ایریس تارگرین شخصیتی است که سرنوشت وی هم به داستانهای ترانه یخ و آتش گرهخورده است و هم به داستان و آتش. این داستانها نیز توسط قلم زیبای جرج. آر. آر. مارتین نوشته شده و برای همین پیش از خواندن آنها لازم است حتماً درباره این شخصیت مهم بهاندازه کافی اطلاع داشته باشیم. ایریس یا شاه دیوانه آخرین شاه خاندان تارگرین است که مرگ وی پایان سیصد سال سلطنت تارگرینها بر هفتاقلیم محسوب میشود.
ایریس تارگرین دوم / پادشاه دیوانه (Aerys II Targaryen)
خرید و دانلود کتاب شوالیه مرموز (جلد ۳ مجموعه شوالیه هفت پادشاهی)
تومان 19,000تومان 9,900خرید و مطالعهکودکی ایریس تارگرین دوم و ویژگی های شخصیتی
ایریس تارگرین فرزند دوم جیهریس بود که بعد از پدربزرگش یعنی شاه ایگان پنجم به تخت سلطنت رسید. گفته شده که او جوانی بسیار خوشقیافه و بلندبالا بود؛ اما از همان دوران کودکی نشانههایی از اختلال شخصیتی و حسادت از خود نشان میداد. عده زیادی بر این باورند که سنت ازدواج با محارم تارگرینها است که آنها را به جنون میکشانده است. ایریس نیز مانند دیگر اجداد خود از این سنت پیروی کرد و بعدازاین که به سن جوانی رسید، با خواهرش ریلا تارگرین ازدواج کرد.
خرید و دانلود کتاب شمشیر قسم خورده (جلد ۲ مجموعه شوالیه هفت پادشاهی)
تومان 19,000تومان 10,300خرید و مطالعهجوانی و ازدواج ایریس تارگرین دوم
ترتیب ازدواج ایریس و ریلا را پدربزرگشان اگان تارگرین پنجم داد. اگان عقیده داشت که شاهزاده وعدهدادهشده از ازدواج این دو به دنیا میآید. سر باریستان سلمی که یکی از بزرگترین شوالیههای هفتاقلیم بود و در مراسم عروسی حضور داشت تعریف کرده بود که گویی این دو هیچ علاقهای به هم نداشتند. این دو در کنار هم سه فرزند به نامهای ریگار، ویسریس و دنریس به دنیا آوردند. ریگار فرزند اول بود و توانست در مدتی کوتاه شوالیهای نامی شود. ویسریس و دنریس سن کمتری نسبت به ریگار داشتند. دنریس بعد از مرگ ایریس به دنیا آمد.
خرید و دانلود کتاب شوالیه آواره (بوته نشین) (جلد ۱ مجموعه شوالیه هفت پادشاهی)
تومان 19,000تومان 9,700خرید و مطالعهدوران سلطنت ایریس تارگرین دوم
به سلطنت رسیدن ایریس تارگرین با اتفاقی تلخ همراه بود. در طی حادثهای که به تراژدی سامرهال معروف شده است ایگان و شاهزاده دانکن کشته شدند و جهیریس نیز تنها سه سال حکومت کرد. بعد از مرگ این افراد، ایریس به سلطنت رسید. ایریس در ابتدا وعده داد که دورانی خوش و خرم همراه با وفور نعمت در زمان سلطنت وی فرا خواهد رسید. ۱۲ سال اول حکومت وی نیز واقعاً خوب بود و ایریس توانست به وعدههایش عمل کند. در این دوران بود که شورای شاهنشاهی به دست افراد جوانی مثل واریس و تایوین افتاد.
تایوین لنیستر بعد از سرکوب شورش کسترلی راک توانست بهعنوان دست شاه ایریس انتخاب شده و جایگاهی مهم نزد وی پیدا کند. اولین باری که ایریس نشانههایی از جنون مشهور تارگرینها نشان داد، در عروسی تایوین لنیستر و جوانا لنیستر، یعنی دخترعموی تایوین بود. در این عروسی ایریس بیش از حد شراب نوشید و شوخیهای ناپسندی درباره شب اول زفاف کرد که باعث ناراحتی تایوین شد. بعد از مدتی نیز حسادت بر وی غلبه کرد و سعی داشت رابطه تایوین و همسرش را به هم زند. همچنین شایستگی تایوین باعث شده بود که ایریس فکر کند که او قصد دارد بر علیه تایوین شورش کند برای همین زبان سر ایلین پین را قطع کرد تا همگان بدانند هنوز ایریس تارگرین است که دستور میدهد.
ارتباط ایریس و تایوین زمانی بیخ پیدا کرد که در روز ورود ایگان، تایوین دستور برپایی جشنی داد تا در آن به ایریس پیشنهاد دهد سرسی لنیستر و ریگار ازدواج کنند. ایریس اما از این پیشنهاد استقبال نکرد و به تایوین گفت که دختر یک خدمتکار حق ازدواج با شاهزاده را ندارد. این توهین در ذهن تایوین برای همیشه ثبت شد. این جشن نیز بدون هیچ مسابقهای پایان یافت. در این دوران تایوین دختر و همسرش را به کسترلی راک فرستاد و ایریس نیز برای این که جبران مافات کند جیمی لنیستر را عضو گارد سلطنتی کرد تا کسترلی راک بیوارث بماند.
