ترانه یخ و آتش اثر جرج. آر. آر. مارتین یک شاهکار تمام‌عیار است که در آن موجودات ماورایی در کنار انسان‌هایی با ویژگی‌های بسیار جالب وجود داشته و داستان را می‌سازند. یکی از انسان‌هایی که به این دنیای ماورایی متصل است، برن استارک است. هر چقدر که دیگر استارک‌ها را با قدرت پهلوانی و شمشیرزنی می‌شناسیم، برن را باید به‌خاطر بینش ماورایی‌اش شناخت که البته در سریال بازی تخت و تاج از همین ویژگی استفاده شده و برن را به یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های سریال تبدیل کرده است. اما در داستان ترانه یخ و آتش هنوز جرج مارتین تصمیم نگرفته که سرنوشت برن را چگونه ادامه دهد.

برن استارک

برن استارک فرزند ادارد استارک و بانو کتلین است که در وینترفل به دنیا آمده و همان‌جا در کنار برادر بزرگش راب استارک، خواهران بزرگش سانسا و آریا و برادر کوچکش ریکان بزرگ می‌شود. در کنار این افراد، برادر ناتنی‌اش جان اسنو و ملازم پدرش تیان گریجوی هم با آن‌ها در وینترفل زندگی می‌کنند. همچنین تا جایی که به یاد داشته مردی قوی‌هیکل به نام هودور که کمی دیوانه است و تنها کلمه هودور را به زبان می‌آورد در کنار آنها زندگی کرده و از کودکی با برن دوست بوده است.

برن موهایی حنایی رنگ با چشمانی آبی دارد که از این نظر به سمت خاندان مادرش یعنی تالی‌ها رفته است. او از کودکی عاشق بالا رفتن از برج و باروی وینترفل و تماشای دوردست بوده است. گرگ مخصوص برن سامر است و برن با او از کودکی ارتباط وارگی دارد. این ارتباط به برن قدرت می‌دهد تا بتواند وارد جلد گرگ شده و از چشم او دنیا را ببیند. این ویژگی تنها در میان بعضی از مردم شمال دیده شده و به همین دلیل استارک‌ها را مردمانی می‌دانستند که بیشترین قرابت را با مردم آنسوی دیوار دارند.

ظاهر برن استارک
ظاهر برن استارک

درس های برن استارک از پدر

در کودکی، برن استارک بیش از باقی فرزندان استارک‌ها به درس‌های پدر توجه کرده و گاهی کارهای او را به چالش می‌کشد. اولین باری که برن بااهمیت قوانین و ادای دین آشنا می‌شود زمانی است که مشاهده می‌کند پدرش یکی از اعضای نایت واچ را که از آن‌سوی دیوار فرار کرده را گردن می‌زند. برن می‌پرسد که چرا او را رها نمی‌کنند؟ و ادارد استارک پاسخ می‌دهد که اگر به وظایف عمل نشود همه چیز بی‌معنی می‌شود و به همین دلیل از برن می‌خواهد که شاهد این اعدام باشد. در این جا او به اهمیت وظیفه به عهد پی می‌برد.

اتفاقات غم انگیز

بعد از قتل جان ارن دستیار اصلی پادشاه رابرت براتیون، هیئتی از جانب پایتخت هفت اقلیم شامل پادشاه، ملکه و جیمی لنیستر که بهترین شمشیرزن زمان خود است عازم وینترفل می‌شوند تا از پدر برن بخواهند برای گرفتن مقام جان ارن به پایتخت برود. در زمانی که خاندان پادشاهی در وینترفل هستند، برن چیزی را مشاهده می‌کند که باعث می‌شود حادثه‌ای تلخ برای او اتفاق بیفتد. او که طبق معمول در حال بالارفتن از برج و باروهای وینترفل است ناگهان در یکی از اتاق‌های طبقه بالا، شاهد رابطه جیمی لنیستر و همسر رابرت برتیون که سرسی لنیستر نام داشته و خواهر خود جیمی است بوده و به همین دلیل جیمی او را از بالا به پایین‌پرت می‌کند تا در این باره چیزی به کسی نگوید.

افتادن برن استارک از برج توسط جیمی لنیستر
افتادن برن استارک از برج توسط جیمی لنیستر

برن بعد از افتادن از بالای برج، مدتی در کما به سر برده و در این دوران رویاهای عجیبی می‌بیند. مثلاً کلاغ سه چشمی در خواب به او می‌آموزد که چگونه پرواز کرده و از دید او دنیا را ببیند. در این زمان مردی ناشناس با خنجری که متعلق به تیریون لنیستر است سعی می‌کند برن را بکشد؛ اما گرگ برن استارک او را می‌کشد. همین باعث می‌‎شود لیدی کتلین به تیریون مشکوک شود. بعد از این که برن از کما در می‌آید، متوجه می‌شود که فلج شده و نمی‌تواند راه برود.

