خاندان تارگرین همیشه به داشتن اژدهایانی مخوف و قدرتمند مشهور بوده‌اند و به گمان بسیاری منشأ اصلی قدرت این خاندان اژدها بوده است. برای همین در دروان ایریس دوم که دیگر اژدهایی باقی نمانده بود تارگرین‌ها ضعیف شدند و حکومت سیصد‌ساله آن‌ها سقوط کرد. در این دوران چند سالی می‌شد که اژدهایان از بین رفته بودند. در داستان‌های ترانه یخ و آتش ما تا زمانی که دنریس تارگرین سه اژدها را از تخم‌های اژدهایی که به وی داده شده بیرون نمی‌آورد، اژدهایی در داستان نداریم و فقط روایاتی از بالریون ترسناک و چگونگی فتح وستروس توسط وی روایت می‌شود. جرج. آر. آر. مارتین درست لحظه‌ای که داستان نیاز به حضور این موجودات ترسناک دارد آن‌ها را از دل آتش بیرون کشیده و وارد ماجرا می‌کند.

ویسریون (viserion)

تولد ویسریون در میان آتش

تولد سه اژدهای دنریس تارگرین داستان جالبی دارد. بعدازاین که کال دروگو تصمیم می‌گیرد برای فتح وستروس اقدام کند، ابتدا به قبایل اطراف حمله‌ور می‌شود تا اسب و نیروی جنگی جدید به لشکر خود اضافه کند. در یکی از این نبردها اما زخمی شده و شواهد نشان می‌دهد که دوام نمی‌آورد. دنریس که حاضر است برای زنده‌ماندن دروگو هر کاری کند، به جادوگری که در آن جا حضور دارد دستور می‌‎دهد تا از جادوی خون استفاده کرده و بهایش هر چه باشد را به جان می‌خرد.

جادوگر که میری ماز دور نام دارد شروع به دعا کرده و دنریس نیز که باردار است با شروع دعا از هوش‌رفته و زمان وضع‌حملش می‌رسد. کودک دنریس و کال دروگو سقط شده و خود دروگو نیز زنده می‌ماند؛ اما بدون داشتن هیچ حس حرکتی و نشانی از زندگی. دنریس بعد از به‌هوش‌آمدن متوجه می‌شود که بهای زنده‌ماندن کال دروگو چه بوده است. برای همین وقتی تصمیم گرفته می‌شود که دنریس باید بعد از مرگ کال دروگو به دوش کالین برود، او تصمیم تازه‌ای می‌گیرد که منجر به تولد اژدهایان می‌شود.

دنریس دستور می‌دهد که هیزم زیادی جمع‌آوری شود و جنازه کال دروگو و تخم‌های اژدها درون آن قرار داده شده و هم‌زمان میری ماز دور را به یک چوب بسته و همه را با هم آتش بزنند تا وی نیز در میان آتش برود. اگر دنریس واقعاً مادر اژدهایان بود باید از میان آتش سالم به بیرون می‌آمد. بعدازاین که آتش روشن شد، دنریس در میان آتش رفت و زمانی که آتش خاموش شد، دنریس و سه اژدهای تازه‌متولدشده از میان آتش سالم بیرون آمدند. این‌‎گونه ویسریون و دروگون و ریگال متولد شدند.

ویژگی های ظاهری ویسریون

با این که برادر کوچک دنریس یعنی ویسیریس رفتار درستی با وی نداشت؛ اما دنریس به یاد و خاطره وی، نام ویسریون را از نام ویسیریس گرفت. ویسریون رنگی بین کرم و طلایی داشت و از نظر هیکل از دیگر اژدهایان کوچک‌تر بود؛ اما به‌تنهایی موجود عظیم‌الجثه‌ای بود که وقتی به پرواز در می‌آمد ترس بر تمام دشمنان غلبه می‌کرد. ویسیریون را از نسل اژدهایان طلایی زیبایی می‌دانند که همراه بالریون به وستروس آمدند. این اژدهایان هر چند زیباتر از باقی اژدهایان بودند؛ اما به‌شدت ترسناک و خطرناک محسوب می‌شوند.

