تام کساور (Tom Ksaver) در Attack on titan

شخصیت تام کساور

کساور با اینکه همیشه ذهنی کنجکاو داشت اما در مورد چگونگی پیدایش تایتان‌ها کنجکاو به نظر می‌رسید به طوری که به زیک یگر جوان گفت که او به خاطر اینکه خیلی فرد کنجکاوی بود به انجمن تحقیقات زیست‌شناسی تایتان ملحق شد. کساور که به طور معمول فردی است که لبخند بر لب دیده می‌شود، مردی بی‌آلایشی است و در رفتاریش کمی بی‌توجهی وجود دارد. او در کنار این رفتار‌ها شخصی مهربان هم بود.

کساور در زیر واقعیت دوستانه‌ای که دارد از خود احساس نفرت می‌کند، علاوه بر این او تمایل داشت خود را بکشد بدین منظور که ندانسته باعث شده نقشی در مرگ خانواده‌اش داشته باشد. همچنین به نظر می‌رسید که با احمقانه خواندن طول عمر کوتاه به کشور‌های دیگر حمله می‌کرد، بدون اینکه به‌امید‌های یگان نظامی اهمیت چندانی بدهد. برای خواندن مانگا Attack on titan به صورت سه بعدی کلیک کنید.

تاریخچه تام کساور

تام کساور در سنین جوانی در منطقه‌ای سکنی گزیده بود که به منطقه توقیفی لیبریو معروف بود. او در زمانی کوتاه از زندگی‌اش به یک زن مارلیایی علاقه نشان داد و با او ازدواج کرد. تام که خبر داشت ازدواج الدیایی‌ها و مارلیایی‌ها غیرقانونی است، تصمیم گرفت بازوبند الدیایی خود را پنهان کند و توانست به زنی که علاقه‌مند بود ازدواج کند.
چندین سال پس از اینکه پسرشان متولد شد، همسرش خبردار شد که تام میراث دار الدیایی است و پس از آن مصمم شد که هم خودش و هم پسرش را بکشد، و از این رو کساور ناراحتی بزرگی را پشت سر گذاشت. او سپس با عنوان پیش قدم شدن همانند اینکه قصد خودکشی داشته باشد به جنگجویان ملحق شد و در نتیجه توانست توانایی قدرت یکی از نه تایتان یعنی تایتان جانور را به خود اختصاص دهد. او همچنین سعی داشت قدرت‌های تایتانی را بررسی کند و در مورد آن تحقیق کند. بعد‌ها او با یکی از کاندیدای جدید جنگجویان که به نظر می‌رسید فردی مهم در سیستم نظامی باشد یعنی شخصی به نام زیک یگر آشنایی پیدا کند. در آن مقطع زیک تنها عنوان بچه‌ای را داشت که راندمان نامناسبی از خود نشان می‌داد در تمریناتی که مرتبط به جنگجویان منتخب می‌شد.

یک روز کساور فهمید که زیک در حال گریه کردن میان کوچه‌ای است و وقتی به او گفت که پدر و مادرش از رهبران جنبش ترمیم‌دهندگان الدلیایی به شمار می روند، دچار شوک شد. در حالی که مافوقان مارلیایی توانسته بودند به تشخیص هویت رهبران این گروه نزدیک ‌شوند، کساور به زیک توصیه کرد که برای اینکه بتواند وفاداری خود به مارلی را ثابت کند، پدر و مادرش را فاش کند.
اگرچه زیک مایل نبود، اما کساور با تذکر اینکه فشار‌هایی توسط پدر و مادر زیک به او شده است، او را قانع به انجام این کار کرد.

پس از آن کساور به زیک کمک کرد تا در برنامه جنگجویان پیشرفت کند. کساور در برهه‌ای از زمان از بررسی‌هایش به این نتیجه رسید تایتان بنیادی علاوه بر اینکه توانایی تغییر حافظه مطیعان یمیر را دارد، این قابلیت را دارد که ترکیب بدن آن‌ها را نیزعوض کند. او زیک را از این موضوع آگاه کرد. زیک اعلام کرد که اگر این موضوع واقعیت داشته باشد، امکان اینکه بتوانند از این مسأله به عنوان استفاده از تایتان بنیادی برای عقیم‌سازی همه مطیعان یمیر استفاده کنند بسیار زیاد است، البته در کنارش امکان ریشه کن کردن آن‌ها را به همراه دارد. از این رو زیک به کساور وعده داد که تایتان جانور را از آن خود خواهد کرد و با کمک گرفتن از قدرت آن تایتان بنیادی را از الدیا و مارلی دور می‌کند، و در نتیجه می‌تواند با انجام این اعمال مردم جهان را از ترس تایتان‌ها آزاد سازد.

کساور پیش از مرگش به خاطر اینکه بتواند از شکستن پیمان ر‌هایی یابد، ممانعت از نبرد که به دست کارل فریتز انجام شده بود را آشکار کرد. او به زیک می‌گوید که برای اینکه این پیمان را بشکند، باید یکی از افرادی که عضوی از خانواده سلطنتی به شمار می‌رود با وارث تایتان بنیادی شراکت کند تا نقشه کشتن شفقت بار آن‌ها را به انجام برساند. کساور از زیک درخواست کرد تا میراث‌داری از تایتان بنیادی را کشف کند که دلیل مشترکی در این برنامه داشته باشد. کساور در سال ۸۴۲ به دست فردی به نام زیک بلعیده شد و تایتان جانور به زیک منتقل شد. او قبل از اینکه بمیرد به زیک می‌گوید که همیشه مواظب او خواهد بود.