دو شخصیت در داستان‌های ترانه یخ و آتش توسط جرج. آر. آر. مارتین به طرز ویژه‌ای شخصیت‌‎پردازی شده‌اند. یکی دنریس تارگرین است و دیگری جان اسنو. برای همین شناخت این دو شخصیت به معنای سر درآوردن از داستان کلی مجموعه ترانه یخ و آتش و تا حد خوبی داستان‌های آتش و خون است. در خاندان تارگرین‌ها از قدیم وعده داده شده که شاهزاده‌ای به دنیا خواهد آمد که مانند اگون تارگرین اول قادر است دوباره اژدهایانی غول پیکر را بر فراز هفت‌اقلیم به پرواز درآورد و شکوه از دست رفته تارگرین‌ها را بازگرداند. همگان گمان می‌کنند که این شاهزاده پسر است اما گویی سرنوشت چنین تقدیر کرده که پرنسسی جوان این کار را انجام دهد. پرنسسی که نامی جز دنریس ندارد.

دنریس تارگرین (Daenerys Targaryen)

کودکی دنریس تارگرین و حوادث پیش از آن

لقب دنریس تارگرین طوفان زاد است و علت آن هم این است که زمانی به دنیا آمد که خاندان تارگرین قتل‌عام شده بودند. او و برادرش ویسریس آخرین بازماندگان خاندان تارگرین هستند. مادر دنریس یعنی ریلا تارگرین وی را در دراگون استون به دنیا آورده و هنگام زایمان وی از دنیا می‌رود. پدرش نیز که همان ایسریس یا شاه دیوانه نام دارد پیش از تولد دنریس تارگرین توسط جیمی لنیستر کشته می‌شود.

داستان طوفانی که خاندان تارگرین را قبل از تولد دنریس از میان می‌برد ازاین‌قرار بود که رابرت براتیون، ند استارک و جان ارن بر ضد ایسریس متحد شده و ایسریس و کل تارگرین‌هایی که زنده بودند از جمله ریگار که برادر بزرگ‌تر دنریس بود را از میان می‌برند. به همین دلیل تولد دنریس تارگرین مصادف بود با نابودی خاندان وی. کودکی وی نیز همراه با فرار از دست افراد رابرت براتیون و بدرفتاری برادرش با وی می‌گذرد. برادر دنریس قصد داشت که وی را به بردگی قبایل شرقی درآورد و در عوض از آن‌ها ارتشی برای گرفتن انتقام از قاتلان خاندانش یعنی قبایل هفت‌اقلیم بگیرد.

ظاهر و شخصیت دنریس تارگرین

دنریس تارگرین در ابتدای داستان‌های ترانه یخ و آتش دختری کمرو و بی‌اعتمادبه‌نفس ترسیم شده است که مطیع برادرش است. دنریس دختری کوتاه‌قد، با موهایی نقره‎‌ای چشمانی بنفش ترسیم شده است. او را از نظر ظاهری به نیریس تارگرین تشبیه می‌کنند که یکی از زیباترین تارگرین‌هایی است که در دنیا زیسته است. دنریس در کودکی و جوانی طعم لذت را نمی‌چشد و با این که بسیار زیبا است، اما جرئت ندارد در کسی دل ببندد؛ زیرا ویسریس او را برای فروش در نظر گرفته است. برای همین می‌توان گفت بخش زیادی از کودکی و جوانی وی مانند برده‌ها سپری می‌شود.

