تیان گریجوی (Theon Greyjoy)

کودکی تیان گریجوی و ویژگی های شخصیتی

تیان گریجوی کوچک‌ترین پسر بیلون گریجیوی و آلانیس هارلا است. او چهره‌ای زیبا داشت و از کودکی به خنده‌های مغرورانه‌اش شهرت شد. تیان گریجوی با این که زیاد قوی‌هیکل نبود؛ اما از کودکی کار با تیروکمان را به‌خوبی یاد گرفت و در این سلاح بسیار حرفه‌ای شد. او تا ۱۰ سالگی یعنی قبل از این که شاهد مرگ دو برادر و شکست پدرش باشد کودکی بازیگوش و شاد بود؛ اما غم سرشکستگی خانواده و دری از خواهرش آشا (یارا) وی را کمی غمگین کرد. گفته شده که تیان خیلی دمدمی‌مزاج بود و دوست داشت مرکز توجه همگان باشد. برای همین زبانش تند بود و فریب‌دادن دختران برایش کاری ساده بود.

تبعید بتیان گریجوی ه وینترفل

گریجوی‌ها از زمان گذشته تاکنون هیچ نقش مهمی در اداره وستروس نداشته و همیشه به دزدی و غارت مشهور بوده‌اند. برای همین چندان جدی گرفته نشده و هیچ نماینده‌‎ای در کینگز لند نداشتند. برای همین بیلون گریجوی همیشه منتظر موقعیتی بود تا بتواند با استفاده از آن لیاقت خاندان خود را به دیگر خاندان‌ها نشان دهد. موقعیتی که بیلون دنبالش بود زمانی رخ داد که رابرت براتیون بر علیه تارگرین‌ها شورش کرده و با کنارزدن آن‌ها تازه روی تخت آهنین نشسته بود. در این زمان بیلون گمان کرد که تخت شاهی هنوز برای رابرت براتیون داغ است و موقعیت مناسبی است که خود را شاه جزایر آهنین نامیده و از زیر سلطه پایتخت خارج شود.

با اعلام شورش بیلون گریجوی، ناوگانی قدرتمند از سمت جزایر آهنین به سمت لنیسپورت روانه شد و بیلون با کمک دو پسر بزرگش یعنی رودریک و مارون توانست در این نبرد پیروز شود. این پیروزی دیری نپایید و ارتش رابرت براتیون با کمک استارک‌ها توانست ناوگان بیلون را از میان برده و دو پسرش را از وی بگیرد. بعدازاین شکست بود که تیان گریجوی ۱۰ساله از پدر و خواهرش جدا شد و به ند استارک سپرده شد تا تضمینی باشد که بیلون دیگر هوس شورش بر علیه پادشاه به سرش نزند. تیان از این زمان به بعد در وینترفل کنار خاندان استارک زندگی خود را شروع کرد.

بزرگ شدن تیان گریجوی در خاندان استارک

از کودکی تا زمانی که تیان گریجوی جوانی کامل شد، در کنار خاندان استارک در وینترفل بزرگ شد. این خانواده که شامل ند استارک، بانو کتلین، راب استارک، جان اسنو، سانسا استارک، آریا استارک، برن و ریکان استارک بودند با تیان گریجوی مثل عضوی از خود برخورد می‌کنند تا احساس غربت نکند. به‌خصوص ند استارک از تیان همیشه در کارهایش کمک می‌گرفت و او را مثل راب استارک همراه خود به تمام نقاط وینترفل می‌برد. در یکی از این گشت‌وگذارها تیان چند توله گرگ که مادرشان را به‌تازگی ازدست‌داده بودند پیدا کرد و پیشنهاد کرد که هر کدام از آن‌ها را یکی از اعضای خاندان استارک نگه‌‎داری کند.

ارتباط تیان گریجوی با راب و دیگر استارک ها

تیان گریجوی با راب استارک رابطه خوبی داشت و از راز یکدیگر خبر داشتند. یک‌بار هم که با راب و برن برای شکار به جنگل رفته بودند، تیان توانست جان راب و برن را نجات دهد. قضیه ازاین‌قرار بود که تعدادی از وحشیان پشت دیوار به وینترفل وارد شده بودند و قصد داشتند راب و برن را بکشند که با تیراندازی تیان جان برن نجات پیدا کرد. این موضوع باعث شد ارتباط راب و تیان عمیق‌تر شود و بیشتر به وی اعتماد داشته باشد.