دستگیری تیریون و مشکلات در میدان نبرد

بعد از این که برن استارک فلج می‌شود و تیریون لنیستر از این موضوع باخبر می‌شود، در سفر برگشتش از دیوار به وینترفل یک طرح برای نشستن روی اسب برای برن آورده و به مکانیک‌های وینترفل می‌دهد تا برای او این صندلی را بسازند و این‌گونه نیت خوب خودش را به خانواده استارک نشان می‌دهد. در همین زمان است که برن یک‌بار در جنگل توسط وحشی‌‎ها مورد حمله قرار می‌گیرد؛ اما تیان و گری ویند به کمک او رسیده و آنها را دستگیر می‌کنند. در دستگیرشدگان یک دختر وحشی به نام اشا وجود دارد که راب او را شخصاً ملازم برن می‌کند تا در کارهایش به او کمک کند. در همین زمان جافری دستور اعدام پدر برن (ند استارک) که به‌عنوان دستیار شاه به پایتخت رفته را داده و برن این حادثه را در خواب می‌بیند.

برن استارک؛ لرد وینترفل

بعد از این‌که ادارد استارک گردن زده می‌شود، راب استارک همراه مادر لشکری کشیده و عازم جنوب می‌شوند تا انتقام پدر را بگیرند. در این زمان برن استارک به‌عنوان بزرگ‌ترین استارک موجود در وینترفل، زمام امور را در دست گرفته و لرد وینترفل می‌شود. در این زمان برن به طور کامل می‌آموزد که چطور به‌صورت کنترل شده وارد ذهن سامر شود و به همین دلیل دوستانش میرا و جوجن به او می‌گویند که اگر قصد دارد کلاغ سه چشم را ببیند باید عازم آن‌سوی دیوار شوند. بااین‌حال در این زمان تیان گریجوی به استارک‌ها خیانت کرده و عازم سرزمین پدری یعنی سرزمین آهن زادگان می‌شود تا لشکری فراهم کرده و انتقام سرکوب شورش آنها را که توسط ند استارک انجام می‌شود بگیرد.

برن استارک؛ لرد وینترفل
برن استارک؛ لرد وینترفل

در این زمان برن و ریکان یعنی تنها استارک‌هایی که در وینترفل مانده‌اند در سردابی مخفی می‌شوند تا به‌موقع بتوانند از آن جا فرار کنند. بعدازاین که برن و ریکان به همراه هودور و اشا موفق می‌شوند از وینترفل بگریزند، رمزی اسنو که از خاندان بولتون است به تیان نزدیک شده و او را فریب داده و لشکریانش را می‌کشد و مردم وینترفل را فراری می‌دهد. در این حین به دلیل حملات سربازهای مختلف و اتفاقاتی که در مسیر رخ می‌دهد، راه برن استارک و برادرش ریکان از هم جدا می‌شود. اشا و ریکان به سمت وایت هاربر می‌‎روند و برن استارک، هودور، میرا و جوجن به راه خود به سمت شمال ادامه می‌دهند.

پیشنهاد خرید

خرید و دانلود کتاب پرنسس و ملکه

تومان 31,500تومان 19,700خرید و مطالعه

سفر برن به آنسوی دیوار

در سفر برن استارک به سمت شمال، در قلعه‌ای به اسم کویینز کرون اقامت می‌کنند. در این زمان برن استارک بانفوذ به درون ذهن سامر متوجه می‌شود که بیرون از قلعه جان اسنو یعنی برادر ناتنی‌اش در حال نبرد با وحشیانی از شمال است. بعدازاین به نایت فورت رفته و نگهبانان شب بخصوص سمول تارلی که دوست صمیمی جان اسنو است از آنها پذیرایی می‌کند. سمول به آنها کمک می‌کند از دیوار عبور کرده و به دنیای آن‌سوی دیوار برسند.

سرنوشت متفاوت برن استارک در سریال

در سریال اما سرنوشت برن متفاوت و البته مهم‌تر است. او بعد از رفتن به آنسوی دیوار با سختی فراوان کلاغ سه چشم را پیدا می‌کند و جایگاه او را می‌گیرد و خود، به عنوان کلاغ سه چشم بر‌می‌گردد. در نبرد شب بلند، که وایت واکرها به وینترفیل حمله می‌کنند، شاه شب قصد کشتن برن استارک را دارد اما در دام افتاده و توسط آریا استارک کشته می‌شود و پس از آن وایت‌ واکرها برای همیشه از بین می‌روند.

پس از جنگ آخر و فتخ کینگزلندینگ توسط سپاه دنریس و جان اسنو و قتل عام لنیسترها، جان اسنو که متوجه دیوانگی دنریس می‌شود او را می‌کشد و اینگونه هم خود جان اسنو شانس پادشاه شدن را از دست می‌دهد و هم دنریس دیگر ملکه هفت اقلیم نیست. بعد از گردهمایی سران هفت پادشاهی در کینگزلندینگ، نتیجه گرفته می‌شود که کسی بهتر از برن استارک برای پادشاهی نیست و اینگونه او تبدیل به تنها استارکی که به حکومت هفت پادشاهی رسیده است می‌شود. البته پادشاهی شمال از هفت اقلیم جدا شده و سانسا استارک ملکه شمال می‌شود و برن شاه ۶ اقلیم می‌شود.

برن استارک؛ پادشاه شش اقلیم
برن استارک؛ پادشاه شش اقلیم

این مطلب را به اشتراک بگذارید

1,052 تعداد بازدید

دیدگاه ها

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
0
    0
    سبد خرید شما
    سبد خرید خالیخرید