نشان و ویژگی های خاندان مارتل
خاندان نایمروس مارتل از سان اسپیر خاندان اصلی دورن است که از ترکیب مردمان نایمریا از شرق و دورنیشیان در دورن به وجود آمدهاند و برای همین نشان آنها ترکیبی از نشان این دو خاندان یعنی خورشید و نیزه تشکیل شده است. این نشان یک نیزه طلایی فرورفته در خورشیدی قرمز است که روی زمینهای نارنجی قرار گرفته است. شعار این خاندان نیز سرکوب نشده، سرخم نشده، شکسته نشده است که در واقعیت نیز چنین ویژگیای در خاندان مارتل یافت میشود. جایگاه این خاندان سان اسپیر در دورن بوده و لرد بالادست آنها، خاندان مارتل است. ویژگی ظاهری مردمان این خاندان پوستی زیتونی، موهایی مجعد و مشکی و چشمانی به رنگ تیره است.
تاریخچه و ریشه مارتل ها
مشخص نیست دقیقاً ریشه خاندان مارتل به چه زمانی بازمیگردد؛ اما این مشخص است که در زمان هجوم آندالها در دورن بودهاند. بهصورت رسمی مبدأ پیدایش این خاندان را زمانی میدانند که ملکه شجاع روینار یعنی نایمریا با مردمانش از شرق هفتاقلیم به وستروس آمده و با پادشاه قدرتمند آن زمان دورن یعنی مورس مارتل ازدواج میکند و درنهایت اعضای باقیمانده این وصلت خاندان مارتل را شامل میشوند. این وصلت همچنین باعث شد مردمان دورن به سنتها و اصول جدیدی پایبند شوند. برای مثال دیگر از آن زمان کسی به نام پادشاه در دورن وجود نداشته و آنها را شاهزاده مینامیدند. همچنین رسم بر این شد که هر کسی زمینهایش را برای فرزند اولش فارغ از جنسیتی که دارد به ارث بگذارد.
خاندان مارتل در زمان فتح وستروس توسط اگان
در زمان فتح وستروس توسط اگان فاتح، دورن تنها جایی بود که تارگرینها نتوانستند آنجا را فتح کنند. گفته شده وقتی اگان برای بار اول قصد حمله به دورن را داشت، خاندان مارتل با استفاده از ترفندهایی که آموخته بودند افراد اگان و اژدهایانش را به بیابانهای سوزان دورن کشانده و با نبردهایی چریکی این افراد را از پای درمیآوردند. در ابتدا اگان گمان کرده بود که برای فتح دورن لازم است از افراد بیشتری استفاده کند؛ اما شکستهای متعدد خود و خواهرانش در دورن باعث شد به این نتیجه برسد که دورن فتحشدنی نیست و برای همین آنها را شاهزادگان مستقل خواند و برای 200 سال این منطقه تنها یک حاکم داشت که آن هم شاهزادگانی از خاندان مارتل بودند.
نبردهای خاندان مارتل با خاندان تارگرین
با شکست اگان، خواهرش رینیس و ویسنیا تارگرین برای فتح دورن تلاشهای زیادی میکنند که البته در یکی از این نبردها رینیس با ورود به خاک دورن از روی اژدهایش به پایین افتاده و کشته میشود. مقاومت خاندان مارتل در برابر تارگرینها به پادشاهان تارگرین ثابت میکند که دورن فتحشدنی نیست. بعد از مدتی نیز در زمان دیرون اول دوباره خاندان تارگرین برای فتح دورن اقدام کرده و باز هم شکست میخورند. گفته شده که دورن توسط تارگرینها تنها برای یک هفته فتح میشود؛ اما با توطئهای که زنان دورنی برای پادشاه تارگرین میچینند، شاه کشته شده و تارگرینها مجبور میشوند دورن را ترک کنند. برای همین درنهایت این دو خاندان تصمیم میگیرند از طریق یک ازدواج اتحادی میان خود برقرار کرده و دیگر تارگرینها برای فتح دورن اقدام نکنند.
این میشود که دیرون دوم با پرنسس میریا مارتل و همزمان مارون مارتل با دنریس ازدواج میکنند و این ازدواجها زمینه اتحادی پایدار میان این دو خاندان را فراهم میکند. گویا بعدازاین ازدواج مارتلها در دربار نفوذ کرده و بعضی از اصول و رسوم خود را در رد کیپ پیاده میکنند. بعدازاین اتحاد مارتلها با نام پادشاهی هفتاقلیم بر دورن حکومت کرده و به سوگند خود وفادار میمانند. در بسیاری از شورشها و نبردهایی که خاندان تارگرین یک طرف آن بوده نیز مارتلها همیشه پشتیبان خاندان تارگرین میمانند و سعی میکنند این اتحاد را حفظ کنند.
در زمان آخرین پادشاه خاندان تارگرین یعنی ایریس دوم، خاندان مارتل همواره متحد خاندان تارگرین میماند؛ اما شاهزاده دورن در این زمان دوران است که برادری به نام ابراین و خواهری به نام الیا دارد. این شاهزاده در این دوران سعی میکند هرطور شده خاندان مارتل را از نبرد دور نگه دارد و اجازه ندهد افراد بیشتری از دورن کشته شود. او از بیماری نقرس رنج برده و بسیاری از افراد دورن برای وی احترام قائل هستند و با این تصمیم وی همدلی میکنند. بااینحال همه چیز طوری که شاهزاده دوران دوست دارد پیش نرفته و اتفاقاتی در زمان شورش رابرت رخ میدهد که باعث میشود شاهزاده دوران بهشدت نقد شده و دارای مخالفانی شود.
