اورکهای شرقی (Eastern Orcs) عنوان اورکهایی را داشتند که در نواحی شرقی دور از زمین میانه میزیستند و از زمانی که مورگوت قلعه انگباند (یک قلعه مستحکم قدرتمند بود که در ابتدا توسط ملکور در اولین روزهای جهان به عنوان قلعهای دورافتاده به دژ شمالی خود یعنی Utumno ساخته شد) را به عنوان مقر قدرت خود در نظر گرفت، برای زمان زیادی به هیچکس جواب پس نمیدادند.
نژاد اورک های شرقی در ارباب حلقه ها
اورک های شرقی مردمی سرکش به نظر می رسیدند، در واقع به همان اندازه که مستعد درگیریهای درونی بودند، از برادران شمالیشان قوی تر به نظر میرسیدند چرا که از شکست فاجعهبار مورگوت در امان بودند. اگرچه در ابتدا اورکهای شرقی از او هراس داشتند، ولی در نهایت تحت حاکمیت سائورون قرار گرفتند. برای خواندن کتاب های ارباب حلقه ها به صورت سه بعدی کلیک کنید.
تاریخچه اورک های شرقی
فرزندان اورکها که به احتمال زیاد وقتی که ملکور را در پی جنگ قدرتها (که بهعنوان جنگ قدرتها یا جنگ خدایان نیز شناخته میشود) اسیر کردند، از والار گریخته بودند، حتی اورکهای شرقی هم که از قویترین نژادهای آن نژاد کثیف شناخته میشدند، ترسناکتر از آنهایی به حساب میآمدند که در شمال مخفی مانده بودند. با عادت کردن به این شیوه از زندگی که به طور مستقل بود و در طول دوران گرفتاری ملکور وحتی دور از سلطه او شکل گرفته بود، تا وقتی که او برگشت و در تانگورودیم ساکن شد، به یک توده غیرقابل کنترل درآمدند. آنها بدون اینکه به وفاداریشان توجه نشان دهند به همان اندازه به شکار انسان ها روی آوردند که به خاطر نداشتن ارادهای منحصر به فرد به منظور سازماندهی آنها، با یکدیگر به مخالفت پرداختند.
به دلیل موقعیت دورافتادهای که داشتند، آنها از شکستِ مورگوت در نبرد خشم نجات یافتند، بنابراین میتوان اینطور نتیجه گرفت که تعدادشان از دیگر بقایایی که از نیروهای مورگوث باقی مانده بود، بیشتر بود. حتی در مدت ظاهر شدن اولیه سائورون، اورکهای شرقی هنوز یک جناح بینظم به نظر میرسیدند و فوراً در برابر او زانو خم نکردند، و بدین درک رسیدند که کنترل او بر سرزمینهای جنوبی و شرقی آنطور که میخواست راحت نیست. در حالی که سائورون برای فریب دادن موجوداتی همچون الفها رنگ عوض میکرد، آنها او را به تحقیر واداشتند و به او میخندیدند. با این وجود، ارباب تاریکی سرانجام توانست همه اورکها از جمله این قبیلههای کوچکی که در شرق قرار داشت را از طریقی که به نفرت مشترکشان از انسانها و الفها میرسید، تحت سلطه متمرکز خود درآورد و در واقع باعث متحد شدن آنها شد.
دیدگاه ها