آنی لئون‌ هارت (Annie Leonhart)

آنی لئون‌ هارت (Annie Leonhart) را می‌توان یکی از فارغ‌التحصیل دانشکده افسری ۱۰۴ام دانست که به عنوان عضو سابق دسته پلیس نظامی شناخته می‌شود. وی از مهارت استثنایی برخوردار است که باعث شده در زمینه استفاده از شمشیر و مبارزات غیر مسلح بتواند رتبه چهارم را در کلاس از آن خود کند. همچنین می‌توانید برای خواندن مانگا حمله به تایتان کلیک کنید.

او توانایی این را دارد به یکی از تایتان‌های شناخته شده به نام تایتان ماده معرفی شود. آنی از وقتی سن کمی داشت توسط پدرش شروع به آمورش دیده است و به عنوان یکی از جنگجویان مارلی برگزیده شده است. در سال ۸۴۵ او و جنگجوی دیگر یعنی برتولت هوور، راینر براون و مارسل گالیارد به همراهی همدیگر به ماموریتی فرستاده شد که در راستای بازیابی تایتان بنیادی هدفگذاری شده بود تا جایی که در مقطعی از این ماموریت نتوانست موفق شود او توسط دسته دیدبانی شکست خورد. پس از اینکه در این ماموریت شکست خورد او خود را در یک کریستال جای داد که در حالتی اغما مانند قرار گرفته است. آنی به مدت چهار سال تحت بازداشت در عمیق‌ترین سطح زیرزمین بود که توسط دسته دیدبانی اداره می‌شد تا این که به هنگام جنگ میان (نیرو‌های مارلی، ارتش و یگریست‌ها) توانست فرار کند و خود را نجات دهد.

تاریخچه آنی لئون‌ هارت (Annie Leonhart)

پس از تولد آنی، آزمایش خونی از او گرفته شد که نشان داد او به عنوان یکی از سوژه‌های یمیر قابل شناسایی است، یعنی مادرش با مردی رابطه داشته که نامش الدیا بوده است. با این توصیف مشخص نیست که چه اتفاقی برای مادر او افتاده است، اما در مقطعی از زمان آنی نتوانست خود را نجات دهد و به منطقه‌ای از بازداشت تبعید شد و بعداً توسط فردی به نام لئون‌هارت مورد قبول قرار گرفت، کسی که به دلیلی مشابه به آنجا انتقال پیدا کرده بود. پدرخوانده او می‌خواست او را آموزش دهد تا به یک جنگجو تبدیل شود و بتواند زندگی تأثیرگذار و موفقی داشته باشد. بنابراین آنی از دوران جوانی توسط لئون‌هارت آموزش‌های رزمی سختی را با پشت سر گذاشت.

در نتیجه آنی به همان اندازه که لئون‌هارت در نظر داشت، توانست به نیروی قوی و قدرتمندی برسد، اما آنی برای گرفتن انتقام به خاطر تمامی تحمل‌هایی که کرده بود او را از پای درآورد و برای همیشه فلج کرد. در واقع لئون سعی کرده بود با آموزش‌های وحشیانه‌ای او را قوی سازد ولی در عین حال با سختی زیادی که آنی تحمل کرده بود او را نسبت به دیگران به موجودی بی‌رحم تبدیل کرد. تا جایی که حتی نتوانست برای زنده یا مردن خود ارزشی پیدا کند. در اوایل کودکی، آنی بدون هیچ استراحتی و به صورت متوالی تحت آموزش‌های رزمی در زادگاهش قرار می‌گرفت و پدرش در بیشتر مواقع به او یادآوری می‌کرد که برای انجام چه مأموریتی به دنیا آمده بود. وقتی پدرش در طول یک آموزش او را بیش از حد تحت فشار تمرین قرار داد، آنی در پاسخ به فشاری که بر روی او ایجاد شده بود به پدرش حمله کرد و وحشیانه او را به کتک زدن گرفت. بعداً آنی توسط دولت مارلی به عنوان کسی که وارث قدرت تایتان ماده به حساب می‌آمد برگزیده شد.

او در کنار بقیه دوستانش که شامل شش تایتان در فرماندهی مارلی به شمار می‌رفتند، برای شکستن دادن نیرو‌های شرق میانه فرستاده و آماده نبرد شدند تا توانایی‌های خود را در این فرآیند پیش رو امتحان کنند. این شش جنگجو سعی در اثبات این موضوع داشتند که می‌توانند به عنوان سلاح‌های برتر و مؤثرتری نسبت به پیشینیان خود در نظر گرفته شوند. در اثبات این روند توانستند تا حد زیادی نگرانی‌های مارلی را در خصوص سپردن عملیات جزیره پارادایس برطرف کنند.

در سال ۸۴۵، آنی با همراهی دوستان دوران کودکی خود یعنی (راینر براون، برتولت هوور و مارسل گالیارد)، که به ترتیب “صاحبان تایتان زرهی”، “تایتان غول‌پیکر” و “تایتان آرواره” بودند، تصمیم گرفت مأموریتی را پایه‌ریزی و آغاز کند که هدف آن جز نابودی بشریت در داخل دیوار‌ها و بازیابی تایتان نباشد. قبل از خروجش، پدر او از کار‌هایی که در حق وی کرده بود معذرتخواهی کرد و از آنی خواست که زنده به خانه برگردد و او را مطمئن کرد که پدرش همیشه در کنارش خواهد بود و برای رسیدن به اهدافش به او کمک می‌کند.

سفر آنی لئون

در این سفر، چهار جنگجوی جوان قرار بر این گذاشتند تا با کمین کردن بتوانند یک تایتان در حال خواب و در زمین را نابود کنند که تلاش کرد تا راینر را بخورد. به طوری که طی این رویداد راینر تقریباً تا مرز مرگ هم پیش رفته بود که با دخالت کردن مارسل توانست نجات پیدا کند اما در عوض نتوانست خودش را نجات دهد و توسط تایتان کشته و بلعیده شد. برتولد به همراه راینر و آنی وحشت‌زده شاهد این صحنه بودند که مارسل خورده شد.

پس از فرار از دست این تایتان، آنی به دلیل ترسو بودن راینر، با عصبانیت و ناراحتی به او حمله ور شد. او معتقد بود که آن‌ها باید صاحب جدید تایتان آرواره را بازیابی و احیا کنند و به مارلی برگردند، اما راینر سعی بر آن داشت تا او را متقاعد کند از ادامه دادن ماموریت خودداری کند. آنی همچنان به کتک زدن او ادامه داد و اظهار کرد که تبلیغات شستشوی مغزی مارلی را به هیچ عنوان قبول نکرده است. راینر در نتیجه موفق شد در این دعوا پیروز شود تا جایی که توانست آنی و برتولت را مجبور کند به ادامه ماموریت بروند. راینر به آن‌ها گفت اگر اکنون به مارلی بروند آن‌ها را به قتل می‌رساند و این تنها راه در نظر گرفته شده است که آن‌ها می‌توانند به خانه برگردند.