ظاهر و شخصیت دنریس تارگرین
ظاهر و شخصیت دنریس تارگرین

ازدواج دنریس تارگرین با کال دروگو

بعدازاین که ویسریس موفق می‌شود با بزرگ‌ترین جنگجوی دوتراکی‌ها یعنی کال دروگو قراری بگذارد و نظرش را برای گرفتن دنریس جلب کند، دنریس وارد زندگی جدیدی می‌شود. زندگی در کنار کال دروگو برای وی موفقیتی بالا محسوب می‌شود؛ زیرا سختی زندگی در بیابان را تجربه می‌کند. در این دوران وی سه تخم اژدهایی که از براووس سوغات به وی داده شده، سه ندیمه و البته کره‌اسبی نقره‌ای که کال دروگو به وی بخشیده است را همراه خود دارد و روزبه‌روز قوی‌تر می‌شود. در این دوران دنریس مرکز توجه کال دروگو و دیگر دوتراکی‌ها قرار می‌گیرد.

در شبی که جشن کالیسی شدن دنریس است، سر جورا مورمونت از خاندان مورمونت که شوالیه‌ای تبعید شده از وستروس است شمشیر خود را به نام خاندان تارگرین کرده و محافظ شخصی دنریس می‌شود. در این جشن اما ویسریس که حسابی مست کرده باحالت غضبناک وارد چادر دنریس و کال دروگو شده و دنریس و بچه درون شکمش را تهدید می‌کند. این کار باعث می‌شود کال دروگو عصبی شده و به ویسریس بگوید که لایق تاج طلایی است. برای همین وی را نزدیک جوی سرب برده و روی سرش جام سربی داغ خالی می‌کند که متوجه شود آیا واقعاً وی از نسل اژدها است یا نه؟ ویسریس اما سریعا کشته شده و دنریس از شر عذاب‌های وی خلاص می‌شود.

دنریس نیز بعد از مدتی از کال دروگو باردار می‌شود و روزی که با مورمونت در بازار در حال خرید است، مورد سوءقصد شخصی از وستروس قرار می‌گیرد. این حادثه که به گوش کال دروگو می‌رسد، تصمیم دنریس مبنی بر لشکرکشی به وستروس را جدی کرده و قسم می‌خورد که برای پاسخ به این بی‌احترامی وستروس را فتح کند. برای همین شروع به رهبری دوتراکی‌ها کرده و کار همیشگی آن‌ها یعنی حمله به شهرهای دیگر و غارت آن‌ها را آغاز می‌کند.

ازدواج دنریس تارگرین با کال دروگو
ازدواج دنریس تارگرین با کال دروگو

در یکی از این غارت‌‎ها کال دروگو زخمی شده و جادوگری به نام میری ماز دور به دنریس می‌گوید بهای جان وی جادوی خون است که مشخص نیست نتیجه آن چه خواهد بود. دنریس تارگرین اما قبول می‌کند که جان کال دروگو با هر بهایی توسط جادوی خون نجات داده شود. در حین اعمال جادو، دنریس وضع‌حمل کرده و بعد از سه روز که به هوش می‌آید متوجه می‌شود بچه‌اش سقط شده و کال دورگو نیز یک‌تکه گوشت است که فقط نفس می‌کشد و در حقیقت زنده نیست. جادوگر نیز به وی می‌گوید این بهای جادوی خون است.

اژدها متولد می شود

بعد از مرگ کال دروگو، مردان دوتراکی تصمیم می‌گیرند که کالیسی یعنی دنریس تارگرین را به دوش کالین که جایگاه کالیسی‌های بیوه شده است بفرستند تا باقی عمرش را در میان آن‌ها بگذراند. دنریس اما این تصمیم را نمی‌پذیرد؛ زیرا مطمئن است آن شاهزاده وعده‌داده‌شده خودش است. برای همین پیشنهاد می‌دهد که هنگام سوزاندن جسد کال دروگو، جادوگر میری ماز دور را هم به جسد دروگو بسته و هم‌زمان سه تخم اژدها را درون آتش قرار دهند تا دنریس در میان آن‌ها برود.