خاندان مارتل در زمان شورش رابرت
در زمان ایریس تارگرین، خاندانهای استارک، براتیون، تالی و ارن بهخاطر اقدامات احمقانه شاه و شاهزاده بر علیه وی دست به شورشی میزنند که به نام شورش رابرت شناخته شده است. داستان ازاینقرار بوده که شاهزاده ریگار تارگرین عاشق نامزد رابرت براتیون که لیانا استارک نام دارد شده و با هم فرار میکنند. فرار این دو موجب میشود پدر و برادر لیانا به پایتخت رفته و از ایریس بخواهند تا لیانا را پس دهد. اما شاه دیوانه بهجای اینکه به درخواست این دو پاسخ دهد، دستور میدهد هر دو را زندانی کرده و سپس در ملا عام اعدام کنند. این کار باعث میشود ند استارک و رابرت براتیون سریعاً شورشی را آغاز کرده و تمام خاندانهای ناراضی از حکومت ایریس را با خود همراه کنند.
در نبردهایی که میان رابرت براتیون و افراد خاندان تارگرین شکل میگیرد، رابرت موفق میشود که تمام متحدین این خاندان و افراد مهم آنها را شکست داده و یکی پس از دیگری لشکر تارگرینها را شکست دهد. در این دوران الیا مارتل همسر ریگار تارگرین بوده و همراه فرزندانش در پایتخت زندگی میکردند. وقتی پایتخت توسط تایوین لنیستر فتح شد، او به یکی از افرادش که کوه نامیده میشد دستور داد به الیا مارتل تجاوز شده و سپس خودش و فرزندانش را بکشند. پخششدن این خبر برای افراد خاندان مارتل بهخصوص ابراین مارتل بسیار دردناک بود؛ زیرا مارتلها اعلام بیطرفی کرده بودند. اینگونه شد که بعد از فتح پایتخت و پیروزی رابرت، ابراین مارتل و بسیاری از دیگر افراد خاندان مارتل کینهای ابدی از خاندان لنیستر به دلگرفته و شاهزاده دورن را ملامت میکردند که چرا هیچ کاری انجام نداده است.
افراد مهم خاندان مارتل
از افراد مهم خاندان مارتل که در کتابهای ترانه یخ و آتش از آنها نامبردهشده میتوان به الیا مارتل، دوران مارتل و ابراین مارتل اشاره کرد. الیا مارتل خواهر دوران و ابراین است که در ابتدا تایوین لنیستر قصد داشت وی را برای جیمی خواستگاری کند؛ اما ایریس شاه بهخاطر اینکه اتحاد میان دورن و کینگز لند را قویتر کند، او را برای ریگار تارگرین گرفت. الیا مارتل از ریگار چند فرزند به دنیا آورد و باعث خشنودی ایریس تارگرین شد. بااینحال گفته شده که ریگار او را زیاد دوست نداشت و برای همین در تورنمنت شاهی، تاج زیبایی را به لیانا استارک داد و اینگونه دل الیا مارتل را شکست.
دوران مارتل نیز از دوران جوانی بهخاطر مصرف بیش از اندازه گوشت قرمز دچار نقرس شده بود و بهنوعی زمینگیر بود. او روحیاتی صلحطلب داشت و برای همین در هر دو شورشی که بر علیه ایریس تارگرین و جافری براتیون شکل گرفت، دخالت نکرده و اجازه نداد ابراین نیز مداخله کند. ابراین اما برخلاف برادرش شخصیتی جنگجو داشت و همیشه از دوران جوانی دنبال بهانهای بود تا با خاندان لنیستر روبرو شده و انتقام خواهر و فرزندان خواهرش را از تایوین و کوه بگیرد. در داستان این موقعیت برای ابراین پیش میآید؛ اما متأسفانه در میدان نبرد توسط کوه کشته میشود.
خاندان مارتل در سریال بازی تاج و تخت
در سریال بازی تاجوتخت که وقایع داستانهای ترانه یخ و آتش را شرح میدهد، داستان از جایی شروع میشود که رابرت براتیون پیروز شده و 10 سالی میشود که روی تخت آهنین مشغول حکمرانی است. در این سریال الیا مارتل حضور ندارد؛ زیرا از مرگ وی چندین سال میگذرد. بازیگر نقش دوران مارتل الکساندر سیدیگ نام داشته و نقش ابراین مارتل را نیز پدرو پاسکال بازی میکند. در این سریال سرنوشت خاندان مارتل تا زمان مرگ ابراین مارتل در میدان نبرد مشابه چیزی است که در کتابهای ترانه یخ و آتش آمده است. همچنین در این سریال میرسلا لنیستر به شاهزاده تریستان مارتل داده شده و در دورن زندگی میکند. اما بعد از مرگ ابراین الاریا سند که همسر ابراین مارتل است با دسیسهای دوران و شاهزاده تریستان را کشته و جنازه میرسلا را برای سرسی ارسال میکند.
همچنین الاریا سند که بازیگر آن ایندیرا وارما نام دارد به همراه افرادی از آهن زادگان مثل اشا و تیان گریجوی بر علیه سرسی لنیستر وارد مبارزه شده و با دنریس تارگرین متحد میشود. اما سرسی لنیستر با همراهی یورون گریجوی موفق میشود الاریا را زنده دستگیر کرده و توسط کوه به قتل برساند. بعدازاین دیگر خاندان مارتل ازهمپاشیده و نقشی هم در نبردهایی که بر علیه شاه شب و سرسی توسط جان اسنو و دنریس تارگرین انجام میشود نداشته باشند. این خاندان همچنین در هنگام تعیین سرنوشت برای وستروس بعد از مرگ دنریس هیچ نمایندهای ندارد با اینکه در داستانهای ترانه یخ و آتش نشان داده شده که جزو خاندانهای بسیار مهم محسوب میشود.