یورون گریجوی (euron Greyjoy)

کودکی یورون گریجوی و ویژگی های شخصیتی

یورون فرزند لرد کوئلون و بانو ساندرلی است که ۴ برادر دیگر دارد و در پایک متولد شده است. بیلون برادر بزرگ‌تر وی بوده و برادران کوچک‌ترش به ترتیب ویکتاریون، یوریگان و ارون نام دارند. یورون گریجوی از کودکی خشن بود و همیشه با دیگر برادران سر ستیز داشت. به‌خاطر چشمان از حدقه دررفته‌اش او را یورون چشم‌زاغی نیز می‌نامیدند. در کودکی مهارت‌های رزمی را به‌خوبی یاد گرفت و توانست بدون رقیب با هر کسی که دوست داشت در جزایر آهنین مبارزه کرده و وی را شکست دهد.

بعدها که به سنین جوانی رسید، وی را به‌خاطر بازی‌های روانی کثیفی که راه می‌انداخت می‌شناختند و برای همین منفور تمام برادرانش بود. گفته شده که یورون بسیار خوش‌قیافه بوده و برای همین در اغواگری زنان شهره عام و خاص بود. یورون عادت داشت که یک چشم‌بند روی چشم چپش قرار دهد تا مرموزتر به نظر برسد. مهم‌‎ترین ویژگی شخصیتی وی غیرقابل‌پیش‌بینی بودن وی است که اطرافیان را از او دور کرده و باعث شده بیشتر وقتش را در تنهایی بگذراند. بی‌رحمی یورون به طرز وحشتناکی بی‌نظیر است. برای مثال زبان تمام افرادش در کشتی شخصی‌اش را از حدقه درآورده و برای همین این کشتی، سکوت نام‌گرفته است.

یورون گریجوی در زمان شورش بیلون گریجوی

درست زمانی که یورون گریجوی به سنین جوانی رسیده بود و در نبرد بی‌همتا شده بود، شورش بیلون گریجوی که اکنون لرد جزایر آهنین شده بود آغاز شد. داستان ازاین‌قرار بود که گریجوی‌ها برای مدت‌زمان زیادی در وستروس نقش مهمی نداشته و به حاشیه برده شده بودند. تقریباً از زمان ورود اگان فاتح به وستروس، به گریجوی‌ها فقط جزایر آهنین رسیده بود. جزایری که هیچ‌کس حاضر نبود برای زندگی آن جا را انتخاب کند. برای همین گریجوی‌ها و دیگر آهن زادگان به غارت و دزدی روی آورده بودند و شهرت بدی از خود در وستروس به‌جای گذاشته بودند. بیلون سال‌ها بود که منتظر فرصتی می‌گشت تا غرور ازدست‌رفته گریجوی‌ها و آهن زادگان را بازگرداند. برای همین هنگامی که رابرت براتیون توانست تارگرین‌ها را شکست داده و روی تخت آهنین بنشیند، بیلون دست به شورش زد.

بیلون به همراه دو پسرش رودریک و مارون و البته با کمک برادرانش که یورون گریجوی هم جزو آن‌ها بود، در اولین اقدام خود به لنیسپورت حمله کرده و آنجا را فتح کردند. یورون در این نبرد به همراه برادرش ویکتاریون گریجوی توانست به ناوگان لنیسترها حمله کرده و آن را در هم شکند. این پیروزی اما دیری نپایید و با ورود نیروهای براتیون و استارک، گریجوی‌ها شکست خوردند. در این شکست دو برادرزاده یورون یعنی رودریک و مارون کشته شدند و دیگر برادرزاده‌اش که تیان نام داشت به‌عنوان گروگان به استارک‌ها سپرده شد. گفته می‌شود که یورون شکست در این نبرد را تقصیر بیلون دانسته و به همین دلیل رابطه آن‌ها بعدازاین اتفاق خدشه‌دار شد.

تبعید یورون گریجوی به جرم تجاوز

بعد از شکست در شورش، یورون گریجوی زن برادرش یعنی ویکتاریون را اغفال کرده و با وی خوابید. این کار باعث شد که ویکتاریون تصمیم بگیرد یورون را بکشد؛ اما بیلون پادرمیانی کرده و تصمیم بر این شد که یورون را برای همیشه از جزایر آهنین تبعید کنند. یورون به‌خاطر علاقه زیاد به زنان چندین فرزند نامشروع در جزایر آهنین داشت که البته به هیچ‌کدام اعتنا نمی‌کرد. بعد از صدور دستور تبعید، یورون کشتی و خدمه خود را برداشته و عازم مسافرت در هفت‌اقلیم شده و گفته می‌شود که یورون در این مدت تمام نقاط سرزمین هفت‌اقلیم را دیده و تجربه بسیار زیادی کسب کرد. تجربه‌ای که باعث شد درنهایت تصمیم بگیرد بزرگ‌ترین ناوگان دریایی دنیا را ساخته و وستروس را فتح کند.