در ابتدا جورا مورمونت با این تصمیم مخالفت می‌کند؛ اما بعدازاین که دنریس به وی اطمینان می‌دهد که او مادر اژدها است، قبول می‌کند که با تصمیم دنریس مخالفت نکند. برای همین وقتی آتش روشن می‌شود و ضجه‌های میری ماز دور هنگام سوختن در آتش به گوش می‌رسد، دنریس در میان آتش می‌رود. بعد از یک روز که دود آتش خوابیده می‌‎شود، مورمونت و دیگر مردان دوتراکی مشاهده می‌کنند دنریس در کنار سه اژدهایش که از تخم درآمده‌اند صحیح‌وسالم نشسته‌اند. در آن لحظه تمام اطرافیان متوجه می‌شوند که دنریس همان اژدهایی است که تارگرین‌ها وعده داده بودند ظهور خواهد کرد.

پیشنهاد خرید

خرید و دانلود کتاب پرنسس و ملکه

تومان 31,500تومان 19,700خرید و مطالعه

فتح سرزمین های شرقی توسط دنریس تارگرین

دنریس تارگرین بعد از تولد اژدهایان نام آن‌ها را ویسریون، ریگال و دروگون می‌گذارد. جالب است بدانید بعد از تولد اژدهایان تمام جادوگرهای هفت‌اقلیم متوجه تولد آن‌ها می‌شوند؛ زیرا هم‌زمان با این واقعه، شهاب‌سنگی سرخ در آسمان ظاهر می‌شود و مسیری مشخص را طی می‌کند. مسیری که دنریس برخلاف نظر طالع‌بینان که آن را شوم می‌دانند، به دنبالش راه می‌افتد تا وی را به چیزی که می‌خواهد برساند. در این مسیر دنریس به شهر باستانی کارث می‌رسد. شهری که در ابتدا از دنریس استقبال می‌کنند؛ اما بعد متوجه می‌شود تاجران آن جا قصد دارند اژدهایان وی را از او بگیرند.

فتح سرزمین های شرقی توسط دنریس تارگرین
فتح سرزمین های شرقی توسط دنریس تارگرین

در زمانی که در کارث قرار دارد، از خانه نامیرایان که مرکز سحر و جادوی این شهر است دیدن می‌کند. در ابتدای ورود تعداد زیادی توهم راجع به حوادث گذشته و آینده به وی دست می‌دهد و سپس نامیرایان به وی می‌گویند که او مادر اژدهایان است و در آینده سه آتش برمی‌افروزد و سه خیانت می‌بیند. درحالی‌که نامیرایان به وی پیش‌گویی ارائه می‌دهند سعی می‌کنند اژدهایان وی را از او بگیرند؛ اما دنریس با کمک دروگون خانه آن‌ها را می‌سوزاند. بعدازاین واقعه، دنریس کشتی‌هایی تحویل گرفته تا به کمک همراهانش به سمت پنتوس بروند.

دنریس تارگرین و آزاد سازی بردگان

در میان راه جورا مورمونت دنریس را متقاعد می‌کند که قبل از رفتن به پنتوس، به آستاپور بروند و لشکری از سربازان آنسالید برای خود فراهم کنند. دنریس در آستاپور ابتدا می‌پذیرد که ارباب برده‌ها می‌تواند دروگون را داشته باشد و در عوض ارتش آنسالید را در اختیار وی قرار دهد. همچنین کنیز ارباب برده‌ها یعنی میساندی را نیز درخواست می‌کند. بعدازاین که مطمئن می‌شود افسار آنسالیدها در دستانش است و میساندی نیز به وی اعتماد کرده، به دروگون می‌گوید که ارباب را بسوزاند و برگردد پیش دنریس. با این کار برده‌ها به وی لفب شکننده زنجیرها می‌دهند زیرا به تمام آنسالیدها می‌گوید زنجیرهای خود را کنار بگذارند و آن‌ها را آزاد می‌کند. این گونه دنریس می‌تواند آستاپور را هم تسخیر کرده و عازم یونکای شود.

