با وجود وقایع تاریک و وحشتناکی که در سرتاسر رویکرد ارباب حلقهها مورد توجه قرار میگیرد، ولی داستان از پایانی برخوردار است که باعث میشود مخاطبان با عملکرد بسیار شگفتآور و خوبی مواجه شوند. اینطور که پیداست بلاخره ارباب تاریکی شکست خواهد خورد، در ادامه شخصی با نام آراگورن تاج پادشاهی را بر سر گذاشت و هابیتها به جایی که تعلق داشتند یعنی به خانه خود در شایر باز گشتند. با این وجود، این دوران که نامش به عصر صلح شهرت دارد قرار نیست تا همیشه ادامه داشته باشد، چراکه سرزمین میانه در نتیجه راگناروک یا همان آخرالزمان راهی را پیش رو خواهد داشت که خاص خود است و در واقع جنگی نهایی را در بر میگیرد که به نام داگور داگوراث (Dagor Dagorath) شناخته میشود.
داگور داگوراث؛ آخرالزمان آردا و سرزمین میانه
در اساطیر اسکاندیناوی در خصوص رگناروک آمده است و به پایان همه چیز اشاره کرده است، جایی که جهان با جنگهای پی در پی، پدید آمدن بلایای طبیعی و مرگ اشخاص متعددی که برجسته و مهم هستند مواجه میشود. پس از به پایان رسیدن راگناروک، جهان مجدداً متولد خواهد شد و با انسانهایی که بازماندگان آن جنگها و بلایای طبیعی هستند، جهان دوباره خود را باز خواهد یافت، این نکته این معنا را میرساند که در نهایت جهان به وضعیت عادی خود میرسد. از اینجا است که منجر به این امر میشود که نویسنده اثر فاخر ارباب حلقهها که نامش تالکین است از آن الهام بگیرد و پایان روزهایی که در سرزمین میانه اتفاق میافتد را با عنوان داگور داگوراث خلق کرد. البته آخرالزمان در بیشتر ادیان به نوعی متفاوت اما با کلیت یکسان وجود دارد و این هم میتواند منبع الهام تالکین باشد.
بازگشت ارباب اول تاریکی در داگور داگوراث
مدتها قبل از اینکه زمان سلطنت سائورون در موردور برسد و در وقایع ارباب حلقهها نقش آفرینی داشته باشد، ابتدا سرزمین میانه در مواجهه با ارباب اول تاریکی که به مورگوث (Morgoth) شناخته میشد در حال جنگیدن و مبارزه کردن بود. این موجود که شیطانی به نظر میرسید در طول قرنها، این رویکرد برایش پیش آمده بود که با همه قبل از آخرین نبرد بزرگ، به مبارزه کردن میپرداخت و موفق شد با شیطنتهای خود زمین دنیای آردا را به نابودی بکشاند. مورگوث در نهایت به قدری ضعیف دیده میشد که بدن فیزیکیاش به طور کلی از بین رفت و روح او در درون فضایی که خالی به نظر میرسید، یعنی ناحیهای از فضا که بیرون از کیهان واقع شده بود، به زنجیر کشیده و در واقع به حالت مهر و موم درآمد. با وجودی که این ارباب تاریکی به سرنوشتی که علاقه نداشت، دست پیدا کرد، ولی با تمامی این تفاسیر روح او همچنان قادر بود تا هنگامی که احتیاج داشت، زنده بماند.
بنابراین گفته شده است که شخصی همچون مورگوث در حالی که جز زمان چیزی در کنارش وجود خارجی نداشت، روزهایش را به صرف برنامهریزیهایی میپرداخت که بتواند برای فرار آمادگی پیدا کند و حتی به سرزمین میانه بازگردد یا وحشت خود را با یک جنگ پایانی دیگر از سر بگیرد. در حالی که مشخص نیست این جنگ چه زمانی اتفاق خواهد افتاد (در واقع اگر امکانش باشد)، میگویند در نهایت این جنگ، در اثر جنگ هایی بسیار مهیب و البته بلایایی طبیعی، جهان به طور کلی محو خواهد شد و مجدداً به عنوان یک لوحی که پاک است متولد میشود. در واقع دوباره همه چیز به حالت عادی خود باز میگردد، گلها و گیاهان مجدداً رشد میکنند و باز شادی و دوستی به زمین راه خواهد یافت.
