بهار آردا در دوران Days before days اتفاق افتاد و به محز ظروع شدن این دوران، خیلی زود پایان یافت و با خرابکاریهای ملکور طبیعت آردا به شکل متفاوتی شکل گرفت و پس از آن یاوانا و خدایان دیگر سعی در درست کردن خرابیهای بیشمار مورگوث کردند.
بهار آردا (Spring of Arda)
بهار آردا در زمان دوران Days before days در آردا آغاز میشود. “آئوله” به خواسته ملکهی زمین به نام “یاوانا” سعی میکند فانوسهای آردا را به موقع بسازد و سپس “واردا” آنان را به حالت پُر درآورده و “مانوه” متبرکشان میسازد. در طی همین جریانات “تولکاس” (یک والا و جنگجوترین والار بود) با “نِسا” ازدواج میکند. آنقدر قوی و سریع بود که نیازی به اسلحه یا اسب نداشت. همچنین میتوانید برای خواندن کتاب های ارباب حلقه ها به صورت سه بعدی در میتراکانا کلیک کنید.
در ادامه “ملکور” پنهانی به آردا بر میگردد و قلعهای به نام “اتومنو” را میسازد و بر فراز آن تپههای آهن را جای میدهد. و در واقع با این کار بهار را تا حدی پژمرده میسازد. “ملکور” با از بین بردن فانوسهای آردا که به عنوان دو چراغ و روشنایی سرزمین “آلمارن” بودند را نابود میکند و در ادامه جریان سرزمین “آلمارن” از بین میرود و به این ترتیب بهار آردا به پایان میرسد.
بهار آردا دورهای مهم و شناخته شده از آرامش و شکوفایی در آردا مخصوصاً در روزهای قبل (Days before days) (سه هزار و پانصد سال زمان در آردا که گذشت) بود. این کار با ساخت دو نور (یعنی والار ایلوین و اورمال بودند که در بهار آردا بر ستونهایی در شمال و جنوب جهان ایستاده بودند و شب را با نور مهتابی و روز را با نور زرد رنگ مانند خورشید روشن میکردند) پس از اتمام جنگ اول میان والار و اولین شکوفایی بعدی دانههای Yavanna (به عنوان میوه دهنده نیز شناخته میشود، او مسئول همه چیزهای در حال رشد بود) شروع شد.
نام سینداری عنوان اولین فصل سال را برای موجوداتی همچون الفها دارد که البته آن را معادل توئیله در کوئنیا و حتی به “بهار” ترجمه کردهاند. تقویم الفها طوری برنامهریزی شده است که در نخستین روز سال یک مناسب خاص به نام یِستاره را شامل میشود، که بدون لحظهای درنگ به وسیلهی فصل بهار قابل دنبال شدن است و این فصل به مدت ۵۴ روز طول میکشد تا به جایی که به لائر یا تابستان ختم میشود، برسد. در تقویم جدیدتر آمده است که فصل اتوئیل در بازهی ۲۹ مارس تا ۲۱ می است.
تاریخچه بهار آردا
زمانی که دشمن به تاریکی بیرونی (یعنی فضای خالی بیرونی یا خلأ بیزمان اصطلاحی بود که به طرق مختلف استفاده میشد) فرار کرد و آردا مجدد رشد پیدا کرد و سرسبز شد، والار توانست در سال ۱۹۰۰ دو چراغ به نامهای ایلوین و اورمال را برپا کند. با ایجاد چنین رویدادی، محیط آردا پُر از درختان و گیاهان و حتی جانوران و پرندگان شد و در واقع در مدت زمانی کوتاه همه زمینها سبز شد. در وسط آردا، جزیرهای با نام آلمارن در اطراف دریاچه بزرگ جای داشت، جایی که همه چیز به خاطر در هم آمیختن نوری که از دو لامپ منتظر میشد از دیدِ رشد و رنگ زیباتر به نظر میرسید، و والارها در آنجا نخستین اقامتگاه خود را تشکیل دادند و پس از انجام بسیاری از کارها، آنها استراحت کردند. با این وجود ملکور هنوز در آن سوی دیوارهایی که به شب میرسید در کمین بود.
