یکی از دو قهرمان جانبی در مجموعه حمله به تایتان که طرفداران خاص خودش را دارد، میکاسا آکرمن (Mikasa Ackerman) نام دارد. او را به عنوان دخترخوانده گریشا و کارلا یگر، و خواهرخوانده ارن یگر میشناسند.
میکاسا آکرمن (Mikasa Ackerman) در Attack on titan
بعد از این که پدر و مادر خونی او به دست راهزنانی شریر کشته شدند، میکاسا توانست توسط ارن نجات پیدا کند. او پس از این ماجرا به منظور داشتن سرپناهی امن و بدون دردسر به مدت یک سال با ارن و والدینش زندگی کرد تا این که تایتانها با رخنه کردن به دیوار ماریا توانستند به شهر حمله کنند و مردم را به وحشت و ترس وادارند.
همچنین میتوانید برای خواندن مانگا حمله به تایتان کلیک کنید.
اگرچه میکاسا تنها خواستار این موضوع بود که یک زندگی صلحآمیز در کنار ارن داشته باشد، اما نظرش تغییر پیدا کرد او تصمیم گرفت به دنبال ارن وارد نیروی نظامی شود. او در لشکر دانشکده که از آن به عنوان افسری ۱۰۴ام یاد میشود توانست به بهترین فرد کلاس خود تبدیل شود. تا جایی که بعدها برای اینکه بتواند به حفاظت از ارن بپردازد به دسته دیدبانی پیوست.
خرید و دانلود کمیک آخرین بازمانده از ما (The Last of us)
تومان 26,000تومان 0خرید و مطالعهشخصیت میکاسا آکرمن
میکاسا پیش از اینکه والدینش فوت کنند کودکی شادی داشت و در عین حال از بقیه همسن و سالهای خود غیرمعمولتر بود. او از همان دوران کودکی، سختیهای موجود در طبیعت را میدانست و در واقع آگاهی کامل به این جریان داشت که دور و اطرافش چه میگذرد، مخصوصاً در طبیعت شاهد بود که شکارچیان طعمههای ضعیفتر و درماندهتر را شکار میکنند. با این حال معصومیتی که میکاسا به آن مشرف بود این واقعیت را تا حد ممکن درپس ذهن خود نگه میداشت و دوست داشت به زندگی شاد در کنار پدر و مادرش ادامه دهد. این وضعیت مساعد واهی زمانی به نابودی کشیده شد که گروهی از جنایتکاران در یک تلاش ناموفق برای دزدیدن میکاسا و مادرش، والدین میکاسا را جلوی چشمانش به طرز بیرحمانهای کشتند. او بعدها با کمک ارن یگر توانست بر دزدان پیروز شود و انتقام خود را بگیرد. میکاسا حتی در همان مقطع که یک بود همهی شکها و بد گمانیها را کنار گذاشت و یکی از این مهاجمان را به طرز ناعادلانهای کشت. پس از این اتفاق تلخ، دیدگاه کلی او نسبت به زندگی تغییر پیدا کرد و این دنیا را با بدبینی مکانی بیرحم دانست که در آن فقط افرادی میتوانند زنده بمانند که از قدرت زیادی برخوردار باشند.
پس از به قتل رسیدن پدر و مادرش، میکاسا به فردی تبدیل شد که بسیار گوشهگیر و جدی بود، اما او همچنان به دوستانش عشق میورزید و علاقه زیادی به آنها داشت به ویژه ارن و آرمین آرلت. چراکه آنها را آخرین داشتههای خود میدانست و او نمیخوانست به همین راحتی آنها را از دست بدهد. او تحت تأثیر مبارزهجویی ارن، شخصیتش در دوران نوجوانی شکل گرفت. تصمیمی که میکاسا برای محافظت از ارن گرفت این تفکر را در همگان به وجود میآورد که در پرورش مهارتهای خارقالعاده او توانسته نقش مهمی به عنوان یک سرباز داشته باشد. گرچه شخصیت او طوری شکل گرفته که در بین بهترینها شناخته میشود به طوری که فروتن و مطیع باقی مانده و حتی به خود مغرور نشده است.
او همیشه در تلاش است از ارن محافظت کند و تمام سعی خود را خواهد کرد تا به او توصیه کند که مسیر درست را در پیش بگیرد و راه بیراهه نرود. با وجود این، این موضوع را خوب درک میکند که نمیتواند همیشه ارن را در تصمیمگیریهایش تحت تأثیر قرار دهد تا از پیشامدهای رو به رو جلوگیری کند. حتی به این نکته اشاره کرده است که ارن تقریباً در هر جایی که باشد از او محافظت خواهد کرد.
درواقع به تصمیمهای نهایی او پایبند میماند و به خواسته او احترام میگذراد، فقط به این دلیل که بتواند به او کمک خاصی کرده باشد. تنها دلیلی که میکاسا عزم خود را جذم کرد تا در ارتش نامنویسی کند و پس از فارغ التحصیلی به هنگ پیشاهنگی راه پیدا کرد این بود که مراقب ارن یگر باشد تا در راه رسیدن به اهدافش آسیب کمتری ببیند. در مقابل میکاسا هم نظرات ارن را میپذیرد، تا جایی که وقتی او یک بار گفت موهایش خیلی بلند است، بلافاصله در مدت زمان کوتاهی آنها را کوتاه کرد، با وجود این که دیگران زیبایی او را تحسین می کردند.