اقدامات بعد از اعدام ند استارک

زمانی که ند استارک وینترفل را ترک کرد تا به‌عنوان دست شاه به پایتخت رود، تیان گریجوی در وینترفل کنار راب استارک باقی ماند. بعد از خبر اعدام ند استارک نیز این تیان بود که در کنار راب می‌جنگید و حتی در یکی از نبردها توانست به دستگیری جیمی لنیستر افسانه‌ای کمک کند. هم بانو کتلین و هم راب استارک به وی اعتماد کامل داشتند و رازها را با وی در میان می‌گذاشتند. برای همین وقتی تیان از راب خواست که او را پیش پدرش بفرستد تا از وی بخواهد برای شاه شمال یعنی راب بجنگد و در عوض حکومت بر جزایر آهنین را هدیه بگیرد، راب مخالفتی نکرده و به تیان اجازه داد که برود.

تیان گریجوی عازم جزایر آهنین

تیان گریجوی تصمیم گرفت که به‌صورت ناشناس به جزایر آهنین برود تا پدر و خواهرش را غافل‌گیر کند. برای همین وقتی به جزایر آهنین رسید سریع عازم پایک شد تا پدرش را ببیند؛ اما استقبالی که از وی به عمل آمد آنی نبود که انتظارش را داشت. پدرش نه‌تنها با پیشنهاد وی موافقت نکرد؛ بلکه تیان را یک خدمتگزار استارکی دانست که چیزی از خون آهن زادگان در وجودش باقی نمانده است. همچنین به تیان گفت که با آشا تصمیم دارد خودش برای فتح شمال اقدام کند و نیازی به تیان و راب استارک ندارد.

این ملاقات باعث شد که تیان گریجوی سریعاً دیدگاهش را تغییر داده و برای این که به پدرش اثبات کند هنوز یک گریجوی است، از وی بخواهد تا مردانی در اختیارش قرار داده و او نیز وینترفل را به پدرش هدیه دهد. تیان گفت که چون سال‌ها در وینترفل زندگی کرده می‌تواند به‌راحتی آنجا را فتح کرده و با کمترین تلفات پایتخت شمال را در اختیار پدرش قرار دهد. بیلون گریجوی نیز با این پیشنهاد موافقت کرد و مردانی را در اختیارش قرارداد.

فتح وینترفل توسط تیان گریجوی

در کمال ناباوری وقتی که برن به‌عنوان بزرگ‌ترین پسر استارک در وینترفل مانده بود مشاهده کرد که تیان گریجوی خیلی گستاخانه وارد وینترفل شده و با خیانتی بزرگ، مردان محافظ را کشته و اکنون قصد دارد بر وینترفل فرمان براند. تیان بعد از مدتی حتی برای این که مردم وینترفل از وی حساب ببرند دو پسر یتیم هم‌سن برن و ریکان را زنده آتش می‌زند تا مردم فکر کنند که تنها استارک‌های زنده در وینترفل نیز کشته از بین رفته‌اند و دیگر کسی به یاری آن‌ها نخواهد آمد. در این زمان برن و ریکان همراه با هودور، اشا و دو دوست جدید به نام میرا و جون از وینترفل فرار می‌کنند.

دستگیری تیان گریجوی به دست رمزی بولتن

بعدازاین اقدام، یاران تیان گریجوی تصمیم می‌گیرند وی را تنها گذاشته و به جزایر آهنین بازگردند؛ زیرا این مردم توانایی اداره قلعه‌های خشکی را نداشتند. در این هنگام خواهرش یارا ازراه‌رسیده و به تیان پیشنهاد می‌دهد که بزرگ‌ترین افتخارش از دید خودش و خیانتش از دید مردم شمالی را رها کرده و به جزایر آهنین بازگردد. تیان که غرورش له شده و افتخاراتش برای کسی ارزش ندارد سر جایش می‌ماند تا نیروهای شمالی ازراه‌رسیده و با آن‌ها رودررو شود.

در این میان اما شخصی به نام رمزی بولتون به تیان می‌گوید بهتر است همراه وی از راهی مخفی آمده و از وینترفل فرار کند. رمزی اما تیان را فریب داده و در اصل او را گروگانی باارزش می‌داند که می‌تواند با استفاده از وی روی راب استارک فشار آورد. در داستان تا همین‌جا درباره تیان گریجوی گفته شده که توسط رمزی بولتون به اسارت برده می‌شود. گویا در ادامه داستان این شایعه درباره تیان پخش می‌شود که رمزی پوست وی را کنده است؛ اما خواهرش آشا مطمئن است که برادرش هنوز زنده بوده و به‌زودی از وی خبری می‌رسد.

