تاریخچه هایگاردن
تاریخچه فرمانروایی خاندان گاردنر در هایگاردن به عصر قهرمانان بازمیگردد. با این حال در دوران ورود اگان فاتح، هارلن تایرل پیشکار اعظم هایگاردن را در نبرد شکست داد و از آن زمان به بعد اگان نیز سرزمین هایگاردن را به خاندان تایرل سپرد و یکی از بادوامترین اتحادها در وستروس شکل گرفت. در طول نبرهای زیادی هایگاردن بدون هیچ ضربهای پابرجا ماند و خاندان تایرل توانستند عنوان محافظ جنوب را برای قرنها حفظ کنند.
بخش های مختلف هایگاردن
سرزمین ریچ دارای بخشهای مختلفی است که هایگاردن که مجموعهای از قلعههای بزرگ و کوچک و چندین باغ بزرگ است در مرکز آن قرار دارد. اگر از روی نقشه ریچ بخواهید هایگاردن را پیدا کنید کافی است جاده اقیانوسی را دنبال کرده تا به مندر برسید. همچنین از جاده رز نیز میتوانید به مندر که هایگاردن در آن جا قرار گرفته نیز برسید. در اطراف قلعههای هایگاردن سه حلقه دیوار بسیار بلند سفید قرار دارد که سالها از این قلعهها در برابر تجاوز دیگر خاندانها محافظت کرده است.
گفته شده که قلعههای قدیمی هایگاردن که شوالیه و ملازم نام دارند، به زمان عصر قهرمانان بازمیگردند و قدیمیتر از آنها در منطقه ریچ وجود ندارد. در میان این قلعهها نیز قلعه معبد سپت قرار گرفته که هر سه مذهب اصلی وستروس در آن محترم شمرده میشود. برای همین مردم ریچ و اهالی هایگاردن هیچ مشکل مذهبی با یکدیگر ندارند. مهمترین ویژگی هایگاردن این است که سراسر با گل، مطرب، جوی آب و دختران و پسران زیبا پوشیده شده و گویی بهشتی است در میان دیگر سرزمینها.
خاندان تایرل و هایگاردن در زمان تارگرین ها
دوستی و اتحاد هایگاردن و پایتخت به زمانی بازمیگردد که اگان فاتح هایگاردن را به هارلن تایرل سپرد و از آن زمان به بعد هایگاردن به یکی از متحدان اصلی این خاندان تبدیل شد. در دوران طولانی مدت اتحاد میان هایگاردن و پایتخت، بسیار پیش آمد که دختری از خاندان تارگرین به عقد لردی از هایگاردن درآید یا بالعکس دختری از هایگاردن به پایتخت رفته و همسر یکی از شاهزادهها شود. گفته شده که اینیس تارگرین اول بعد از دیدن هایگاردن اشاره کرده بود که این قلعهها زیباترین چیزی است که تا به حال دیده است.
جهیریس تارگرین
جهیریس تارگرین اول پیش از این که روی تخت آهنین بنشیند، دوران جوانی خود را در هایگاردن سپری کرده بود. در دوران جهیریس اول کل وستروس در شادی و نعمت غرق بود و برای همین هایگاردن در این دوران توانست بسیار بیشتر از پیش رشد کرده و باغهای رز آن انبوه و گسترده شود. این بود که هایگاردن در این دوران به مرکز تفریح خاندان تارگرین تبدیل شده بود و نوه جهیریس یعنی رهینیس همواره در هایگاردن مشغول گذراندن وقت بود. همچنین گفته شده که شاهزاده ایریا تارگرین برای مدتی در هایگاردن گم شده است.
هایگاردن در نبرد رقص اژدهایان
در دوران بعد از مرگ ویسریس تارگرین نخست که مشکلاتی بر سر جانشینی وی پدید آمد و تارگرینها به دو گروه سبزها و سیاهها تبدیل شدند، گروهی از سبزها به هایگاردن رفتند تا حمایت خاندان تایرل را بگیرند. در این دوران اما لیونل تایرل تصمیم گرفت که هایگاردن را در نبرد رقص اژدهایان وارد نکند زیرا عقیده داشت اژدهایان میتوانند به راحی کل قلعهها و باغها را در یک آن بسوزانند. در پایان نبردها که اگان دوم روی تخت نشست، هایگاردن تقریبا آخرین جایی بود که تبریک و ملاحظات خود را ارسال کرد و علت آن تنش آمیز بودن این پادشاهی بود.