دنریس تارگرین و آزاد سازی بردگان
دنریس تارگرین و آزاد سازی بردگان
پیشنهاد خرید

خرید و دانلود کتاب آتش و خون

تومان 99,000تومان 99,000خرید و مطالعه

فتح یونکای توسط دنریس

اربابان شهر یونکای وقتی متوجه می‌شوند که دنریس تارگرین قصد فتح شهر آن‌ها را دارد دو گروه مزدور به نام کلاغ‌های طوفان و پسران دوم را استخدام می‌کند تا در برابر دنریس ایستادگی کنند. دنریس اما ترجیح می‌دهد با فرماندهان این گروه‌ها صحبت کند. در صحبت با این فرماندهان یکی از آن‌ها یعنی داریو ناهاریس متقاعد می‌شود که سر دیگر فرماندهان را برای دنریس آورده و دروازه‌های شهر یونکای را برای وی باز کند. داریو ناهاریس شبانه دیگر فرماندهان را کشته و با کمک کلاغ‌های طوفان، پسران دوم را در مستی به قتل می‌رساند. با از میان رفتن پسران دوم، ارتش یونکای توان ایستادگی در برابر آنسالیدها و البته کلاغ‌های طوفان را نداشته و این شهر تسخیر و به دست دنریس فتح می‌شود. بعد از فتح یونکای نیز تمام بردگان آن جا را آزاد می‌کند.

فتح یونکای توسط دنریس
فتح یونکای توسط دنریس
پیشنهاد خرید

خرید و دانلود کتاب رویایی از بهار

تومان 99,000تومان 99,000خرید و مطالعه

فتح میرین توسط دختر اژدها

دنریس تارگرین درحالی‌که تازه ۱۷ساله شده با ارتش خود به سمت دیگر شهر بردگان یعنی میرین می‌رود. در نزدیکی‌های میرین سر باریستن سلمی با نجات جان دنریس از طلسم یکی از جادوگران آمده از وستروس، خود را به وی معرفی کرده و اعلام وفاداری می‌کند. خبر بدی هم برای دنریس دارد و آن هم این است که جورا مورمونت در اصل جاسوسی است که اخبار مربوط به دنریس را برای وستروس ارسال می‌کند. دنریس با شنیدن این خبر مورمونت را مأمور می‌کند تا در میرین نفوذ کرده و دروازه‌ها را به روی آن‌ها بگشاید. او امیدوار است مورمونت این‌گونه مرده و دیگر لازم نباشد وی را مجازات کند. اما در کمال تعجب سر جورا موفق می‌شود که مأموریت را انجام داده و دروازه‌های میرین به روی دنریس گشوده شود. بعدازاین دنریس مجبور می‌شود مورمونت را تبعید کند.

فتح میرین توسط دختر اژدها
فتح میرین توسط دختر اژدها
پیشنهاد خرید

خرید و دانلود کتاب بادهای زمستان

تومان 99,000تومان 99,000خرید و مطالعه

نا آرامی ها بعد فتوحات

دنریس تارگرین بعد از فتح شهرهای برده نشین یکی پس از دیگری متوجه می‌شود که نمی‌تواند میان آن‌‎ها صلح برقرار کند و هنوز هم اربابان در حال توطئه‌چینی علیه وی هستند. از طرفی اما متوجه می‌شود که آوازه وی در کل هفت‌اقلیم پیچیده است. در این دوران کار دنریس تارگرین محدود می‌شود به برقراری نظم در میرین زیرا متوجه شده که اشخاصی به نام پسران هارپی بر علیه وی توطئه کرده‌اند. همچنین گزارش‌هایی به وی می‌رسد که گویا اژدهایان وی احشام و فرزندان مردم میرین را آتش زده و می‌خورند. برای همین دنریس دستور می‌دهد که آنسالیدها اژدهایان را به غل‌وزنجیر ببندند تا دیگر مزاحم مردم نشوند. در این جریان دروگون فرار کرده و ناپدید می‌شود.

