آریانه مارتل (Arianne Martell)

کودکی آریانه مارتل و ویژگی های شخصیتی

آریانه مارتل فرزند ارشد دوران مارتل و ملاریو از نورووس است. بنا بر قوانین دورن او وارث و جانشین شاهزاده دوران است و برای همین شخصیتی مهم در خاندان مارتل محسوب می‌شود. آریانه در سان اسپیر متولد شده و دوران کودکی خود را در همین‌جا می‌گذراند. طبق توصیفاتی که از او به‌عمل‌آمده، دختری سرزنده و زیبا بوده است که کودکی شاد و سرشار از شیطنتی را پشت سر گذرانده است. او را با ظاهری کاملاً دورنی یعنی پوستی زیتونی، چشمانی درشت و مشکی و موهایی پرپشت و پرکلاغی توصیف کرده‌اند.

از نظر اخلاقی وی را حسابگر، جسور و تندخو توصیف کرده‌اند. گویا از کودکی با این روحیه بزرگ شده است که هر چیزی را که می‌خواسته باید به دست می‌آورده است. پدرش شاهزاده دوران او را آزاد بار آورده و برای همین در ارتباط با مردان هیچ نقطه‌ضعفی نداشته است. سر اریس اوک هارت او را از نظر اخلاقی کاملاً شبیه به عمویش ابراین مارتل دانسته و برای همین گفته شده که ارتباط‌های جنسی زیادی داشته است. علاقه ویژه وی به پسران زیبارو زبانزد دورن بوده است. در داستان‌های ترانه یخ و آتش آریانه یکی از دخترانی است که خیلی دیر ازدواج می‌کند.

دوران نوجوانی و جوانی آریانه مارتل

دوران نوجوانی و کودکی آریانه مارتل همراه با برادرش کوینتین و دوستان صمیمی‌اش دری، گرین و سیلوای خال‌خالی می‌گذرد. با اینکه برادر کوچک‌تر آریانه و کوینتین یعنی تریستان ۱۰ سال از آریانه کوچک‌تر است؛ اما آریانه با وی ارتباطی صمیمی داشته و همیشه هوایش را داشته است. گویا محرم رازهای آریانه دخترعمویش تینه سند بوده است. یک‌بار با کمک تینه سند آریانه موفق می‌شود با دری ارتباط جنسی برقرار کند و این اولین‌بار است که او این تجربه را کسب می‌کند. یکی از خاطراتی که آریانه در سنین جوانی آن را زیاد تعریف می‌کرد، ارتباط او با عمویش لووین مارتل و قلقلک‌های او بوده است. زمانی که آریانه ۸ سال داشت لووین از دنیا رفت.

زمانی که آریانه مارتل ۱۴ سال داشت ارتباط جنسی جدی‌ای را با دیمون سند برقرار می‌کند. در این دوران وی نامه‌ای از پدرش به کوینتین را پیدا می‌کند که در آن قید شده که کوینتین جانشین وی خواهد شد. آریانه با دیدن این نامه تحت‌تأثیر قرار گرفته و عده زیادی معتقدند که آریانه مارتل بعد از خواندن این نامه دچار کدورت دائمی با پدرش شد. در این دوران آریانه برای اینکه از تصمیم پدرش مطمئن شود به وی می‌گوید که ترتیب ازدواج وی با یک شاهزاده مناسب را بدهد تا بتواند در کنار همسری مناسب جانشین پدرش شده و بر دورن حکمرانی کند.

ازدواج آریانه مارتل و خواستگاران متعدد

در این دوران آریانه مارتل سرگرم دیدار با خواستگاران متعدد از خاندان‌های متعدد بوده است. از دورن خواستگاران خوبی مثل دری و دزیل داشت. همچنین دیمون سند نیز برای خواستگاری اقدام می‌کند؛ اما شاهزاده دوران وی را رد می‌کند. بعد از مدتی آریانه متوجه می‌شود که شاهزاده دوران قصد دارد وی را به لرد یا شاهزاده‌ای خارج از دورن بدهد. گویا خود آریانه علاقه داشته با رنلی براتیون یا ویلاس تایرل ازدواج کند. پدرش با این وصلت مخالف بوده و زمانی که آریانه به همراه تینه روانه های گاردن می‌شود، ابراین در میانه راه مانع وی شده و او را به دورن بازمی‌گرداند. همچنین دوران پیشنهاد ازدواج ادمور تالی را هم رد می‌کند. این اقدامات باعث می‌شود آریانه از پدرش دل‌چرکین شده و کلاً از فکر ازدواج بیرون آید. در این دوران وی سفر به خارج از دورن را انتخاب کرده و برای چند سال از پدرش دور می‌شود.

