جافری براتیون / لنیستر (joffrey baratheon)

کودکی جافری براتیون و ویژگی های شخصیتی

جافری اولین فرزند سرسی لنیستر و رابرت براتیون است؛ اما در حقیقت حاصل زنای سرسی با برادرش جیمی است. به همین دلیل ویژگی‌های ظاهری او کاملاً به لنیسترها شباهت دارد. چشمانی آبی با موهایی زرد که مشخصه ویژه لنیسترها است در چهره او نمایان است. سرسی لنیستر جافری را در ناز و نعمت بزرگ کرده و از ویژگی‌های اخلاقی خود به خوی وی اضافه کرده است. برای همین جافری پسری غرغرو و لج‌باز بار آمده که درک درستی از درست و غلط، شرافت و شجاعت و وفاداری ندارد. اشتباهات خود را نیز همیشه روی دوش دیگران می‌اندازد و مسئولیت هیچ‌چیز را نمی‌پذیرد.

سفر جافری براتیون به شمال و دیدار سانسا استارک

زمانی که دست شاه یعنی جان ارن کشته می‌شود، رابرت براتیون به همراه سرسی، جیمی و جافری براتیون به وینترفل می‌روند تا از دوست قدیمی‌اش یعنی ند استارک بخواهد به‌عنوان دست جدید به دربار آمده و به او کمک کند. در سفر به شمال به جافری براتیون گفته شده که قرار است سانسا استارک، دختر بزرگ ند استارک را برایش خواستگاری کنند. او نیز که عاشق اسباب‌بازی‌هایش می‌شود قبل از دیدن سانسا مطمئن می‌شود که دیگر اسباب‌بازی جنسی خود را یافته و برای همین بسیار خوشحال می‌شود.

در دیداری که سانسا استارک و جافری براتیون با هم دارند، سانسا نیز که دختری خیال‌پرور است در یک نگاه عاشق جافری شده و روایی کودکی خود را محقق شده می‌داند. برخلاف سانسا که دختری رؤیایی است، آریا استارک که خویی پسرانه دارد با دیدن جافری در می‌یابد که با پسری بچه‌ننه و بی‌عرضه روبرو شده است و برای همین سانسا را به‌خاطر انتخابش مسخره می‌کند. کسی در این لحظه خبر ندارد که این ویژگی‌های کودکانه و بی‌اهمیت در آینده چه تبعاتی به همراه دارد.

بازی کودکانه

بعدازاین که ند استارک درخواست رابرت براتیون را پذیرفته، همراه رابرت، سرسی و دیگر اعضای گارد شاهنشاهی و البته دو دخترش سانسا و آریا راهی پایتخت می‌شوند. روزهای اولی که خاندان استارک در پایتخت حضور دارند، یک روز که آریا و دوستش مایکاه در حال شمشیربازی هستند جافری براتیون و سانسا استارک در حین قدم‌زدن و ردوبدل حرف‌های عاشقانه به این دو نفر برخورد می‌کنند. جافری که فردی حسود و عاشق توجه است به مایکاه می‌گوید حق ندارد به افراد نجیب نزدیک شود.

این مشاجره لفظی درنهایت منجر به مبارزه‌ای میان جافری و مایکاه شده و در این نبرد جافری ناجوانمردانه با شمشیر مایکاه را زخمی می‌کند. در این میان آریا به جافری حمله کرده و باعث می‌شود مایکاه فرار کند. متأسفانه افراد سلطنتی مایکاه را به‌خاطر این موضوع کشته و گرگ آریا نیز که نامیریا نام دارد به‌خاطر دفاع از آریا و حمله به جافری گردن زده می‌شود. سرسی بعد از مطلع شدن از این حادثه از رابرت می‌خواهد تا آریا را تنبیه کند؛ اما برادر رابرت یعنی رنلی براتیون از بی‌عرضگی جافری که توسط یک دختر کتک‌خورده خنده‌اش گرفته و شاه نیز آریا را می‌بخشد.

