نیمفدورا تونکس در Harry potter

 او را به عنوان تنها فرزند از خانواده تونکس که نامی همچون تد و آندرومدا تونکس (با نام خانوادگی پدری بلک) را دارند، می‌شناسند. تونکس از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ توانست در مدرسه جادوگری هاگوارتز به ادامه تحصیل روی آورد و در دسته‌ای از گروه هافلپاف قرار بگیرد. وارد شدن او به مدرسه هاگوارتز با ورود شخصیت دیگری نظیر چارلی ویزلی به طور همزمان اتفاق افتاد. برای خواندن خرید کتاب های هری پاتر به صورت سه بعدی در میتراکانا کلیک کنید.

تونکس پس از اینکه مدرسه هاگوارتز را ترک کرد به وزارت جادو ملحق شد و زیر نظر فردی به نام آلستور مودی در سال ۱۹۹۴ به شخصیت یک اروور تبدیل شد. او در سال ۱۹۹۵ با جایگیری در دومین محفل ققنوس به آن گروه پیوست، و به طور کاملاً محرمانه که کسی از آن خبر نداشته باشد در وزارت کار مشغول شد و در نگهداری از دپارتمان اتاق اسرار کمک‌رسانی کرد. در ژوئن سال ۱۹۹۶، او در جنگ دپارتمان اتاق اسرار دست به مشارکت زد. تونکس در مقطعی از‌مان به ریموس لوپین علاقه‌مند شد که از اعضای محفل ققنوس تلقی می‌شد و شخصیت یک گرگینه را ایفا می‌کرد. با این وجود شخصِ لوپین که این احساس را داشت برای او بیش از اندازه پیر و خطرناک به نظر می‌رسد احساسات او را به طور کاملی رد کرد، اگرچه خودش حس نزدیک به آن را داشت. در پی برگشت شخصیت منفور لرد ولدمورت، تونکس تصمیم گرفت به عنوان بخشی از گروه مخصوص اروور به منظور نگهبانی از مدرسه جادوگری هاگوارتز فرستاده شود. او بعد‌ها در جنگی که در برج ستاره‌شناسی انجام شد به مبارزه پرداخت. تونکس پس از اینکه عشق فلور دلاکور را نسبت به بیل وسلی دید با وجودی که بیل جراحاتی داشت، به طور واضح عشق خود را با فردی به نام ریموس در میان گذاشت.

تونکس و ریموس مصمم شدند در تابستان سال ۱۹۹۷ با یکدیگر ازدواج کنند. او جزئی از بخش گارد پیشرو در نظر گرفته شده بود که به صورت شجاعانه در جنگ هفت پاتر همکاری کرد. در این زمان اینطور آشکار شد که تونکس باردار است و ریموس نگران وضعیتی بود که گرگینه بودن خود را به پسرش انتقال دهد، ولی این اتفاق به طور ظاهری پیش نیامد و بچه‌ی آن‌ها یعنی تدی ریموس لوپین تنها این توانایی‌هایی را داشت که بتواند قدرت دگرگونی تونکس را به ارث برد. این زوج تصمیم گرفتند که هری را به عنوان پدرخوانده تدی انتخاب کنند. در تاریخ ۲ می‌۱۹۹۵ تونکس در جنگ مدرسه هاگوارتز مبارزه کرد و در نهایت به دست خاله‌ی خود یعنی بلاتریکس لسترنج که عنوان یک مرگ خوار و خدمتکار فداکار لرد ولدمورت را داشت به قتل رسید. انتقام قتل او را شخصی که دوست و همرزم او شناخته می‌شد یعنی مولی ویزلی گرفت. پس از اینکه تونکس به قتل رسید، پسر او به دست افرادی همچون مادر تونکس و هری رشد کرد و به سنین بزرگسالی رسید.