نبرد نهایی سرزمین میانه هزاران سال پس از وقایع ارباب حلقه ها
در پیشگویی که مختص به یادداشتهای تطبیق شده در خصوص تالکین پیدا میشود، آوردهاند: «همه چیز تاریک به نظر میرسد، چرا که خورشید سیاه دیده میشود و ماه دیگر نورش را بر زمین نمیتاباند». ولی خدایانی که در سرزمین میانه وجود دارند در حالتی که به شعلهای سوزان، ربط پیدا میکند یعنی سفید و وحشتناک است بر او فرود خواهند آمد. در نتیجه این جریانات آخرین نبرد پیش رو اتفاق خواهد افتاد. این نشان از این اتفاق دارد که جنگ بسیار بیشتر از آنچه که در سطح انسانها است برضد اورکها خواهد بود، ولی در عوض مبارزهی خدایان است که توانایی از بین بردن بسیاری از زمینها و بطور کلی آنچه به سرزمین میانه مربوط است را خواهند داشت.
جالب بودن این اتفاقات اینجا است که درباره این پیشگویی همچنین گفته میشود که شخصیت شناخته شدهای همچون مورگوث یک بار برای همیشه به شکست همیشگی منتهی میشود و در نتیجه آن، انسانها هم انتقام خود را از او میگیرند. در نابودی حاصل از نبرد نهایی، همچنین ادعا شده است: “از آن پس اینطور پیش میآید که زمین شکسته و مجدداً مورد ساخت واقع میشود و کوههایی که نامش به والینور شناخته میشود مسطح خواهند شد، تا جایی که ممکن است نور در سراسر جهان خاموش شود”. همچنین در پیشگویی دیگری اشاره شده است که هدف الفها تا جایی که مدنظرشان است برآورده خواهد شد و این نشان از این جریان دارد که موجوداتی همچون دورفها سعی میکنند به خدایان کمک کنند تا آسمانهای خود را به حالت بازسازی درآورند. ولی در خصوص انسانها، چیزی در مورد اینکه مربوط به آنها باشد و یا به آینده آنها ربط پیدا کند در سرزمین میانه تعیین نشده است.
با وجودی که مطمئناً این پایان اینطور که به نظر میرسد پس از وقایع ارباب حلقهها ناامیدکننده است، ولی همچنان یک پیشگویی است که این امکان را به وجود میآورد که بسیار نادرست تلقی شود. با در نظر گرفتن به این که تالکین یادداشتهای زیادی در خصوص داگور داگوراث نگاشته، به هیچ عنوان در هیچ یک از کتابهای خود به آن اشارهای نکرده است. بعدها، یعنی زمانی که پسرش با نامِ کریستوفر تالکین قصد داشت یادداشتهای پدرش را گردآوری کند، سعی کرد داگور داگوراث را به طور عمد از انتشار پایانی سیلماریلیون بر کنار کند، علیرغم این که در نسخههای اولیه باعث شد سر و کله آن پیدا شود. بنابراین همچنان اینطور که پیش رو داریم داستانِ معروفی همچون داگور داگوراث تا به امروز مورد بحث طرفداران ارباب حلقهها است.
همانطور که بالاتر اشاره کردیم نبرد نهایی که پیشگویی شده است بین نیروهایی که مختص به تاریکی و روشنی است درخواهد گرفت و به عنوان آخرین نبرد نام گرفته است. جنگی که در آن مورگوث باز خواهد گشت و اینطور که گفتهاند برای آخرین بار، به طور کامل شکست می خورد و دستش برای همیشه از آردا و سرزمین میانه کوتاه میماند.
نکته:
۱-تمام ارجاعاتی که در خصوص خودِ داگور داگورات آورده شده است به رویداد آمان و والینور پرداخته است. با این وجود، از آنجایی که نبرد پایانی به از هم پاشیدن آردا در آخر الزمان مرتبط میشود، تبعاتی که در چنین نبرد پیش رو خواهد داشت احتمالاً باعث میشود تمام بخشهای دنیا شاملِ آن شود.
۲-داگور را به واژهی الفی نسبت دادهاند برای “نبرد”. مثلاً داگورلاد، عنوان “نبرد دشت” را به خود اختصاص داده است. داگوراث، صرفاً اینطور بیان شده که شکل جمعی است و به معنای نبردهایی پرشمار تلقی میشود. ترجمهی مجازی ولی درستتر آن بدین صورت است که “جنگی برای پایان همه نبردها” خواهد بود.
دیگر دورانها در ارباب حلقهها
دیدگاه ها