ارتباط جافری براتیون با سانسا استارک

در زمانی که جافری براتیون و سانسا استارک نامزد یکدیگر هستند و در کاخ سلطنتی مشغول معاشرت، جافری به‌تدریج اخلاق ترسناک خود را بروز داده و باعث می‌شود که سانسا سرخورده شود. در یکی از نبردهایی که شوالیه گل رقیبش را از پای درمی‌آورد و جایزه خود را به سانسا تقدیم می‌کند، جافری به‌شدت حسادت کرده و وجهه کودکانه اخلاق خود را نمایش می‌دهد. این موضوع کمی ند استارک را هم نگران کرده و برای همین با رابرت مشورت می‌کند. رابرت نیز اشاره می‌کند که سرسی گرداننده اصلی این عروسک خیمه‌شب‌بازی است و برای همین باید در چرخاندن اوضاع مملکت خیلی مراقب بود.

اعدام ند استارک به دستور جافری

در زمانی که ند استارک دست رابرت براتیون است، به‌تدریج متوجه می‌شود که نه‌تنها جافری، بلکه دو فرزند دیگر سرسی و رابرت یعنی تامن و میرسلا هم حاصل ارتباط سرسی و جیمی هستند. برای همین چند بار سعی می‌کند که به رابرت بگوید؛ اما سرسی مانع وی می‌شود. درنهایت نیز سرسی با ریختن سم در شراب شاه رابرت او را از پای درآورده و ند استارک نیز ترجیح می‌دهد در بستر بیماری این موضوع را به رابرت نگوید. رابرت در بستر بیماری نامه‌ای می‌نویسد که مطابق آن ند استارک تا زمان رسیدن جافری به سن قانونی پادشاه مملکت خواهد بود.

بعدازاین که رابرت براتیون می‌میرد، جافری و سرسی سریعاً اوضاع مملکت را در دست گرفته و ند استارک را برای این که به خاندان سلطنتی افترا زده دستگیر می‌کنند. در این حین سانسا به‌عنوان گروگان نزد آن‌ها مانده و آریا به شکلی می‌تواند از دربار فرار کند. در ابتدا سانسا از شوهر آینده خود می‌خواهد که پدرش را ببخشد و جافری نیز می‌پذیرد، اما وقتی که روز محاکمه ند استارک می‌رسد با بی‌رحمی تمام دستور اعدام او را داده و این‌گونه بی‌رحمی خود را به سانسا نشان می‌دهد.

جافری شاهی خبیث

بعد از به سلطنت رسیدن جافری براتیون درباریان متوجه خباثت وی می‌شوند. او سریعاً افراد معتمد خود را جانشین قدیمی‌ها کرده و دستور می‌دهد هر کس در هر جای مملکت شایعه حرام‌زاده بودن وی را بر زبان می‌راند از دم تیغ بگذرانند. در دوران وی ظلم و ستم به اوج خود رسیده و مردم پایتخت از گرسنگی تلف می‌شوند. در این زمان تایوین لنیستر برای این که بتواند آرامش را به مملکت بازگرداند، تیریون را به‌عنوان دست جافری انتخاب می‌کند. در این زمان تیریون سعی می‌کند حماقت‌های جافری را به وی گوشزد کند اما جافری به‌جای گرفتن درس، از او کینه به دل می‌گیرد.

بزدلی در هنگام نبرد بلک واتر

بعد از اعدام ند استارک، استنیس براتیون و راب استارک از جاهای مختلف بر علیه جافری براتیون برخاسته و برای فتح پایتخت اقدام می‌کنند. استنیس برادر رابرت براتیون است و پیش از جان ارن و ند استارک متوجه می‌شود که جافری براتیون فرزند رابرت نیست و برای همین حق جانشینی وی را ندارد. برای همین لشکری تدارک دیده و برای فتح پایتخت اقدام می‌کند. در این زمان اما جافری براتیون به‌‎جای این که در صف اول ایستاده و با قرارگیری کنار سربازان به آن‌ها روحیه دهد، میدان نبرد را ترک کرده و بزدلی خود را به همگان نمایش می‌دهد.