ویسریون در کنار دروگون و ریگال

سه اژدهای دنریس از زمان کودکی تا زمانی که دیگر حوادث رخ داد کنار هم بودند و از یکدیگر جدا نمی‌شدند. زمانی که دنریس در شهر کارث به تالار نامیرایان دعوت شد، ویسریون و دو اژدهای دیگر توسط غل‌وزنجیر زندانی شده بودند. دنریس از این موضوع که فرزندان وی مخفیانه دزدیده شده و زندانی شده‌اند سخت ناراحت شد و برای همین دستور داد که نامیرایان را آتش زده و کل تالار از بین برود.

ویسیریون در کنار دروگون و ریگال
ویسریون در کنار دروگون و ریگال

زمانی هم که با ویسریون و دو اژدهای دیگر به میرین رفتند، ویسریون با پرواز روی شهر میرین نشان داد که قدرت در دستان چه کسی است. بعد از مدتی اما دنریس مجبور شد ویسیریون و ریگال را زندانی کند؛ زیرا عامل وحشت و کشتار مردم شهر شده بودند. در زمان زندانی بودن این دو دروگون توانسته بود فرار کند. در داستان‌های ترانه یخ و آتش سرنوشت ویسریون تا همین‌جا توضیح داده شده که در میرین زندانی شده است.

سرنوشت ویسریون در سریال بازی تاج و تخت

در سریال بازی تاج‌وتخت اما ادامه داستان ویسریون بسیار جذاب ترسیم می‌شود. دنریس که با بازگشت دروگون سوار بر او شده و به دریایی دوتراکی می‌رود، بعد از مدتی با لشکری از دوتراکیان برمی‌گردد. در این مدت تیریون لنیستر سعی می‌کند غل‌وزنجیر ویسریون و ریگال را بازکرده و آن‌ها را آزادانه بگذارد که پرواز کنند. با بازگشت دنریس، تصمیم گرفته می‌شود که میرین را ترک کرده و به سرزمین اصلی اژدهایان یعنی دراگون استون بروند. با رفتن به دراگون استون، دنریس تنها با استفاده از دروگون شروع به قدرت‌نمایی در برابر لشکریان سرسی کرده و از ویسیریون و ریگال استفاده نمی‌کند.

بعد از مدتی اما جان اسنو باخبر می‌شود که دنریس تارگرین به دراگون استون آمده و سه اژدهای غول‌پیکر دارد که می‌توانند به آن‌ها برای مبارزه در برابر پادشاه شب کمک کنند. برای همین تصمیم می‌گیرد که برای مذاکره با دنریس عازم دراگون استون شود. بعد از مدتی نیز تصمیم بر این می‌شود که جان اسنو همراه عده‌ای از دیگر جنگجویان به آن‌سوی دیوار رفته و یک وایت واکر زنده را اسیر کنند تا به سرسی نمایش داده و وی قبول کند که این موجودات واقعی هستند و موقتاً با دنریس تارگرین صلح کند.

مرگ ویسیریون
مرگ ویسریون

جان اسنو نیز همراه عده‌ای از جنگجویان وستروس که البته بهترین آن‌ها هستند به آن‌سوی دیوار می‌رود و بعد از مصیبت‌های زیاد موفق می‌شوند یک وایت واکر را شکار کنند؛ اما بعد از گرفتن وی، پادشاه شب از وجود آن‌ها باخبر شده و در یک محاصره بسیار عظیم قرار می‌گیرند. در این زمان اما به دنریس خبر داده شده که باید به کمک آن‌ها بیاید. دنریس نیز با دروگون و ویسریون برای بردن جان اسنو و دیگر جنگجویان به آن‌سوی دیوار می‌رود.

مرگ ویسریون

با آمدن دنریس، ویسریون و دروگون روی سر پادشاه شب و وایت واکرها به پرواز در می‌آیند و آن‌ها را آتش می‌زنند. دنریس روی دروگون سوار است و ویسریون تنها پرواز می‌کند. در زمانی که ویسریون مشغول آتش زدن وایت واکرها است، پادشاه شب با یک نیزه یخی به قلب ویسریون شلیک کرده و او را از پای درمی‌آورد. بعد از مرگ نیز ویسریونبه یک اژدهای مرده؛ اما در خدمت لشکر پادشاه شب تبدیل می‌‎شود. پادشاه شب از وی برای نابودکردن دیوار استفاده کرده و درنهایت نیز در نبرد آخر، ویسریون توسط دروگون و ریگال کشته می‌شود.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

202 تعداد بازدید

دیدگاه ها

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
0
    0
    سبد خرید شما
    سبد خرید خالیخرید