آریانه در زمان شورش رابرت

گفته شده که ارتباط آریانه مارتل و پدرش زمانی کاملاً به سمت تیرگی رفت که آریانه دریافت پدرش هیچ اقدامی برای گرفتن انتقام عمه‌اش یعنی الیا مارتل نمی‌کند. در زمان شورش رابرت براتیون، الیا مارتل یعنی خواهر شاهزاده دوران در پایتخت زندگی می‌کرده؛ زیرا همسر شاهزاده ریگار تارگرین بوده و از وی دو فرزند داشته است. در این دوران تایوین لنیستر برای فتح پایتخت اقدام می‌کند و بعد از ورود به پایتخت، دستور می‌دهد که افرادش به‌خصوص سر گرگور کلگان تمام افراد خاندان تارگرین و اطرافیان آن‌ها را از دم تیغ بگذراند. گرگور کلگان نیز بعد از یافتن الیا مارتل و فرزندانش، ابتدا به وی تجاوز کرده و سپس همه آن‌ها را می‌کشد. در این زمان شاهزاده دوران با اعلام بی‌طرفی دورن را وارد نبرد با رابرت براتیون نکرده بود؛ اما ابراین مارتل با شنیدن این خبر تصمیم می‌گیرد به پایتخت لشکر بکشد. دوران نیز مانع این کار می‌شود و از آن زمان ابراین و آریانه از شاهزاده دوران کینه به دل می‌گیرند که چرا برای انتقام از لنیسترها هیچ اقدامی نمی‌کند.

ارتباط آریانه مارتل با میرسلا براتیون

سال‌ها بعد، زمانی که رابرت براتیون از دنیا رفته و جافری براتیون به‌جای وی بر تخت آهنین می‌نشیند، دوباره شورشی بزرگ در وستروس آغاز می‌شود. در این شورش اشخاصی مثل راب استارک، استنیس براتیون و رنلی براتیون بر علیه لنیسترها اعلام جنگ می‌کنند. گویا آریانه مارتل و ابراین مارتل انتظار داشته‌اند که دوران نیز به این شورش بپیوندد و انتقامی که سال‌ها منتظر آن بودند را از لنیسترها بگیرد. اما چیزی که در عمل رخ می‌دهد این است که دوران اعلام بی‌طرفی کرده و حتی پذیرای یکی از اعضای خاندان لنیستر هم می‌شود.

تیریون لنیستر در این زمان برای ایجاد اتحاد با خاندان مارتل، دختر سرسی لنیستر یعنی میرسلا را به دورن می‌فرستد تا با شاهزاده تریستان ازدواج کند. این‌طور می‌شود که میرسلا که یک لنیستر است به دورن فرستاده می‌شود و اتفاقاً شاهزاده دوران از وی استقبال گرمی به عمل‌آورده و تضمین می‌کند که جان وی در امان خواهد بود. گویا در این زمان آریانه مارتل ارتباطی مناسب با میرسلا داشته و او را گزینه مناسبی برای گرفتن انتقام نمی‌داند.

آریانه مارتل بعد از مرگ ابراین مارتل

بعد از مدتی اما تیریون به جرم قتل جافری براتیون دستگیر می‌شود. داستان ازاین‌قرار بوده که در روز عروسی جافری و مارجری، شخصی در شراب جافری زهر ریخته و باعث می‌شود او کشته شود. مظنون اصلی نیز تیریون بوده؛ زیرا او برای جافری شراب می‌ریخته است. تایوین لنیستر نیز با برپایی دادگاهی سعی می‌کند حکم اعدام تیریون را به‌صورت رسمی اعلام کند. برای همین از شاهزاده دوران دعوت به عمل می‌آید تا به‌عنوان شاهد در این دادگاه حاضر شود. دوران اما به‌خاطر نقرس در این دادگاه حاضر نشده و در عوض ابراین را به پایتخت ارسال می‌کند.

ابراین بعد از حضور در دادگاه، متوجه می‌شود که تیریون اعلام کرده که حکم وی با مبارزه تعیین شود. سرسی قهرمان خود را برای این مبارزه سر گرگور کلگان اعلام می‌کند. ابراین نیز که سال‌ها منتظر بود تا با گرگور کلگان رودررو شود اعلام می‌کند که حاضر است برای تیریون بجنگد. در این نبرد؛ اما گرگور کلگان سر ابراین را به طرزی وحشتناک منفجر کرده و حسرت گرفتن انتقام را روی دل مارتل‌ها می‌گذارد. در این زمان آریانه مارتل انتظار داشته که دوران برای گرفتن انتقام جان ابراین، اعلان‌جنگ کند؛ اما دوران طبق معمول کاری انجام نمی‌دهد و این باعث می‌شود که آریانه خودش برای گرفتن انتقام اقدام کند. ‎

نقشه های آریانه مارتل برای انتقام

آریانه که در این مدت مشغول تهیه نقشه‌ای برای گرفتن انتقام است، باخبر می‌شود که تیریون لنیستر پدرش تایوین را کشته و اکنون تخت آهنین به دست سرسی لنیستر و افراد دیگری افتاده است. برای همین نقشه وی این می‌شود که اعلام کند بنا بر قوانین دورن، شاهزاده میرسلا براتیون ملکه وستروس بوده و همه باید از او اطاعت کنند. آریانه به این نتیجه رسیده بود که پخش این خبر باعث می‌شود سرسی به‌شدت عصبانی شده و با دورن وارد جنگ شود. جنگی که شاهزاده دوران مجبور بود درگیر آن شود و این‌گونه می‌شد انتقام تمام جنایت‌هایی که در حق خاندان مارتل شده بود را از لنیسترها گرفت.