میکاسا با وجود اینکه وفاداری کورکورانهای نسبت به ارن دارد، اما از شخصیتی کاملاً خونسرد برخوردار است. ارادهای بسیار قوی در برابر رویدادها دارد و به ندرت میتوان دید که خونسردی خود خود را حفظ نکند یا اینکه کارهایی که باید انجام دهد را فراموش کند، و برایش زیاد مهم نیست که یک موقعیت چقدر میتواند تاریک به نظر برسد. حتی وقتی ارن جان خود را از دست داده بود او سعی میکرد خوددار باشد و آرامش خود را از دست ندهد. فقط آرمین میتوانست بگوید که چگونه دارد با خودش مقابله به مثل میکند تا خود را نبازد و با درد از دست دادن ارن میجنگد.
با این حال، او به طور کامل از تأثیرات احساسات خود آگاهی ندارد. احساسات شدید او نسبت به ارن، مخصوصاً به وقتی که با خطر رو به رو است، گاهی اوقات قضاوت او را باطل میکند و گاهی اوقات حتی باعث این میشود که هم خود و دیگران را به خطر بیاندازد. یک مثال قابل توجه زمانی بود که او برای مدت کمی در غم و اندوه مرگ آشکار ارن به سوگ نشسته بود و اراده زندگی کردن را به کل از دست داده بود و از این رو مسئولیتی که در قبال جان سربازان را داشت به فراموشی سپرده بود. با این حال، او با خاطراتش از ارن دوباره به زندگی برگردانده شد و پس از آن تصمیم جدی گرفت تا بار دیگر خود را نبازد.
او در مقطعی از زمان به تایتان ماده با خشم و بیرحمی حمله کرد، چراکه قصد دزدیدن ارن را به سر داشت. وقتی میکاسا به درک این رسید که او و ارن واقعا عاشق هم هستند از این بابت سرخ شد و به این فکر کرد که اگر ارن را نداشته باشد یا دچار آسیبی شود، دچار ناراحتی فلجکننده میشود تا جایی که قادر به ادامه زندگی نخواهد بود. میکاسا همچنین شال قرمز رنگی را که هدیه ارن به او بود میپوشد و آن را همیشه به عنوان منبعی از قدرت و آرامش میشناسد که در هنگام ناراحتی به او کمک خواهد کرد و تا به آن لحظه حفظش کرده است.
خرید و دانلود مانگا حمله به تایتان (Attack on titan)
تومان 167,000تومان 73,000خرید و مطالعهتاریخچه میکاسا آکرمن
میکاسا از یک مادر آسیایی و پدری از خاندان آکرمن به دنیا آمد و چشم به جهان گشود. او قبل از اینکه پدر و مادرش خود را از دست بدهد، همراه با آنها در مزارع دیوار ماریا زندگیاش را میگذراند. زمانی که میکاسا آکرمن کودکی بیش نبود، مادرش به او شیوه گلدوزی آسیایی را به طور کاملی آموزش داد. از آنجایی که این مادر و دختر آخرین بازمانده ها از افراد مربوط به نژاد خود به شمار میرفتند، در نظر قاچاقچیان انسان از ارزش بالایی برخوردار بودند. زمانی که میکاسا نه سال بیشتر داشت راهزنان با اقدامی غیر منتظره، پدر و مادر او کشتند و میکاسا را به منظور فروش و به عنوان برده به پایتخت روانه کردند.
میکاسا توانست توسط ارن از به قتل رسیدن رهایی یابد، به طوری که این پسربچه دو تا از این راهزنان را سردر گم کرد و در نهایت به قتل رساند. با این حال ارن به دست راهزن دیگری اسیر شد و در حالت خفگی قرار گرفت. ارن در این زمان از میکاسا درخواست کرد تا با راهزنان مقابله کند. اگرچه میکاسا ابتدا ترسیده بود اما کمی بعد توانست بر ترس خود پیروز شود و آن راهزن را نابود کند.
وقتی که پدر ارن همراه با پلیس نظامی به محل مربوطه رسید، میکاسا با پیشنهادی که پدر ارن داد، قبول کرد تا به خانواده آنها ملحق شود. این اتفاق پیش رو باعث شد تا میکاسا اعتماد به نفس وغرایز مبارزهطلبانه خود را جدی بگیرد و بعدها به یک سربازی که توانمند باشد تبدیل شود. او تا زمانی که دیوار ماریا توسط تایتان عظیمالجثه تخریب شود در ناحیه شیگانشینا و در کنار خانواده ارن به زندگی خود ادامه داد.
خرید و دانلود کمیک بازی تاج و تخت (Game of Thrones)
تومان 99,000تومان 99,000خرید و مطالعهتواناییهای میکاسا آکرمن
قدرت فیزیکی
میکاسا از بچگی همیشه خود را در برابر برادرخواندهاش مسئول میدانست و سعی میکرد او را از خطرات محفوظ نگه دارد، و از همان سنین سعی کرد به یک مبارز مستعد تبدیل شود تا جایی که میتوانست به راحتی از پس بچههای بزرگتر از خود بربیاید و حتی با آنها مبارزه کند.
ابزار تحرک همه جانبه
عملکرد میکاسا در موقع استفاده از این ابزار مثال زدنی است به طوری که در برابر آن کسی جان سالم به در نخواهد برد. او با مهارت عجیب و بالایی که در خود سراغ دارد به استفاده صحیح از این تجهیزات میپردازد و به راحتی میتواند تایتانها را با سرعت و به طور مؤثر قتل عام کند. این امر باعث شده تا او را در بیشتر اوقات به عنوان یک نابغه نظامی بشناسند که “تواناییاش با یکصد سرباز معمولی برابری میکند. “
مطالب دنیای Attack on titan
دیدگاه ها