خرید و دانلود کتاب شوالیه هفت پادشاهی (مجموعه سه جلدی داستان های دانک و اگ)
تومان 29,000تومان 19,700خرید و مطالعهمجازات دنیس دارکلین
چند وقت بعد دنیس دارکلین از داسکندیل در پرداخت مالیات خودداری کرد و این جا بود که دیوانگی ایریس تارگرین به طور کامل خودنمایی کرد. در برابر اقدام دنیس، ایریس تصمیم گرفت با لشکری کوچک و تنها با یک شوالیه به سراغ دنیس رود؛ اما همانطور که انتظار میرفت این لشکر شکست خورد و شاه ایریس زندانی گشت. تایوین نیز بعد از باخبر شدن لشکری را جمعآوری کرد و دارکلین را برای ۶ ماه محاصره کرد. در این ۶ ماه دنیس هر بار تهدید میکرد که با اولین حرکت از سوی تایوین برای یورش به شهر شاه را خواهد کشت. در نهایت نیز سر باریستان سلمی توانست شجاعانه به شهر نفوذ کرده و شاه را نجات دهد.
بعد از آزادی شاه، دنیس گردن زده شد و کل خاندان داسکندیل و هالارد که از آنها پشتیبانی کرده بودند از بین برده شدند. روش کشتن افراد نیز زنده سوزاندن بود برای همین کل هفتاقلیم از این واقعه اندوهگین شدند. در زمانی که ایریس زندانی بود، نشانههای جنون وی آشکار شده بود و برای همین خشمش به نهایت درجه رسیده بود. بعد از آن نیز تا مدتها از قرارگیری در محیطهای بسته امتناع داشت. در این دوران پایههای بیاعتمادی وی نسبت به زن و فرزند و شورای شاهنشاهی محکم شد و در نهایت نیز با استفاده از آتش وحشی که یادگار تارگرینها بود دست به شکنجه و حذف کسانی که به آنها مظنون بود میزد.
در این دوران تایوین بهشدت از رفتار ایریس انتقاد میکرد و عملاً وی را به حال خود رها کرده بود. برای همین ایریس تارگرین نیز برای این که متحد جدیدی پیدا کند ترتیب ازدواج ریگار و الیا مارتل از دورن را داد. این اقدام تایوین را بهشدت ناراحت کرد و باعث شد از مقام دستی شاه انصراف دهد. بعدازاین واقعه اون مری وتر دست شاه دیوانه شد. گفته میشود در این دوران جنون وی به حدی رسیده بود که اجازه نمیداد کسی ناخنها و موهایش را کوتاه کند که مبادا قصد بریدن گلو یا دست وی را داشته باشد. همچنین تنها به گارد شاهنشاهی اجازه میداد که با شمشیر نزدیک وی حاضر شوند. به گفته جیمی لنیستر در این دوران تنها چیزی که وی را خشنود میکرد کشتن دشمنانش با بر زبان آوردن جمله: آنها را بسوزانید بود.
ایریس تارگرین دوم و سوزاندن ریکارد استارک و شروع جنگ
بعد از مدتی با پادرمیانی واریس، شاه ایریس برای ترنمنت هارن هال در میان جمعیت حاضر شد و از ریگار خواسته شد که با شوالیه رازها و شوالیه درخت خندان وارد رقابت شود. در نهایت نیز ریگار توانست در این تورنمنت پیروز شود؛ اما با دیدن لیانا استارک، خواهر ند استارک در میان جمعیت عاشق وی شد و او را بهعنوان ملکه عشق و زیبایی معرفی کرد. این کار باعث شد همسرش الیا مارتل دلسرد شود. این عشق اما در نهایت باعث شد لیانا و ریگار با هم فرار کند و رسوایی جدیدی برای خاندان تارگرین بار آید.
لیانا استارک نامزد رابرت براتیون و خواهر برندن استارک بود. برای همین بعد از ربوده شدن لیانا برندن و دوستانش که جوانانی خام بودند برای بازپسگیری لیانا به سمت مقر پادشاهی تاختند. این گستاخی به مذاق شاه ایریس تارگرین اصلاً خوش نیامد و دستور داد برندن و دوستانش سریعاً زندانی شوند. بعد از زندانی کردن برندن ایریس دستور داد تا پدر برندن یعنی ریکارد استارک به پایتخت فراخوانده شود و جوابگوی گستاخی فرزندش باشد. ریکارد که به پایتخت رسید ایریس او را هم زندانی کرد و بعد از مدتی نیز ریکارد را با آتش در جلوی چشم همگان سوزاند. برندن نیز که با دست و گردن بسته این صحنه را تماشا میکرد سعی داشت پدر را نجات دهد؛ اما توسط طنابی که به گردنش بسته شده بود خفه شد و جان داد.
