز میان سرسی و جیمی فاش شد و مشخص شد که تمام فرزندان رابرت براتیون و سرسی لنیستر درواقع حاصل رابطه جیمی و سرسی هستند، شاه با توطئه سرسی کشته شد و ادارد استارک که دست رابرت براتیون بود نیز اعدام گشت. در این زمان جافری براتیون یعنی فرزند اول سرسی به شاهی رسید و جیمی لنیستر به نبرد با استارکها رفت. تیریون نیز در مواجهه با استارکها اسیر شد و درنهایت بهعنوان دست شاه جافری به پایتخت برگشت.
در نبرد با استنیس براتیون که برادر رابرت براتیون بود نیز تیریون و تایوین توانستند بهخوبی عمل کنند و تایوین دوباره دست شاه شد. در مراسم عروسی شاه جافری اما به وی زهر خورانده شده و کشته میشود. سرسی لنیستر و تایوین نیز که از قدیم بهخاطر ناقص بودن تیریون از او متنفر بودند او را متهم به قتل شاه کرده و سعی میکنند او را اعدام کنند. بااینحال جیمی لنیستر حس برادریاش اجازه نداده و تیریون را آزاد میکند. تیریون نیز در سر راه خود پدرش را کشته و به سرزمینی نامعلوم راهی میشود. بعدازاین رابطه میان سرسی و جیمی نیز سرد شده و جیمی راهی جنوب شده و سرسی نیز باقدرت دادن به مذهب، خودش گرفتار میشود.