ویلی تایبور (Willy Tybur) جز دستهای دیگر از الدیاییهای اشرافی به شمار میرود که زندگی مستقلی در مارلی داشته است. او به عنوان رئیس خاندان تایبور شناخته میشد و این توانایی را داشت که از پشت سایهها مارلی را تحت کنترل خود درآورد، اگرچه او در شروع نیز تصمیمی بر این نداشت که بخواهد در تصمیمات نظامی این کشور دخالت کند.
ویلی تایبور (Willy Tybur)
شخصیت ویلی تایبور
ویلی همانطور که شخصیت شایستهای به نظر میرسید و از موقعیت خوبی برخوردار بود، رفتار بسیار محترمانهای داشت و با دیگران با ادب رفتار میکرد، همانطور که در ارتباط او با ماگات قابل تشخیص است. با این حال، او همچنین تمایل داشت با دیگران شوخی کند، همانطور که با شوخی غیر منتظرهای از ماگات خواست که دارنده چکش جنگی تایتان را در میان اعضای خانوادهاش شناسایی کند. ویلی همچنین به نظر میرسید که فردی محتاط باشد تا جایی که سعی میکرد مطمئن شود که او و خانوادهاش همیشه از چشم مردم دور خواهند ماند. برای خواندن مانگا اتک آن تایتان به صورت سه بعدی کلیک کنید.
ویلی مردی تا حدودی با اصالت به نظر میرسید و به دولت مارلی اختیار داد که بدون کمک او هر طور که قصد دارد عمل کند، از جمله زیرنظربودن شهروندان الدیا، (به عنوان نوعی تنبیه برای رفتار وحشیانه اجدادش با مردم مارلی در دوران سلطنت الدیا. ) او همچنین دارای شخصیتی کاریزماتیک بود که قابلیت انجام این امر را داشت که افراد حاضر را به تشویق از تلاشهایش وادارد تا بتواند الدیانهای باقیمانده در جزیره پارادیس را ریشهکن کند.
تاریخچه ویلی تایبور
ویلی تایبور در سنین کودکی به خاطر موقعیتش به عنوان فردی اشرافی توانست با فرزندان دیگر ملتها از جمله نامبیا دوستی صمیمانهای داشته باشد. در دورانی از زندگی خود، خواهر کوچکترش با توانایی که داشت، میراثدارقدرت تایتان چکش جنگ شد. در آن هنگام وقتی ویلی عنوان رئیس خانواده تایبور را به خود اختصاص داد، خواهرش حقایقی را که مربوط به تایبورها و معاملات آنها میشد را با شخصی به نام “کارل فریتز” (که در طول جنگ بزرگ تایتانها اتفاق افتاده بود) را برای او نهان ساخت.
ویلی که متوجه ماهیت نسبت خونیاش شده بود بسیار شوکه به نظر میرسید و حتی این موضوع باعث شد سنگینی گناهان پیشینیاناش را درک کند. او با گرفتن تصمیم جدید همه تلاشش را کرد تا خطایی که برضد الدیاییها اتفاق افتاده بود را تا حد ممکن درست کند و کشور مارلی را از نابودی اجتناب ناپذیری که پیش رویش بود از خطر فعلی حفظ کند.
با توجه به نگرانیهایی مبنی بر اینکه نژاد الدیان به دلیل برتری تکنولوژیک رو به رشد جهان نسبت به تایتانها در معرض خطر بزرگی قرار گرفته بود، بدین منظور خانواده تایبور موافقت میکنند تا با زیک یگر و جنگجویان همکاری کنند و در ماموریت بعدی برضد جزیره پارادایس با استفاده از توانایی خانواده تایبور به نبرد با چکش تایتان بروند.
در ادامه اتفاقات پیش رو، ویلی و خانوادهاش به دفتر مرکزی جنگجویان هدایت میشوند تا با رئیس برنامه که فردی به نام “تئو ماگات” است گفت و گویی داشته باشند. در صحبت خصوصی که با ماگات شد، ویلی مدعی میشود که آنها برای این آمدهاند که مجسمه جنگجوی افسانهای مارلی به نام هلوس را از نزدیک ببینند، این در حالی است که ویلی از ماگات به خاطر اظهار مضحکانهای مبنی بر اینکه مجسمه مربوطه روح مارلی را در خود منعکس میکند، متعجب میشود.
ویلی میپرسد که آیا درست است که ماگات میخواهد سیستم سربازی اجباری را در مارلی راهاندازی کند، و ماگات به ویلی میگوید (که برای تغییر چیزی هیچ وقت دیر نیست)، چراکه اینطور تصور میکند که ماهیت جنگجوی مارلی به آرامی کشور را به سمت ویرانی هدایت میکند. ویلی با توجه به کنایه ماگات، مشخص میکند که تایبورها حاکمان واقعی مارلی خواهند بود. ویلی که به خاطر رفتار نادرست خانوادهاش احساس گناه میکند، به ماگات میگوید که اسرار خانوادهاش را برای جهان برملا خواهد کرد و از ماگات میخواهد که با او همکاری کند.
مطالب دنیای Attack on titan
دیدگاه ها