شورش رابرت و ادارد علیه ایریس تارگرین دوم شاه دیوانه
این واقعه بیرحمانه باعث شد که جان ارن، رابرت براتیون، خاندان تالی و خاندان استارک با رهبری ند استارک بر علیه شاه دیوانه قیام کنند. شورشی که شورش رابرت نامیده شد و بسیار پیروزمندانه پیش میرفت. برای همین در این مدت که رابرت در حال فتح سرزمینهای تحت سلطه ایریس تارگرین بود، وی به کیمیاگران دستور داد تا مقدار زیادی آتش وحشی درست کنند و در زیر شهر قرار دهند تا اگر رابرت و متحدانش خواستند شهر را فتح کنند، تمام شهر و نیممیلیون مردمی که در آن زندگی میکردند را بسوزانند و به دست رابرت نیفتد.
رابرت براتیون اما گوشش به این حرفها بدهکار نبود و در به در دنبال ایگار و لیانا استارک بود. گفته میشود که وقتی ند استارک و رابرت براتیون ایگار را پیدا کردند، لیانا در بستر مرگ بود. برای همین آنها با جان کنینگتون که دوست اصلی ریگار بود و شمشیرزنی بسیار قوی بود دست به نبرد زده و بعد از شکست وی، ریگار را نیز با شمشیر کشتند. اما متاسفانه لیانا را در حالی که داشت جان میداد پیدا کردند. این اتفاق باعث شد رابرت براتیون خشمش دوچندان شده و به هیچ تارگرینی رحم نکند.
فتح پایتخت که نزدیک شده بود، شاه ایریس به گارد شاهنشاهی و دست جدیدش که کیمیاگری به نام روزارت بود دستور داده بود تا هر وقت اعلام کرد، شهر را به آتش کشند. در این دوران اما ملکه ریلا و شاهزاده ویسریس را به دراگون استون فرستاد و دنریس بعد از مدتی به دنیا آمد. در عوض زن و فرزندان ریگار را پیش خودش نگه داشته بود تا اگر پایتخت فتح شد خاندان مارتل از دورن بهخاطر آنها هم که شده برای نجات ایریس بشتابند.
مرگ ایریس تارگرین دوم به دست جیمی لنیستر
سقوط پایتخت با ورود ۱۲ نفر از افراد تایوین لنیستر به درون شهر انجام شد. ایریسش گمان میکرد که لنیسترها برای نجات جان وی آمدهاند اما بعد معلوم شد که آنها وارد شهر شدهاند تا اجازه ورود دیگر لنیسترها را برای غارت شهر بگیرند. بعد از غارت بازانذاز شاهنشاهی و کشته شدن الیا مارتل و فرزندانش به دستور تایوین، ایریس تارگرین به جیمی لنیستر دستور داد که سر پدرش را برای شاه بیاورد. سپس بلافاصله دستور داد که آتشها را روشن کنند تا همه با هم بسوزند. جیمی پیش از این که دستور روشن شدن آتش وحشی توسط روزات به گماشتگان ارسال شود او را کشت و سپس شمشیرش را در قلب ایریس تارگرین فرو کرد.
ایریس تارگرین در داستان های ترانه یخ و آتش
نام ایریس تارگرین در کتاب های ترانه یخ و آتش در کتاب اول یعنی بازی تاجوتخت بسیار آورده میشود؛ اما شخصیت وی بهصورت مستقیم در این داستانها نمایش داده نمیشود. علت آن هم این است که داستانهای بازی تاجوتخت ۱۰ سال بعد از به سلطنت رسیدن رابرت براتیون و مرگ ایریس تارگرین آغاز میشود. بااینحال هر جا که جیمی لنیستر نمایش داده میشود به لقب وی که شاه کش بوده و اشاره به کشتهشدن ایریس توسط وی دارد اشاره میشود.
ایریس تارگرین در داستان آتش و خون
داستان سیصد سال سلطنت خاندان تارگرین بر هفتاقلیم که از ایگان اول شروع شده و به ایریس تارگرین دوم ختم میشود در داستانهای آتش و خون به قلم جرج. آر. آر. مارتین بیان شده است. در این مجموعه داستانی ما در جلد آخر با داستان زندگی ایریس تارگرین روبرو میشویم. در این داستان با جزئیات کامل توضیح داده میشود که زندگی شخصی ایریس چگونه بوده و درنهایت چطور رابرت براتیون توانست وی را سرنگون کند.
ایریس تارگرین در سریال خاندان اژدها
سریال خاندان اژدها یک اقتباس شاهکار از داستانهای آتش و خون است که در سال ۲۰۲۲ از شبکه HBO پخش شد و توانست با سرعت زیادی در تمام دنیا شناخته شود. در این سریال نقش ایریس تارگرین را دیوید رینتول بازی میکند. در این سریال دیوید رینتول توانسته با هنرنمایی تمام شخصیت ایریس را بهخوبی نمایش دهد. بهخصوص جنون وی بهخوبی نشان داده شده است و برای همین تماشای آن به طرفداران داستانهای ترانه یخ و آتش و آتش و خون توصیه میشود.
دیدگاه ها