دوران دوم قبل از آنکه ارباب حلقهها آفریده شوند، با نابودی منطقه بلریاند که در بخش شمال غربی سرزمین میانی قرار داشت و اخراج ملکور به دستور ارو از جهان فیزیکی به دنیای خلا آغاز شد. آفرینش سرزمین لیندون (باقی مانده سرزمین اوسیریاند) و جزیره نومنور و به دنبال آن آغاز پادشاهی الویها و مانویها از رویدادهای مهم این دوره به شمار میروند.
دوران دوم؛ دوران شکوه نومنور و سالهای ننگین برای انسان ها
دوران دوم را عصر نومه نور مینامند؛ این جزیره خارقالعاده که در کتاب سیلماریلیون تالکین به آن اشاره شده در دوران دوم ایجاد شده است. پادشاهی بزرگ این جزیره نیز که توسط اداین در دوران اول شکل گرفته بود، در طول سالهای قبل و بعد از آن نیز باز هم بر همه پادشاهیها و اصطلاحا قدرت سرزمینهای اطراف آن برتری داشت.
رویدادهای مهم دوران دوم
جالب است بدانید که انسانهای نومهنور سمت شرق برای کشف سرزمینهای جدید حرکت کردند و به جستجو در سرزمین میانه پرداختند و شهرهای بزرگی را در این بین کشف کردند. از رویدادهای مهم دوران دوم این است که مردان جزیره نومهنور به اندازهای قدرتمند شدند که حتی والارها را نیز به چالش کشاندند.
از نومهنور که بگذریم به سرزمین لیندون میرسیم، جزیرهای که توسط گیل گالاد آخرین پادشاه بزرگ نولدور در سرزمین میانه اداره میشد. لیندون در جایی بین باقیماندههای سرزمین بلریاند یعنی مابین کوههای ارد لوین و دریای بزرگ قرار داشت. سرزمینی که الفها از بندرگاههای خاکستری برای رسیدن به غرب، کشتیهای خود را از آنجا عبور میدادند.
خانه الروند یعنی ایملادریس یا ریوندل توسط الروند، کسی که حامل حلقه هوا یکی از حلقههای ۱۹گانه بود، در همین دوران ایجاد شد. در اوایل دوران دوم بود که بسیاری از الفها به شرق سرزمین ارد لوین سفر کردند و قلمرو اره گیون در نزدیکی کوههای مهآلود را در آنجا تاسیس کردند. این گروه از الفها به رهبری کلبریمبور پسر کوروفین با دورفهای خازاد دوم (موریا) دوست صمیمی شدند.
آنها پیشه آهنگری را باهم تمرین میکردند تا اینکه الفها خبره این کار شدند و پس از آن مهارت آنها اصلا با دورفها قابل مقایسه نبود. رویداد مهم دوران دوم این بود که همین پیشرفت در آهنگری و افزایش مهارت الفها، توجه سائورون را به خود جلب کرد. او توانست با نیرنگ، الفها را فریب دهد تا با کمک آنها حلقههای قدرت را بسازند. حلقههای قدرتی که قرار بود با همانها بر الفها حکومت کند و بر آنها تسلط یابد. پس از آگاهی الفها توسط والارهای وفادار، آنها مقاومت کردند و این مقاومت باعث شد تا سائورون با آنها بجنگد. اتفاق ناگوار حاصل جنگ بین الفها و سائورون، نابودی کلی قلمرو ارهگیون و کشته شدن کلبریمبور را به دنبال داشت.
با مطالعه رویدادهای مهم دوران دوم اینگونه برداشت میکنیم که همواره از بدو آفرینش انسان، جنگ بر سر اریکه قدرت و نابودی هر آنکه در مقابل شر و بدی قرار میگیرد، وجود داشته است.
ایجاد قلمروهای ماننی در دوران دوم
دوران دوم، دوران شکوفایی و اوج قدرت جزیره نومهنور بود. چرا؟! زیرا در همین دوران بود که پادشاهی جزیرهای بزرگ یعنی همین جزیره نومهنور که در سالهای اول برای فرزندان اداین ایجاد شد، شکل گرفت. افرادی که با گذشت سالها، قدرت آنها افزایش یافت و به جایی رسید که از هر ملت دیگری نیز قدرتمندتر شدند. طایفه انسانها به سمت شرق راه افتادند و آن اتفاقی که باید رخ میداد، یعنی کشف سرزمین میانه توسط نومنوریها در دوران دوم رخ داد و شهرهای بزرگی گه توسط دونداین در آنجا نیز تاسیس شد.
جالب است که در این دوران نومنوریان به اندازهای قدرتمند شدند که حتی والارها نیز به خاطر قدرتشان به چالش کشیده شدند. اما در این بین در سرزمین میانه چه خبر بود؟! سرزمین میانه به خاطر سایه سنگینی که ملکور و زیردستانش در آنجا ایجاد کرده بودند در تاریکی به سر میبرد. نژاد انسانها در آنجا ساده و به شکل قبیلهای زندگی میکردند و یا تحت سلطه سائورون بودند.
در این برهه مردانی که به سائورون خدمت میکردند او را به چشم خدا میدیدند و به او احترام میگذاشتند و به شدت از او میترسیدند. در نخستین روزهای دوران دوم بود که دونداین (نژادی از انسانها با اصلیت نومهنور) تلاش میکردند تا به انسانها در سرزمین میانه کمک کنند، اما آنها هم در نهایت میخواستند بر نژاد انسانها در سرزمین میانه حکومت کنند.
پایان دوران دوم
اتحاد انسانها و الفها در دوران اول و شکست ملکور توسط این اتحاد باعث شد که والارها به انسانهای این اتحاد قدرت، هوش و عمر بیشتری نسبت به انسانهای معمولی بدهند و آنها را در سرزمین آمان (مانند یک ستاره در نقشه است) ساکن کنند. جایی در میان سرزمین میانه و والینور. بسیاری از انسانهای نومنور توسط سائورون فریب خوردند و به عمر جاویدان الفها حسودی کردند. آنها به جزیره والارها یعنی والینور لشکر کشی کردند و والارها با موجهای عظیم تمامی سپاهیان نومنوریان و حتی جزیره آمان و کل سرزمین نومه نور را به زیر آب بردند.
اما سقوط نومهنور پایان دوران دوم نبود؛ زیرا گروهی از بازماندگان اهالی نومهنور به رهبری الندیل به سمت سرزمین میانه حرکت کردند و پادشاهیها و قلمروهایی را در آنجا پدید آوردند. مثل آرنور در شمال و گوندور در جنوب. در پایان دوران دورم گیل گالاد همراه با الفها و انسانها اتحادی قدرتمند را تشکیل دادند و به نبرد با سائورون رفتند. آنها به برج تاریکی باراددور در موردور حمله کردند و توانستند سائورون را شکست دهند و سرنگون کنند. با این رویداد دوران دوم نیز به پایان رسید. (فیلم سه گانه ارباب حلقهها از همینجای داستان شروع میشود). بدین ترتیب دوران دوم به پایان رسید و پر فراز و نشیب ترین دوران، یعنی دوران سوم که دوران اتفاقات سرزمین میانه بود شروع شد.
دیگر دورانها در ارباب حلقهها
دیدگاه ها