زیک یگر (Zeke Yaeger) در Attack on titan

زیک یگر (Zeke Jaeger) از طرف پدرش به عنوان برادر ناتنی ارن یگر به شمار می‌رفت و از طرف مادرش عضوی از خانواده سلطنتی فریتزمحسوب می‌شد. همچنین می‌توانید برای خواندن مانگا حمله به تایتان کلیک کنید.

تاریخچه زیک یگر

زیک یگر با عنوان فرمانده جنگی سپاه مارلی، پسر داینا فریتز و گریشا یگر است، آن‌ها که دو عضو از ترمیم‌دهندگان (Restorationists) محسوب می‌شدند نقشه کشیدند تا دولت مارلی را نابود کنند تا بتوانند از پس این دولت بربیایند و دوباره قدرت الدیایی‌ها را پس بگیرند. پس از اینکه برنامه “جنگجو” به وسیله دولت مارلی اعلام شد، درخواستی به فرزندان الدیایی که بین پنج تا هفت سال داشتند داده شد تا به عنوان یکی از جنگجویان بالقوه و پرقدرت به ارتش مارلی خدمت کنند. گریشا نیز مصمم شد با تصمیمی که خواهد گرفت می‌تواند زیک را برای شرکت در این برنامه ثبت نام کند تا بعد‌ها این امکان را داشته باشد که بتواند از او به عنوان یک جاسوس در ارتش مارلی استفاده کند.

در اکثر زمان‌هایی که داینا و گریشا می‌توانستند در جلساتس که توسط ترمیم‌دهندگان الدیایی تشکیل شده بود شرکت کنند، زیک را نزد پدربزرگ و مادربزرگش می‌فرستادند، و او در آنجا معمولاً به داستان‌های که توسط پدربزرگش گفته می‌شد گوش می‌داد که سخن‌هایش اغلب در زمینه جنایات نژاد الدیا علیه جهان بود.

در شروع ماجرا، زیک به عنوان یک نامزد جنگجو عملکرد خوبی نداشت و به همین دلیل مربی خود با دانستن بازتاب و عملکرد نامساعدش تصمیم گرفت که او را کنار بگذراد. با این حال او در طول زمان و یادگیری آموزش‌هایی که به او داده شد توانست با فردی به نام تام کساور آشنا و دوست شود. در این مقطع تمام تمرکز پدر و مادر او روی مسائل ترمیم‌دهندگان بود و کمترین توجهی به زیک از خود نشان نمی‌داند، و از زیک انتظار داشتند که در آموزش‌های جنگجویان از عملکرد خوبی برخوردار باشد. در زمانی که زیک در نزدیکی یکی از مقر‌های جنگجویان قرار داشت از زبان یکی از مقامات مارلی شنید آن‌ها توانستند به هویت ترمیم‌دهندگان نزدیک شوند و آن‌ها را کشف کنند. زیک این اتفاق را در نظر داشت که باعث می‌شود محکومیت کل خانواده و خودش به خطر افتد تا جایی که آن‌ها باید به تایتان‌های خالص تغییر شکل پیدا کنند و به پارادایس ارسال شوند. از این رو او به نزد والدینش رفت و از آن‌ها درخواست کرد که جلوی این کار را تا حد امکان بگیرند، اما تلاش او بی‌نتیجه بود چراکه پدر و مادر او، مخصوصاً گریشا در مبارزه و پایداری خود بسیار جدی بودند و از این تصمیم صرف نظر نمی‌کردند.

مدت زمانی بعد زیک همه ماجرا را برای کساور بازگو کرد. کساور به او پیشنهاد داد تا والدینش را به مقامات تحویل دهد تا حداقل مجازات کمی را برای آن‌ها در نظر بگیرند. در این صورت این امکان را داشتند که زیک، پدربزرگ و مادربزرگش را آزاد کنند. زیک در آغاز این‌ایده را قبول نداشت و حتی به آن اعتراض هم کرد اما کساور به او گفت راه دیگری در این میان نیست. همچنین کساور به زیک یادآوری کرد که پدر و مادرش به او توجهی ندارند تا جایی که آرزو‌های خود را به او تحمیل کرده بودند. پس از اندکی تامل، زیک با درخواست کساور موافقت خود را اعلام کرد و والدینش را به مقامات مارلی تحویل داد تا بتواند فرصت این را داشته باشد جایگاه خودش را به عنوان یک جنگجوی وفادار به اثبات برساند و آن را ثبت کند.

