برندون استارک | برادر ند استارک

مطابق چیزی که در کتاب ترانه یخ و آتش آمده برندون استارک بسیار خوش‌قیافه بوده است. برندون مردی بلندقامت با ظاهری مهربان و زیبا است که موهای قهوه‌ای‌اش نشان از خالص‌بودن نژاد استارکی‌اش دارد. برخلاف برادرش یعنی ند استارک، برندون خوش‌اخلاق و اهل شوخی بود و درست مانند خواهر شجاعش لیانا استارک، با همه نرم‌خو بوده است. برندون قبل از اینکه کشته شود عاشق بانو کتلین شده و به‌خاطر او دوئل می‌کند. بااین‌حال عمرش قد نمی‌دهد که با وی ازدواج کند و کتلین سهم برادرش یعنی ند استارک می‌شود.

خانواده و وینترفل

برندون استارک فرزند ریچارد استارک و لیانا استارک، برادر ادارد استارک، بنجن استارک و لیانا استارک است. او نیز مانند برادران و خواهرش در وینترفل متولد می‌شود و همان جا زیر نظر تعلیمات پدر و مادر بزرگ می‌شود. برندون در شمشیرزنی بسیار مهارت داشته و جنگجویی بزرگ می‌شود. گفته شده که برندون به‌خاطر مهارت در نبرد چنان مشهور می‌شود که از وی درخواست می‌کنند در مسابقات هارن هال شرکت کند. اما از شانس بدش حریف روبرویش ریگار تارگرین بوده که او نیز از برترین مبارزان کل کشور است. به همین دلیل از ریگار شکست می‌خورد و به وینترفل بازمی‌گردد.

برندون به دنبال لیانا

هنگامی که برندون استارک عازم ازدواج با نامزدش بانو کتلین می‌شود و راهی ریوران می‌گردد، به او خبر می‌دهند که خواهرش لیانا توسط حریفی که یکبار با او جنگیده بود یعنی ریگار تارگرین ربوده شده است. ریگار تارگرین شاهزاده‌ای از خاندان تارگرین است که حدود سه قرن تخت پادشاهی را بر عهده داشتند. خاندان تارگرین زمانی به‌خاطر داشتن اژدها توانسته بودند بر کل کشور غلبه کنند و تخت پادشاهی را از آن خود کنند.

اما اکنون دیگر اژدهایی نداشتند و از آنها تنها شاهی دیوانه با نام ایریس تارگرین به جامانده بود که علاقه‌ای وافر به سوزاندن دشمنان خود داشت. او حتی دوستان و مردم عادی شهر را هم به‌خاطر ارضای ذهنی خود می‌سوزاند و گمان می‌کرد روح اژدها در وی دمیده شده است. پسران وی نیز که ریگار تارگرین یکی از آنها بود به‌واسطه همین‌قدرت سلطنتی دست به هر جنایتی می‌زدند و اکنون دلباخته لیانا شده و وی را با خود به مقر پادشاهی برده بود.

رو در رو شدن برندون استارک با خاندان تارگرین

خبر ربوده شدن لیانا استارک باعث می‌شود برندون استارک بسیار عصبانی شود و مردانی از شمال را با خود همراه کرده و به سمت مقر پادشاهی روانه شود. تعداد کم افراد و برتری گارد پادشاهی درنهایت منجر می‌‎شود به دستگیری برندون. شاه دیوانه که اکنون دشمن جدیدی پیدا کرده بود دستور می‌دهد پدر برندون یعنی ریچارد استارک به پایتخت بیاید و مسئولیت فرزندش را برعهده گیرد. پدر به مقر پادشاهی می‌آید اما به دستور شاه دیوانه زنده‌زنده در قفس پیشِ چشم برندون سوزانده می‌شود. دیدن این صحنه برندون را دیوانه کرده و باعث می‌شود تمام تلاشش را بکند تا پدر را نجات دهد.

مرگ غمناک برندون استارک

برندون در حالی سوزانده شدن پدر را می‌بیند که گردنش را با کمربندی چرمی به قفس بسته‌ بودندا و کمی جلوترش شمشیری گذاشته بودند تا برای رسیدن به آن تلاش کند. تقلای برندون برای رسیدن به شمشیر در نهایت باعث می‌شود که خفه شود. تماشای نابودشدن خانواده‌اش جلوی چشمانش بیشتر از درد خفگی باعث آزار وی می‌شود و به همین دلیل خفگی برای رسیدن به شمشیر را ترجیح می‌دهد به زنده‌ماندن و کاری نکند.

فرزند لیانا و ریگان

با اینکه دزدیدن لیانا توسط ریگان تارگرین سرانجامی شوم برای برندون استارک و پدرش دارد؛ اما باعث می‌شود فرزندی دورگه از خاندان استارک و تارگرین به دنیا آید که بعدها کل داستان ترانه آتش و یخ درباره وی می‌شود و او کسی نیست جز جان اسنو. همچنین فرزند دیگر این دو نفر شورشی است که ادارد استارک به همراه رابرت باراتیون به راه انداخته و نتیجه آن نابودشدن خاندان تارگرین و کنار رفتن این سلسله از تخت پادشاهی است.