هایگاردن در اتفاقات اخیر
جدای از این دوران، در تمام دیگر نبردهایی که تارگرینها با دیگر سرزمینها بهخصوص دورن داشتند، این هایگاردن بود که پشتیبان همیشگی آنها بود. با این حال در زمان ایریس تارگرین دوم، تارگرینها به وضع بدی افتادند و نتوانستند قدرت را حفظ کنند. در این دوران ایریس تصمیماتی احمقانه گرفت و البته دیگر خاندان تارگرین مدتها بود که منشاء قدرت خود یعنی اژدهایان را از دست داده بودند. همین ها موجب شد تا رابرت براتیون بر علیه تارگرینها دست به شورش بزند. در این شورش هایگاردن پشتیبان تارگرینها ماند.
حفظ اتحاد با ایریس تارگرین
رابرت براتیون که همراه ادارد استارک توانسته بودند سرزمینها را یکی پس از دیگری از دست تارگرینها بازپس گیرند، در طول محاصره استورمزاند میس تایرل همراه با شوالیه هایگاردن رندی تایرل توانست رابرت براتیون را در نبرد آشفورد شکست دهد. این موضوع باعث شد که هایگاردن در طول شورش رابرت براتیون مصون از هر گزندی مانده و فتح نشود. با این حال بعد از این نبرد رابرت راهی پایتخت شد و به کمک لنیسترها توانست ایریس تارگرین دوم را شکست دهد. هایگاردن نیز بعد از این پیروزی، تسلیم را پذیرفت و رابرت براتیون خاندان تایرل را به عنوان متحد جدید قبول کرد.
اتحاد با رنلی براتیون
بعد از مرگ رابرت براتیون و اعدام ند استارک، هایگاردن با برادر کوچکتر رابرت یعنی رنلی براتیون متحد شد. برای همین مارجری تایرل به عقد وی درآمد تا این اتحاد قویتر شود. رنلی در حال جمعآوری لشکر بزرگی بود که به دسیسه برادرش استنیس براتیون کشته شد. کل ارتش هایگاردن در اختیار رنلی قرار داشت و بهخاطر این که بعد از ارتش شاهنشاهی بزرگترین ارتش متعلق به هایگاردن بود، هر کس با آن متخد میشد پیروزیش قطعی بود. با این حال بعد از مرگ رنلی، هایگاردن مدت زیادی با مدعی جدیدی پیمان اتحاد نبست و از نبرد دور ماند.
اتحاد با تایوین لنیستر
هایگاردن از گذشتههای دور از طریق ازدواج دختران و پسران با شاهزادگان ایجاد اتحاد میکرد. همین بود که میس تایرل نیز خیلی علاقه داشت که دخترش مارجری تایرل را به عقد یک شاهزاده درآورد. تایوین لنیستر نیز از این فرصت استفاده کرد و مارجری را برای شاه جدید یعنی جافری براتیون خواستگاری کرد. این شد که متحد جدید تایرلها یا هایگاردن، خاندان لنیستر شد. بعد از این اتحاد، لشکر بزرگ هایگاردن به یاری تایوین لنیستر آمد و پایتخت را از حمله استنیس براتیون مصون داشت. درنهایت نیز برنامه ازدواج جافری و مارجری چیده شد.
هایگاردن در سریال بازی تاج و تخت
در سریال بازی تاجوتخت که اثری اقتباسی از داستانهای ترانه یخ و آتش است، هایگاردن به دست جیمی لنیستر فتح میشود. داستان از این قرار است که بعد از به قدرت رسیدن سرسی، او بزرگترین لشکر دنیا را جمعآوری کرده و متحدان جدیدی پیدا میکند. در یکی از نبردها نیز لنیسترها موفق میشوند به فرماندهی جیمی از دیوارهای بلند هایگاردن گذشته و آن جا را فتح کنند. بعد از فتح نیز اولنا تایرل که تنها بازمانده خاندان تایرل در هایگاردن است، با خوردن زهر به زندگی خود پایان میدهد. برای شناخت بهتر هایگاردن بهتر است حتما در کنار داستانهای ترانه یخ و آتش، سریال بازی تاجوتخت را هم مشاهده کنید.