ارتباط آریانه مارتل با سر اریس اوکهارت

برای اجرایی‌کردن این نقشه، آریانه مارتل با سر اریس اوکهارت وارد رابطه می‌شود و سر اریس نیز به وی قول می‌دهد که در انجام آن کمکش کند. وعده‌ای که آریانه مارتل به سر اریس داده بود این بود که اگر به وی کمک کند تا میرسلا ملکه شود، آن‌گاه با سر اریس ازدواج خواهد کرد. سر اریس نیز سریعاً افرادی را جمع کرد تا با کمک آن‌ها پیش از اینکه شاهزاده دوران میرسلا را به جایی خارج از دورن ارسال کند، میرسلا را از سان اسپیر برداشته و به جایی امن ببرند و سپس به سرسی نامه دهند که یا شرایط را بپذیرد یا جان میرسلا را خواهند گرفت.

ممانعت پدر و دستگیری آریانه

سر اریس اوکهارت با این بهانه که میرسلا مریض است او را مخفیانه از سان اسپیر خارج کرد تا آریانه و دیگر افراد به وی ملحق شوند. بعد از اینکه آریانه مارتل و افراد دیگر به سر اریس ملحق شدند، سربازان دوران مارتل ازراه‌رسیده و مانع حرکت آن‌ها شدند. مسئول دستگیری آریانه و بازگرداندن میرسلا آریو هوتاه بود. سر اریس با دیدن آریو و دیگر سربازان گارد حکومتی، سعی کرد با آن‌ها درگیر شود تا آریانه مارتل و میرسلا بتوانند از آنجا فرار کنند. در این درگیری؛ اما یکی از افراد سر اریس به سمت میرسلا هجوم برد. یا اینکه موفق نشد میرسلا را بکشد؛ اما باعث شد یکی از گوش‌هایش از جا کنده شود. این اقدام باعث شد که آریو سریعاً سر اریس و افرادش را گردن زده و آریانه را دستگیر کند. آریانه نیز برای گذراندن دوران حبس به سان اسپیر و در سیاه‌چال برده شد. در دورانی که آریانه در سیاه‌چال به سر می‌برد، اعتصاب‌غذا کرد و برای همین روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شد.

فاش شدن راز پدر

یک روز که آریانه مارتل به‌خاطر اعتصاب‌غذا به‌شدت ضعیف و مریض شده بود، شاهزاده دوران به ملاقات وی رفت و رازی را که چندین سال از وی مخفی کرده بود فاش کرد. دوران به آریانه گفت که سال‌هاست در فکر گرفتن انتقام از لنیسترها بوده و برای این کار اقدامات زیادی انجام داده است. سپس به آریانه گفت که شاهزاده کوینتین را چندین سال پیش برای مذاکره با دنریس تارگرین به مرین فرستاده است. قصد شاهزاده دوران این بود که کوینتین با دنریس صحبت کرده و وی را متقاعد کند تا با دورن متحد شده و بر علیه لنیسترها وارد جنگ شوند.

همچنین او گفت به این خاطر هیچ‌کدام از خواستگاران وی را قبول نکرده تا او را به ویسیریس تارگرین یعنی برادر دنریس تارگرین بدهد تا اتحاد میان مارتل‌ها و تارگرین‌ها محکم‌تر شود. این اتحاد ریشه تاریخی بلندی داشت و برای همین دنریس حتماً قبول می‌کرد. بعد از فاش‌شدن راز، آریانه مارتل آزاد شده و طوری که در داستان آمده است او و پدر منتظر می‌مانند تا از کوینتین خبری بیاید؛ اما گویا خبری از کوینتین نمی‌آید. در داستان‌های ترانه یخ و آتش تا همین‌جا درباره سرنوشت آریانه مارتل توضیح داده شده است و چون هنوز جرج. آر. آر. مارتین کتاب‌های جدید ترانه یخ و آتش را ننوشته است، سرنوشت آریانه بعدازاین ماجرا مشخص نیست.

آریانه مارتل در سریال بازی تاج و تخت

سریال بازی تاج‌وتخت یک اثر اقتباسی از داستان‌های ترانه یخ و آتش است که توسط شبکه اچ بی او تهیه و پخش شده است. این سریال در سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ که زمان پخشش بود توانست نظر مخاطبان زیادی را در سراسر دنیا به خود جلب کند و جزو موفق‌ترین سریال‌های تاریخ شود. در این سریال اما نقش آریانه مارتل کاملاً حذف شده است. برای همین هیچ اشاره‌ای به آریانه نمی‌شود. داستان خاندان مارتل در سریال تقریباً مشابه چیزی است که در داستان‌های ترانه یخ و آتش آورده شده است؛ اما گویا به دلایلی نقش آریانه در این خاندان حذف شده و نامی از وی آورده نمی‌شود. بااین‌حال شما با دیدن سریال بازی تاج‌وتخت می‌توانید بهتر سرنوشت خاندان مارتل و اتفاقاتی که توضیح دادیم را متوجه شوید.