میرسلا براتیون / لنیستر (Myrcella Baratheon)

کودکی میرسلا براتیون و ویژگی های میرسلا

گفته شده زمانی که سرسی لنیستر کودک بود یک روز به دیدار ساحره‌ای در جنگل‌های کسترلی راک می‌رود تا آینده وی را پیش‌‎بینی کند. ساحره نیز به او می‌گوید که در آینده ملکه‌ای زیبا و باشکوه شده و خداوند به تو سه فرزند خواهد داد، اما در طول زمان آن‌ها را از تو پس می‌گیرد. وقتی سرسی با رابرت براتیون ازدواج کرد و سه فرزند به نام‌های جافری، مسرسلا و تامن به دنیا آورد متوجه شد که پیش‌بینی ساحره درست از آب درآمده و برای همین ترس از دست دادن فرزندان نیز تمام وجودش را گرفت.

میرسلا فرزند دوم سرسی و رابرت در ظاهر و در اصل فرزند دوم سرسی و جیمی لنیستر بود. برای همین جافری، میرسلا و تامن هر سه از نظر ظاهری کاملاً به لنیسترها شباهت داشتند. چشم‌های روشن، موهای طلایی و قامتی رعنا از ویژگی‌‎های ظاهری میرسلا و دو برادر دیگرش بود. میرسلا یکی از زیباترین دختران هفت‌اقلیم بود و برای همین انتظار می‌رفت که بهترین مرد هفت‌اقلیم با وی ازدواج کند. سرسی در تربیت میرسلا سنگ تمام گذاشته بود و از وی دوشیزه‌ای خوش‌اخلاق و با کمالات ساخته بود. رابطه وی با دایی کوچکش یعنی تیریون نیز بسیار خوب بود.

مرگ پدر و اتفاقات بعدی

در سفری که رابرت براتیون به شمال دارد تا از ند استارک بخواهد همراه آن‌ها آمده و دست شاه شود، میرسلا براتیون هم حضور دارد. هنگامی که رابرت می‌میرد و حکم دستگیری ند استارک توسط جافری صادر می‌شود نیز میرسلا در تالار تخت حضور داشته و این صحنه را می‌بیند. میرسلا با این که در این زمان ۱۰ سال دارد؛ اما نسبت به سنش بسیار بیشتر فهمیده و هوش بالایی دارد. آن چه وی را جذاب کرده آرامشی است که حتی هنگام وقوع رویدادهای تلخ همراه وی است و می‌تواند بهترین تصمیم را در همان لحظات بگیرد.

سفر میرسلا براتیون به دورن

بعد از اعدام ند استارک، اوضاع مملکت به هم می‌ریزد و پخش‌شدن این خبر که فرزندان رابرت براتیون و سرسی در اصل متعلق به جیمی لنیستر و سرسی هستند باعث می‌شود که رنلی براتیون و استنیس براتیون بر علیه سلطنت دست به شورش بزنند. از سویی راب استارک نیز در شمال برای انتقام پدرش دست به شورش زده و خود را شاه شمال می‌خواند. در این اوضاع به‌هم‌ریخته استنیس ناوگان دریایی بزرگی راه انداخته و سعی دارد از طریق دریایی سیاه پایتخت را فتح کند. در این زمان تیریون لنیستر دست شاه بوده و کنترل شرایط پایتخت را در دست دارد.

پیش از حمله استنیس، تیریون برای جلب حمایت دورن پیشنهاد می‌دهد که میرسلا براتیون و جوان‌ترین شاهزاده دورن یعنی ترایستن مارتل ازدواج کنند. دوران مارتل نیز این پیشنهاد را می‌پذیرد و میرسلا همراه با سر اریس اوکهارت به دورن فرستاده می‌شود. در دورن نیز از میرسلا به بهترین شکل پذیرایی شده و شاهزاده ترایستن مارتل یک دل نه صد دل عاشق میرسلا می‌شود. میرسلا در این دوره از زندگی شانس بزرگی می‌آورد و از هیاهوی پایتخت دور می‌ماند تا زندگی آرام و عاشقانه‌ای را تجربه کند.

