سلیس براتیون (Selyse Baratheon)

کودکی سلیس براتیون و ویژگی های ظاهری

از کودکی سلیس اطلاعاتی در دسترس نیست و تنها می‌دانیم که از خاندان فلورنت است. خاندان فلورنت یکی از خاندان‌هایی است که در های گاردن زندگی می‌کنند و ویژگی اصلی آن‌ها این است که قامتی بلند داشته و موهایشان قرمز است. با این که دختران زیبای زیادی در خاندان فلورنت یافت می‌شدند اما سلیس زیبایی خاصی نداشت. او فرزند ریام فلورنت و بانو فلورنت بود. همچنین این خانواده دو فرزد دیگر به نام‌های اکسل فلورنت و ایمری فلورنت داشتند که هر دو مردانی جنگجو بودند.

ازدواج سلیس با استنیس براتیون

بعدازاین که رابرت براتیون توانست خاندان تارگرین را از میان بردارد، استنیس براتیون و سلیس فلورنت با یکدیگر در استورمز اند ازدواج کردند. ازدواج آن‌ها شکوه زیادی نداشت و به گفته افراد زیادی این دو با روحیات خشکی که داشتند برای هم ساخته شده بودند. سلیس براتیون همیشه مریض بود و احساساتش را بروز نمی‌داد. از سویی استنیس براتیون نیز بسیار جدی و خشک بود و توانایی بروز علاقه و احساساتش را نداشت. بااین‌حال ازدواج آن‌ها دوام آورد و استنیس در کنار سلیس می‌توانست به وظایفش بپردازد و دراگون استون را مدیریت کند.

عقاید مذهبی سلیس براتیون

سلیس فلورنت به‌شدت تحت‌تأثیر مذهب جادوگری به نام ملیساندر بود. ملیساندر برای او از خدای نور و نقشه کلی که در سر دارد می‌گفت. معجزاتی که سلیس از ملیساندر و خدای نور دیده بود باعث شد که شوهرش را ترغیب کند تا این مذهب را در دراگون استون گسترش داده و خودش هم از آن پیروی کند. استنیس چندان به مذاهب اهمیت نمی‌داد و بعدازاین که دید این جادوگر چه‌کارهایی که نمی‌تواند بکند، دستور داد تا مردم دراگون استون به پیروی از مذهب خدای نور روی‌آورند.

ارتباط سلیس براتیون با فرزندش شیرین

مشکل اصلی که سلیس براتیون با آن دست‌وپنجه نرم می‌کرد این بود که نمی‌توانست فرزندی زنده به دنیا آورد. برای همین خود را نفرین شده می‌دانست و وقتی ملیساندر به او توضیح داد که این اتفاق هم بخشی از طرح بزرگی است که خدای نور در سر دارد، کمی آرام گرفت. بعد از چند تلاش ناموفق، درنهایت سلیس توانست دختری به نام شیرین برای استنیس به دنیا آورد. این اتفاق از دو جهت باعث دلخوری بیشتر سلیس شد. اول این که شیرین پسر نبود تا بتواند جانشین استنیس شود و دم این که شیرین در کودکی دچار بیماری مردان سنگی شد و این موضوع باعث شد سلیس از او بیشتر متنفر شود.

استنیس برای درمان شیرین هر کاری کرد و درنهایت توانست او را از مرگ نجات دهد؛ اما سمت چپ صورتش برای همیشه خاکستری ماند. بعدازاین که شیرین بزرگ شد، همیشه از سلیس براتیون دوری می‌کرد زیرا می‌دانست مادرش از وجود او خجالت‌زده است. در این ایام سلیس به‌شدت درون‌گرا شده بود و تنها با خدای نور ارتباط برقرار می‌کرد و به صحبت‌های ملیساندر که گویی سخن خدا بود که بر زبان وی جاری می‌شد گوش می‌داد.

نبردهای استنیس براتیون

در نبردهای استنیس براتیون، سلیس براتیون همیشه پشتیبان وی بود. یک‌بار که دریافت ملیساندر می‌تواند به‌وسیله زنا با استنیس فرزندی به دنیا آورد که به‌وسیله جادو قادر است برادرش رنلی براتیون را بکشد، خودش برای این کار پیشقدم شد و از استنیس خواست با ملیساندر ارتباط برقرار کند. این ارتباط باعث شد ملیساندر باردار شده و حاصل آن مردی به شکل استنیس شود. این مرد؛ اما به‌صورت شبح وارد چادر رنلی شد و وی را کشت. بعدازاین بود که استنیس نیز به توصیه‌های ملیساندر گوش داد و از طرح وی برای رسیدن خودش به تخت پادشاهی حمایت کرد. در این زمان نیز سلیس برای یافتن چنین نیرویی برای شوهرش خشنود بود. سلیس به‌خاطر پسر نیاوردن همیشه خودش را لایق سرزنش می‌‎دانست و برای همین برای جلب رضایت شوهرش هر کاری می‌کرد.

سلیس بعد از نبرد بلک واتر

بعدازاین که استنیس در نبرد بلک واتر شکست خورد، سلیس براتیون سرخورده شد؛ اما ایمانش به خدای نور را از دست نداد و برای همین بیشتر به وی روی آورد. استنیس نیز برای جبران ضرری که متحمل شده بود سلیس و شیرین را در استورمز اند گذاشته و خودش راهی شمال شد. در ادامه کتاب های ترانه یخ و آتش توضیح داده نشده که بعدازاین اتفاق چه بر سر سلیس آمده؛ ولی در سریال بازی تاج‌‎وتخت این موضوع توضیح داده شده است.

سرنوشت سلیس در سریال بازی تاج و تخت

در سریال بازی تاج‌وتخت بعدازاین که استنیس به شمال می‌رود، سلیس و شیرین را هم با خود می‌برد. این مسافرت زمانی رخ می‌دهد که زمستان در شمال برپا شده و نیروهای استنیس را زمین‌گیر می‌کند. برای همین ملیساندر پیشنهاد می‌دهد که اگر خوش شاهزاده شیرین به‌پای خدای نور ریخته شود، او به کمک آن‌ها آمده و یخ‌ها آب می‌شود. سلیس نیز با سوزاندن شیرین مخالفتی نکرد و استنیس دستور آن را صادر کرد. اوج دل سنگی ملیس را ما در سکانسی می‌بینیم که جلوی چشمانش شیرین را آتش زده و او فقط فریاد می‌کشد. بعدازاین اتفاق نیز سلیس براتیون با طناب دار به زندگی خود خاتمه می‌دهد.