Manwë یا همان مانوه (پادشاه والارها) جشن بزرگی را در ۳۵۰۰ سال ترتیب داد که در آن جشن برپا شده، تولکاس با نسا ازدواج کرد. پس از اینکه ملکور به این نتیجه رسید که والارها از جاسوسانش در آلمارن خبر ندارند، سعی کرد به شمال سرزمین میانه بشتابد، کوههای آهن را بالا ببرد و شروع به کندن قلعهای وسیع با نام Utumno (این قلعه میزبان اورکها و آینورهای سقوط کرده بود که با ملکور متحد شده بودند) کرد که موجودات زنده از آن منحرف و نابود شده بودند.
و زمانی که تولکاس پس از جشن به خواب رفت، ملکور (همان مورگوت است که قدرتمندترین آینور بود) به سوی جنگ آمد و لامپهای والار را در سال ۳۴۵۰ به زمین انداخت، باعث شد زمینها شکسته شوند، دریاها به هم بریزند و بدین ترتیب بهار آردا را که هنوز آغاز نشده بود، پایان داد. والارها در حین تلاشی که برای آرام کردن طوفانهای خشمگین داشتند و همچنین برای حفظ آنچه که ممکن است از مخلوقات خود داشته باشند، موفق نشدند ملکور را که به سمت قلعه Utumno عقب نشینی کرده بود، به درستی تعقیب کنند و در نهایت با شکست مواجه شدند.
آغاز بهار آردا با جریاناتی از قبیل بیمار شدن موجودات زنده، یا پوسیدگی، یا حتی فاسد شدن به شکلهای هیولایی به طور کلی خدشه دار شد. نابودی نورها باعث شد تاریکی برای چندین دوره و هزاران سال به سرزمین میانه آورده شود، این دوره از پیش آمدن رویدادها را به دورهی خواب یاوانا (دورهای از دوران بسیار باستانی آردا بود که با تاریکی و سکون طبیعت مشخص شده بود) تعریف کردهاند. والارها پس از دیدنِ خرابیهایی که ممکن بود توسط تواناییهایشان پدید آید، همیشه محتاط بودند و از امنیت فرزندانی که به ایلوواتار منتهی میشد و البته هنوز هم به دنیا نیامده بودند میترسیدند. حتی بعد از بوجود آمد درختان در دوران سالهای درختان که دوران بسیار طولانی هم بود، سرزمین میانه در کل هزاران سال دوره درختان، تاریک و خاموش ماند. تا زمانی که بعد از نابودی درختان توسط انگولیانت و ملکور و تمام شدن سالهای درختان، خورشید آفریده شد و سرزمین میانه پس از هزاران سال دوباره روشن شد.
در طی همین اتفاقات دوران بهار آردا و خرابکاریهای ملکور، سه قاره مجزا شکل گرفت: سرزمین میانه در مرکز، سرزمین خورشید در خاور دور، و آمان در غرب دور، یعنی جایی که والارها به سمت آن حرکت کردند و توانستند دومین پادشاهی خود، والینور (مکانی بود که والارها پس از نابودی آلمارن از طریق ملکور به آنجا نقل مکان کردند) را تشکیل دهند. در آنجا یاوانا با قدرت خود توانست دو درخت به نامهای “تلپریون و لورلین” را در بالای تپه ایزلهار (تپه سبز رنگ در میان حلقه عذاب بود) رشد داد و آن دو درخت به غرب نور دادند و در نهایت شمارش زمان شروع شد. با این وجود، والینور از طریق دیوار غیر قابل نفوذ پلوری مورد محافظت قرار میگرفت و بنابراین نور پربرکت درختانی که توسط یاوانا پدید آمده بودند هرگز به سرزمین میانه نرسید که به طور کلی تحت تسلط ملکور قرار گرفت.
از بین تمامی والارها، تنها یاوانا بود که توانست زخمهایی را که توسط ملکور بر طبیعت ایجاد شده بود، به مرور زمان التیام یابد، و اورومه (یک والا و یکی از آراتارها بود که به نامهای شکارچی والار و سوار بزرگ نیز شناخته میشد. او را به عنوان یکی از قدرتمندترین والارها میشناختند)، که بدون وقفهای به شکار کردن هیولاهای دشمن میپرداختند، در این مناسبت از سرزمین میانه دیدن کردند.
دیگر دورانها در ارباب حلقهها
دیدگاه ها