زندگی میرسلا براتیون در دورن

با این که در ظاهر میرسلا براتیون در دورن هیچ دشمنی نداشته و همگی با او به‌خوبی رفتار می‌کنند، اما کینه‌ای قدیمی در خاندان مارتل ریشه دوانده که به این سادگی‌ها رفع نمی‌شود. در زمان شورش رابرت، تایوین لنیستر به همراه سر گرگور کلگان هنگام فتح پایتخت زن و بچه‌های اگون تارگرین که درواقع الیا مارتل و فرزندان وی بوده‌اند را به بدترین شکل می‌کشند. این موضوع در آن زمان از طرف مارتل‌ها پاسخ داده نمی‌شود؛ اما ابراین مارتل و آریانه مارتل سال‌ها منتظر می‌مانند تا بتوانند انتقام این جنایت وحشتناک را بگیرند. برای همین با میرسلا که اکنون طعمه مناسبی است به‌خوبی رفتار می‌شود.

دسیسه برای انتقام

جافری براتیون که در روز عروسی کشته می‌شود، ابراین و آریانه سعی می‌کنند تا میرسلا را ملکه هفت‌اقلیم کنند. بر اساس قوانین دورن اگر دختر شاه از پسرش بزرگ‌‎تر باشد، ارجحیت با وی است و باید او ملکه شود. برای همین آریانه به همراه میرسلا و گروه کوچکی از جنگجویان سعی می‌کنند از طریق بیابان به پایتخت سفرکرده و در آن جا این ادعا را به کرسی بنشانند. در میان راه اما نیازمند گرفتن حمایت مردان دورنی هستند که تحت حاکمیت دوران مارتل است شده و برای همین ابتدا به آن جا می‌روند تا حمایت ارتش دورن را به دست آورند.

مرگ میرسلا براتیون

وقتی میرسلا براتیون و آریانه به مقصد می‌رسند متوجه می‌شوند که دوران از طریق خبرچین‌هایش از ماجرا اطلاع یافته و با گروهی از سربازان محافظ منتظر آمدن آن‌ها است تا این خیانتشان را پاسخ دهد. در این نبرد اریس اوکهارت که محافظ میرسلا است کشته می‌شود. از قبل اما عده دیگری از مردان دورن برنامه‌ریزی کرده‌اند تا با کشتن میرسلا دورن را وارد نبرد با لنیسترها کنند برای همین جرالد دین که مسئول کشتن میرسلا است به وی حمله می‌کند و با این که نمی‌تواند میرسلا را بکشد؛ اما یک گوش او را بریده و روی صورت زیبایش زخمی ماندگار می‌کارد. این پایان دردناک میرسلای زیبا و صلح‌طلب در داستان‌های ترانه یخ و آتش تا به امروز است و همچنان مشخص نیست که قرار است در ادامه چه سرنوشتی برای وی در داستان‌ها رقم بخورد.

سرنوشت میرسلا در سریال بازی تاج و تخت

در سریال بازی تاج‌وتخت اما سرنوشت میرسلا براتیون به شکل دیگری رقم می‌خورد. در این سریال آیمی ریچاردسون نقش میرسلا را بازی می‌کند. بعدازاین که میرسلا به دورن فرستاده می‌شود و قائله پایتخت ختم به خیر می‌شود، از سمت دورن یک نامه همراه با هشداری از جنس مار برای سرسی ارسال می‌شود و سرسی با دیدن آن متوجه می‌شود که میرسلا در خطر است. برای همین جیمی و ملازم وی بران مأموریت می‌یابند که مخفیانه میرسلا را از دورن به پایتخت بازگردانند.

بعدازاین که جیمی و بران وارد دورن می‌شوند با غافل‌گیری تمام گرفتار سربازان دورنی شده و زندانی می‌شوند. شاه دوران اما سریعاً به موضوع رسیدگی کرده و جیمی را پیش خود می‌برد و به او اطمینان می‌دهد که خطری میرسلا را تهدید نمی‌کند. بااین‌حال هنگامی که جیمی و بران همراه با میرسلا قصد ترک دورن را دارند، به میرسلا زهری خورانده می‌شد که چند ساعت بعد اثر می‌کند. در میانه راه هنگامی که جیمی و میرسلا در کشتی هستند، زهر اثر کرده و میرسلا از پا درمی‌آید.