تیان گریجوی در سریال بازی تاج و تخت

از روی داستان ترانه یخ و آتش یک سریال بسیار موفق با نام بازی تاج‌وتخت ساخته شده که اکثر اهالی فیلم آن را دیده‌اند و اذعان کرده‌اند که یکی از بهترین سریال‌های اقتباسی دنیا محسوب می‌شود. در این سریال نقش تیان گریجوی را Alfie Allen بازی کرده است. در این سریال بعدازاین که رمزی بولتون تیان را اسیر می‌کند، سرنوشت دیگری برایش رقم می‌خورد. در ابتدا لرد بولتون از رمزی بولتون که فرزند نامشروع وی است می‌خواهد که تیان را اسیر کرده و اگر لازم شد او را بکشد. او این کار را برای جلب‌اعتماد راب استارک انجام می‌دهد؛ اما وقتی پیشنهاد لنیسترها مبنی بر کشتن راب و افرادش در شب عروسی دایی راب و دختر والدر فری را می‌شوند، به رمزی پیغام می‌دهد که تیان دیگر ارزش قبلی را ندارد و هر کاری که بخواهد می‌تواند با وی انجام دهد.

شکنجه های رمزی بولتن

رمزی بولتون یکی از روانی‌ترین شخصیت‌هایی است که می‌توانید در سریال بازی تاج‌وتخت آشنا شوید. بعدازاین که رمزی مطمئن می‌شود جان تیان برای هیچ‌کسی اهمیت ندارد او را شکنجه می‌دهد. شکنجه‌های وی چنان وحشیانه است که تیان بعد از مدتی هویت خود را فراموش کرده و طبق دستور رمزی خود را ریک می‌نامد. در این زمان رمزی آلت تیان را قطع کرده و برای پدرش در جزایر آهنین ارسال می‌کند؛ اما وقتی که خواهر تیان برای آزادسازی تیان به سراغ وی می‌آید او از ترس رمزی حاضر نیست با وی فرار کرده و مانند سگی رام شده در کنار رمزی باقی می‌ماند.

نجات سانسا استارک توسط تیان گریجوی

سرنوشت تیان در ادامه سریال بازی تاج‌وتخت به این صورت رقم می‌خورد که به سگ دست‌آموز رمزی تبدیل می‌‎شود. زمانی که رمزی بولتون به‌واسطه لیتل فینگر با سانسا استارک ازدواج می‌کند، رمزی از تیان یا همان ریک جدید می‌خواهد که در کنار سانسا استارک بوده و هر چه او می‌خواهد انجام دهد. سانسا با دیدن دوست دوران کودکی شوکه شده و تیان را صدا می‌زند؛ اما تیان به او می‌گوید که نام من ریک است و لطفاً به اسم تیان مرا صدا نزن. بعد از مدتی زندگی سانسا در کنار رمزی، تیان متوجه می‌شود که رمزی او را هم شکنجه می‌دهد برای همین قصد می‌‎کند که او را نجات دهد.

تیان گریجوی روزی که وقتش رسیده به سراغ سانسا استارک رفته و از وی می‌خواهد تا جایی که توان دارد فرار کند. این دو موفق می‌شوند با هم از دست افراد رمزی بولتون فرار کنند؛ اما در جایی از جنگل توسط سربازان محاصره می‌شوند. در این لحظه برن از تارث به کمک آن‌ها آمده و موفق می‌شوند سانسا را از دست رمزی بولتون نجات داده و به جان اسنو بسپرند. از این جا به بعد تیان گریجوی جان تازه‌ای گرفته و به سراغ پیداکردن خواهرش می‌رود که گویی در نبردی با عمو یورون زخمی شده و از او خبری نیست. سرنوشت تیان در سریال بازی تاج‌وتخت بسیار بالا و پایین دارد؛ اما اوج آن لحظه‌ای است که با مرگ روبرو می‌شود.

مرگ شرافتمندانه تیان گریجوی در سریال بازی تاج و تخت

تیان گریجوی که در آخرین دیدارش با برن استارک به‌عنوان یک خائن به استارک‌ها شناخته می‌شد، این بار وی را در جنگل قدیمی کنار خدایان قدیمی ملاقات کرده و برن از وی می‌خواهد که از او تا لحظه رسیدن پادشاه شب محافظت کند. وقتی پادشاه شب از راه می‌رسد، تیان گریجوی جانانه در مقابل وی می‌ایستد و در آخرین لحظات زندگی‌اش، برن استارک که دیگر به کلاغ سه چشم تبدیل شده به وی می‌گوید که تو مرد شریفی هستی. تیان با شمشیر پادشاه شب ازپادرآمده و زندگی خود را باهدف به پایان می‌رساند.