فریتز (Fritz) در Attack on titan

شخصیت فریتز

فریتز مردی بود که با اشتیاقی که از خود نشان می‌داد برای قدرت و کنترل آن تلاش می‌کرد. هدف نهایی او این بود که بر جهان تسلط پیدا کند، و او تمایل داشت که این هدف را پس از مرگ به تحقق تبدیل کند. او هم خانواده و هم مردمش را دنباله رو خود تصور می‌کرد و اظهار می‌کرد که تا زمانی که الدیا بر جهان حکومتش را ادامه دهد، جهان مال او خواهد بود. برای خواندن مانگا اتک آن تایتان به صورت سه بعدی کلیک کنید.

تا این حد، او به شخصه برای مردم و خانواده‌اش هیچگونه اهمیتی قائل نبود. از نظر او آن‌ها تنها از این جهت مفید تلقی می‌شدند که زمانی که یمیر قدرت تایتان‌ها را از آن خود کرد، از او به منظور اینکه بتواند مارلیایی‌ها را سلاخی کند استفاده می‌کرد تا از این رو برای خود قدرت مهیا کند. او خود را بسیار عالی می‌پنداشت و یمیر را به این عنوان معرفی کرد که می‌تواند پاداشی برای افزایش امپراتوری الدیا در نظر گرفت.

پس از اینکه یمیر نیزه‌ای به جای زخمی‌اش کرد، به جای تشکر از او در هنگام نزدیک شدن به مرگ، به او دستور داد که دوباره بلند شود و به عنوان برده خود به کارش ادامه دهد و گفت که این تنها هدف او در زندگی است. به جای دفن کردن او پس از مرگ، او از دخترانش خواست جسد او را ببلعند تا قدرت او را به خود منتقل کنند.

به عنوان نمونه دیگری از ظلم بیش از حد او می‌توان به این نکته نیز اشاره کرد که وی در دوران فرماندهی‌اش، قبیله خود را به سلاخی واداشت و به روستا‌ها حمله ور شد تا اینکه بازماندگان را به عنوان برده دستگیر می‌کرد. او هیچ ترسی از این نداشت که تغییر شکل دهد یا باعث لال کردن و حتی کور کردن بردگانش شود.

تاریخچه فریتز

همانطور که قبلا اشاره کذدیم، فریتز که به عنوان فرمانروای الدیان‌ها شناخته شده بود در اصل یک قبیله کوچک به شمار می‌رفتند. او به طور احتمالی فرمان داد تا به روستای یمیر حمله کنند و آنجا را به بردگی بگیرند.
فریتز این درخواست را از مردمش کرد که یمیر را در میان جنگلی شکار کنند، اما وی با گم شدن بین درختان توانست درختی را بیابد که اطرافش یک استخر و موجودی شبیه ستون فقرات بود که به او توانایی قدرت تایتان‌ها را می‌بخشید. با آشکار شدن این موضوع، فریتز مصمم شد از او چشم پوشی کنند و او را وادار به انجام کاری کرد که نتیجه‌ای جز (کار کردن به عنوان یک برده) نداشت.

فریتز از یمیر استفاده کرد تا بتواند در ساخت پل‌ها و جاده‌ها و کشت زمین‌های بایر از او کمک بگیرد. او همچنین از قدرت او برای این منظور بهره برد تا بتواند یک سلاح کشتار جمعی برضد مارلیایی‌ها آماده‌سازی کند. روزی جمعی از سربازان تسلیم شده مارلیایی را برای احترام در مقابل او آوردند. یکی از آن‌ها نیزه‌ای را که پنهان کرده بود را بیرون آورد و با تمام قدرتش تلاش کرد فریتز را بکشد. با این حال در این هنگام یمیر دست به کار می‌شود و نیزه به او اصابت می‌کند و باعث می‌شود مارلیان‌ها به سرعت اعدام شوند.
در واقع فریتز تا لحظه آخر باور نداشت که نیزه بتواند یمیر را به کشتن دهد، بنابراین به او گفت که از جایش تکان بخورد و در عین حال سماجت داشت که برای خدمت به او قدم به دنیا گذاشته است، اما او مرد. فریتز از بیم اینکه قدرت تایتان‌ها برای همیشه رو به زوال برود، فرمان داد جسد یمیر را تکه تکه کنند و به دخترانش بدهند تا ببلعند.