پیشنهاد خرید

خرید و دانلود کتاب رقصی با اژدهایان

تومان 99,000تومان 99,000خرید و مطالعه

بازگشت دروگون نزد دنریس تارگرین

 در جریان ناآرامی‌ها، دنریس تارگرین چاره‌ای نمی‌بیند جز این که با اربابان یونکای مذاکره و با آن‌ها از در صلح وارد شود. به همین دلیل ابتدا می‌پذیرد که برای این که دل اربابان قدیمی شهر را به دست آورد با یکی از آن‌ها ازدواج کند. سپس قول می‌دهد که چاله‌های مبارزه که سنتی قدیمی در میرین است را دوباره باز کند تا اربابان بتوانند برده‌های خود را در آن جا برای مبارزه به جان هم بیندازند. در طول مسابقات اما دروگون به میرین برگشته و وسط میدان مبارزه فرود می‌آید. دنریس متوجه می‌شود که برده‌های مبارز قصد دارند اژدها را بکشند و برای همین سوار دروگون شده و از آن جا فرار می‌کنند. در داستان‌های ترانه یخ و آتش سرنوشت دنریس تارگرین تا همین‌جا ترسیم شده است.

بازگشت دروگون نزد دنریس تارگرین
بازگشت دروگون نزد دنریس تارگرین

دنریس تارگرین در سریال بازی تاج و تخت

نقش دنریس تارگرین در سریال بازی تاج‌وتخت را امیلیا کلارک بازی کرده است. در این سریال بعد از پرواز دنریس با دروگون داستان این‌گونه ادامه می‌یابد که مشاوران دنریس با اربابان وارد مذاکره شده و صلحی نسبی برقرار می‌شود. از طرفی دنریس نیز با ارتشی جدید از دوتراکی‌ها باز می‌گردد. بعد از مدتی نیز کشتی‌هایی که برای رفتن به وستروس نیاز دارد را به دست آورده و در دراگون استون اتراق می‌کند. در این زمان او در اوج قدرت خود بوده و با نشان‌دادن چشمه‌هایی از قدرت ارتش و اژدهایانش به سرسی لنیستر، به او هشدار می‌دهد که سلطنت را رها کرده و تخت آهنین را به دنریس بسپارد. از سویی اما سرسی نیز بیکار ننشسته و در چند نبرد با وی روبرو می‌شود؛ اما جیمی که در نبردها حضور دارد به سرسی هشدار می‌دهد که هیچ شانسی برای مقابله با ارتش دنریس ندارند.

دنریس تارگرین در سریال بازی تاج و تخت
دنریس تارگرین در سریال بازی تاج و تخت

در شمال کشور اما جان اسنو متوجه می‌شود که دنریس تارگرین ملکه‌ای خوش‌نیت است که می‌تواند روی وی برای مقابله با ارتش مردگان حساب کند. برای همین به دیدار وی در دراگون استون می‌رود. در ادامه دنریس می‌پذیرد که به جان کمک کند و این دو عاشق همدیگر می‌شوند. بعد از شکست ارتش مردگان نیز با هم برای فتح پایتخت روانه جنوب می‌شوند. در جریان فتح پایتخت، آن بخش دیوانه تارگرین در وجود دنریس روشن شده و کل شهر را با دروگون می‌سوزاند. در این جریان سرسی کشته شده و تعداد زیادی از انسان‌ها می‌سوزند. بعد از فتح اما جان اسنو که به دنریس علاقه دارد و به او اعتماد کرده بود، مجبور می‌شود با خنجر وی را بکشد؛ زیرا دنریس نیز مانند پدرش دیوانه شده و هیچ رحمی از خود نشان نمی‌دهد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

4,370 تعداد بازدید

دیدگاه ها

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
0
    0
    سبد خرید شما
    سبد خرید خالیخرید