پس از آن گریشا و داینا را به جزیره پارادیس فرستادند تا به تایتان‌های خالص تغییر شکل پیدا کنند. مارلی که هنوز از حقیقت میراث سلطنتی زیک اطلاع چندانی در دست نداشت، تربیت او را به پدربزرگ و مادربزرگش واگذار کردند. با وجودی که زیک در مرگ پدر و مادرش مقصر بود، اما او با هدفی که آن‌ها در سر داشتند برای آزادی نژاد الدیا همدردی و همکاری می‌کرد. از این رو او تصمیم گرفت هدف والدین خود را دنبال کند و تلاش کرد تا به روش خودش آزادی را برای الدیایی‌ها امکانپذیر سازد. او در دیداری دیگر با کساور، از این موضوع آگاهی پیدا کرد که تایتان بنیادی علاوه بر اینکه می‌تواند تأثیر مهمی بر خاطرات مطیعان یمیر داشته باشد، این امکان را خواهد داشت که ترکیب بدن آن‌ها را نیزعوض کند. زیک با الهام گرفتن از همین موضوع به نتیجه‌ای رسید که حامل تایتان بنیادی خواهد توانست تمام مطیعان یمیر را عقیم کند و از این رو طی یک قرن نسل آن‌ها را به نابودی کشاند.

در راستای این نقشه، کساور از زیک درخواست کرد که تایتان بنیان‌گذار باید با شخصی که اتفاقاً از خاندان سلطنتی هم باشد ارتباط فیزیکی برقرار کند. این محقق به زیک اطلاع داد تا کسی را بیابد که تمایل داشته باشد این طرح را به سرانجام برساند.

زیک با داشتن ۱۷ سال سن توانست در سال ۸۴۲ تایتان جانور را از کساور به ارث برد. او پس از به ارث بردن این تایتان، با در دست داشتن عینک کساور به عنوان یادگاری از دوست سابقش سعی کرد آن را پیش خود حفظ کند. بعد‌ها تشخیص داده شد که مایع نخاعی زیک روی مطیعان یمیر تأثیرات مهمی دارد، و او قادر خواهد بود یعنی این توانایی را دارد که با فریاد زدن آن‌ها را به فرم‌های تایتانی‌شان تبدیل کند و همچنین کنترل آن‌ها را به دست بگیرد. انجمن تحقیقات بیولوژی تایتان قادر نبود این ویژگی را توضیح دهد، چرا که آن‌ها هنوز از میراث سلطنتی زیک آگاهی نداشتند. یک سال پس از به ارث بردن تایتان جانور، زیک و جنگجویان دیگر توانستند از فرم‌های تایتانی خود به منظور درهم شکستن کامل یک ملت بهره ببرند. زیک علاوه بر درهم شکستن یک ملت از شکل تایتان جانور خود برای بمباران دشمنان هم استفاده کرد. با موفقیت بزرگی که در این نبرد نصیبشان شد، ارتش مارلی، این جنگجویان جدید را بسیار مؤثرتر از پیشینیان خود پنداشتند. زیک بعداً با همرزمان خود در مورد اینکه دولت مارلی چگونه ظاهر خواهد شد و آمادگی پیدا خواهد کرد برای شروع عملیات جزیره پارادایس در چند سال آینده سخنرانی کرد.

توانایی‌های زیک یگر

قدرت تایتانی زیک یگر

زیک این توانایی را دارد به یک تایتان ۱۷ متری تغییر شکل پیدا کند که آن را با عنوان “تایتان جانور” می‌شناسند. او قادر خواهد بود به واسطه این تایتان و خون سلطنتی خود ساکنان راگاکو را به تایتان تغییر دهد و اراده خود را به طور ناقص بر آن‌ها تحمیل کند. او حتی توانایی بسیار دیگری دارد که می‌تواند‌ اشیا در مسافت‌های بلند به بالاترین اوج خود پرتاپ کند. او حتی در زمان تغییر شکل به فرم تایتانی قادر است صحبت کردن خود را حفظ کند.

از دیگر توانایی‌های تایتانی در ذیل به آن اشاره شده است:

• – صحبت و برقراری ارتباط در فرم تایتان
• – کنترل تایتان به واسطه خون سلطنتی
• – التیام جراحت
• – توان تقویت‌یافته
• – دگرگونی انسان به واسطه فریاد
• – سخت کردن بدن
• – داشتن مهارت‌های نبرد