بازگشت یورون گریجوی به جزایر آهنین

یورون گریجوی درست هنگامی به جزایر آهنین بازگشت که راب استارک بر ضد جافری براتیون اعلام جنگ کرده و بیلون گریجوی نیز شورش دوم خود را آغاز کرده بود. در شورش دوم بیلون آشا دخترش را جانشین خود کرده بود و تیان نیز که برای فتح وینترفل رفته بود توسط رمزی اسنو دستگیر شده بود. درست یک روز بعد از بازگشت یورون، بیلون گریجوی از روی پل پایک سقوط کرد و کشته شد. با کشته شدن بیلون، مسئله جانشنینی میان آشا و یورون ایجاد شد که در نهایت یورون به خاطر داشتن محبوبیت عمومی انتخاب شد و آشا مجبور شد از جزایر آهنین فرار کند.

در داستان‌های ترانه یخ و آتش بعدازاین که یورون به قدرت می‌رسد، دستور حمله به سرزمین‌های اطراف را صادر کرده و برای مثال ریچ را فتح می‌کند. این حملات در حد غارت و دزدی باقی می‌ماند تا این که تصمیم می‌گیرد ویکتاریون را به سراغ دنریس تارگرین فرستاده تا او را برایش خواستگاری کند. این پایان داستان یورون گریجوی در داستان‌های ترانه یخ و آتش است و هنوز درباره ادامه زندگی وی در این داستان‌ها اطلاعی نداریم؛ زیرا جرج. آر. آر. مارتین کتاب جدید ترانه یخ و آتش را منتشر نکرده است.

یورون گریجوی در سریال بازی تاج و تخت

در سریال بازی تاج‌وتخت، یورون گریجوی بعد از به‌قدرت‌رسیدن سعی می‌کند به ملکه سرسی نزدیک شود. او ناوگان بزرگ خود را به پایتخت برده و تقدیم سرسی می‌کند تا سرسی نیز آن را پذیرفته و با وی ازدواج کند. سرسی لنیستر اما یک شرط پیشروی یورون می‌گذارد و آن هم این است که با ناوگان خود رفته و دشمنانش را زنده دستگیر کند و برایش بیاورد. یورون نیز این کار را کرده و در یک حمله برق‌آسا آشا را دستگیر کرده و به سرسی تقدیم می‌کند. در این زمان اما جان اسنو و دنریس تارگرین برای ملاقات سرسی به پایتخت می‌آیند تا صلح موقت برقرار کرده و با دشمن خطرناک‌تر که پشت دیوار است بجنگند.

در این دیدار جان اسنو که یک وایت واکر را زنده دستگیر کرده شروع به آزادکردن وی کرده و به سرسی و یورون هشدار می‌دهد که این موجودات چقدر خطرناک هستند. یورون گریجوی با دیدن این صحنه از جا دررفته و تصمیم می‌گیرد ناوگان خود را از مهلکه نجات دهد و به دریاهای آزاد برود. تا بعد از پایان نبرد با پادشاه شب نیز خبری از یورون نیست و گویی واقعاً خود را گم‌وگور می‌کند. بااین‌حال سرسی به جیمی می‌گوید که یورون گریجوی در حال تدارک بزرگ‌ترین ناوگان دریایی دنیا است تا اگر دنریس از نبرد با پادشاه شب بازگشت به کمک وی بیاید.

دنریس تارگرین که به پایتخت حمله می‌کند، یورون گریجوی در دریای سیاه با ناوگانش کمین کرده و موفق می‌شود با تیروکمانی که استاد پایک ساخته یکی از اژدهایان دنریس را از پای درآورد. سپس برای یافتن سرسی به ساحل می‌رود و با جیمی لنیستر درگیر می‌شود. در این نبرد جیمی و یورون هر دو به یک اندازه قدرت‌نمایی کرده و وقتی که خسته می‌شوند، یورون گریجوی با دهان و سری خونین روی صخره‌ها رها می‌شود و جیمی او را تنها می‌گذارد تا سرسی را پیدا کند.