ازدواج جافری با مارجری تایرل

نبرد میان لنیسترها و استنیس با تدابیر تایوین و تیریون و البته متحد شدن آن‌ها با تایرل‌ها با پیروزی جافری براتیون به اتمام می‌رسد. بعد از پیروزی نیز جافری سریعا تیریون را از مقام دستی شاه کنار زده و تایوین را به‌عنوان دست خود انتخاب می‌کند. تایوین نیز برایش هدیه‌ای جدید آورده و آن هم مارجری تایرل است. جافری براتیون نیز با دیدن مارجری دستور می‌دهد که نامزدی خودش و سانسا باطل شده و اکنون دیگر مارجری ملکه وی خواهد شد. سانسا بعد از این اقدام نفس راحتی می‌کشد.

در زمانی که مارجری به پایتخت نیامده بود، جافری براتیون به شیوه‌های مختلف سانسا استارک را می‌آزرد. یگ روز او را به دیدن سر پدرش روی نیزه می‌برد. یک روز به بهانه ارتباط جنسی به اتاق خوابش می‌رفت. روزی دیگر نیز خبر قتل‌عام برادرش راب استارک را برایش می‌برد تا روحیه‌اش را از دست دهد. برای همین ازدواج با مارجری برای سانسا یک موهبت بود که خدا برایش فرستاده بود تا از دست این هیولا خلاص شود.

ازدواج تیریون لنیستر

یکی از اقداماتی که جافری براتیون با مشورت تایوین لنیستر انجام داد و بیشتر به قصد تمسخر سانسا بود، قرار ازدواج تیریون با سانسا بود. تیریون کوتوله بود و ۳۰ سال اختلاف سنی با سانسا داشت. برای همین این ازدواج بیشتر عذاب روحی بود تا پیوندی فرخنده. روز ازدواج نیز جافری براتیون مانند کودکی ۵ ساله اصرار کرد که باید رسم قدیمی بردن عروس به حجله توسط تیریون اجرا شود و این موضوع تیریون را تا حدی عصبانی کرد که با چاقویی در دست او را تهدید کرد. در آن شب با وساطت تایوین جافری جان تیریون را از او نگرفت اما تهدید جافری توسط تیریون در ذهن سرسی ماند.

مرگ جافری براتیون در روز عروسی

جافری براتیون که دیگر قرار بود با گرفتن مارجری تایرل به اوج غرور خود برسد، در روز عروسی‌اش شرابی مسموم خورده و کشته می‌شود. این اتفاق در حالی می‌افتد که تیریون لنیستر را مجبور کرده تا برایش شراب بریزد. برای همین بعد از مرگش تیریون سریعا به جرم قتل شاه دستگیر می‌شود. تنها کسی که از مرگ جافری براتیون اندوهگین می‌شود نیز مادرش سرسی است. گفته شده که حتی جیمی که رسما پدر جافری بود نیز بعد از دیدن مرگ جافری اندکی ناراحت نشد و او را فردی پلید که لایق چنین مرگی است می‌دانست.

سرنوشت در سریال بازی تاج و تخت

بازیگر نقش جافری براتیون در سریال بازی تاج‌وتخت جک گلسون نام دارد. این سریال یک اقتباس بسیار زیبا از داستان‌های ترانه یخ و آتش است که برای مدت ۸ سال از شبکه HBO پخش می‌شد. سرنوشت جافری براتیون در سریال تفاوتی با سرنوشت وی در داستان‌های ترانه یخ و آتش ندارد. با این حال در بعضی جزئیات تفاوت‌هایی وجود دارد که برای بهتر شدن سریال انجام شده است.