نیوتن آرتمیس فیدو نیوت اسکمندر در Harry potter

اسکمندر در آغاز زندگی خود علاقه‌ای خاص نسبت به موجودات جادویی از خود نشان می‌داد که این موضوع به این خاطر بود که پرورش دادن هیپوگریف‌هایی تحت تأثیر مادر او بود. او به تحصیل در مدرسه جادوگری هاگوارتز پرداخت و در آنجا به گروه هافلپاف ملحق شد. نیوت در وقتی که در هاگوارتز حضور داشت به اخراج محکوم شد، اگرچه شخص شناخته‌ای همچون آلبوس دامبلدور که عنوان مربی دفاع در مقابل هنر‌های تاریک را داشت، تشخیص به بی‌گناهی او داد و به شدت به این موضوعی که پیش آمده بود اعتراض کرد. برای خواندن کتاب های هری پاتر به صورت سه بعدی در میتراکانا کلیک کنید.

نیوت اسکمندر با ملحق شدن به وزارت جادو به مدت دو سال در دفتر جابجایی الف‌ها مشغول به کار بود، و سپس به بخش دیگری که مربوط به جانوری بود، رفت. در سال ۱۹۱۸ او به دست آگوستوس وورم از ناشری معروف که نامش آبسکیورس بوکز بود موفق به دریافت سفارش نوشتن کتابی با عنوان “جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها” شد. این کتاب تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین‌ها کتاب‌های شناخته شده شد و از این رو با انتشار این کتاب اسکمندر به متخصصی دارای اعتبار در زمینه جانورشناسی جادویی تبدیل شد. او به شدت دچار درگیری جنگ جهانی بین جادوگران شد و در این مقطع از زمان توانست با شخصی همچون پورپنتینا گلدستاین همکاری مدت دار داشته باشد و در سه زمان مختلف درخواست مبارزه با گلرت گریندل‌والد را کند. او بعد‌ها در طی این اتفاقات پیش رو با گلدستاین ازدواج کرد و حاصل ازدواج آن‌ها حداقل یک فرزند بود. در اوایل دهه ۱۹۹۰ او تصمیم به بازنشستگی خود گرفت و در این مقطع او در شهرستانی زندگی می‌کرد که دورست به نظر می‌رسید.

شخصیت و خصوصیات نیوت اسکمندر

نیوت اسکمندر شخصیت فردی فداکار را نشان می‌داد که به طور خستگی ناپذیر تصمیم به گردآوری اطلاعاتی جدید در خصوص کتابش”جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آن‌ها” گرفت، حتی وقتی که به طور ظاهر قصد بازنشسته شدن را داشت. به عنوان یک مرجع شناخته شده در زمینه‌ای با مضمون جادوشناسی، آثاری که از او نمایان بود در سراسر جامعه جادوگران مورد احترام قرار گرفت. نیوت به عنوان فردی توصیف شده است که شخصیت عجیب و غریبی دارد که اینطور به نظر می‌رسد که در کنار موجودات احساسی راحت‌تر نسبت به انسان‌ها دارد، تا جایی که تماس چشمی و وجود نزدیکی به فردی دیگر به طور معمول او را بسیار غمگین می‌کرد. او به این موضوع اعتراف کرده است که بیشتر مردم او را به عنوان فردی می‌شناختند که شخصیتی آزاردهنده دارد. نیوت مخصوصاً در خصوص زنانی که نسبت به آن‌ها احساساتی را از خود بروز می‌دهد، خجالتی به نظر می‌رسد، چرا که عمیقاً سعی می‌کرد تا احساساتی که نسبت به همسر آینده‌اش یعنی تینا گلدستین داشت را قبول کند.

او هنگام ایجاد ارتباط با دیگر افراد بیشتر مردی بی‌دست و پا به نظر می‌آمد که از دیدگاه همسالان خودش، فردی سازش‌ناپذیر و غیرعادی تلقی می‌شد. او تا جایی پیش رفته بود که ترجیح می‌داد با جانوران جادویی خود همراه شود و از آسیب رسیدن به آن‌ها دچار ترس می‌شد. بر خلاف برادر بزرگترش که مورد احترام رئیسش قرار می‌گرفت، مقامات وزارت (به جز برادرش و لتا لسترنج) که عنوان مافوقان وی را داشتند، احترام چندانی برای او قائل نبودند.

می‌گویند که علاوه بر اینکه شخصیت ناهنجارش زیر سوال می‌رفت، مشکلات اجتماعی در نیوت وجود داشت، اما به مانند یک هافلپاف مردی به نظر می‌رسید که از اصول عالی و شفقت عمیقی برخوردار بود که به هیچ عنوان بر اساس میراث یا اعتقادات مردم فرقی قائل نمی‌شد. او حتی یک بار هم برای اینکه به اهدافش برسد از قوانین اخلاقی خود کنارگیری نکرد. او نسبت به افرادی که غیرجادوگر محسوب می‌شدند، رفتاری مؤدبانه داشت و هیچ کدام از تعصباتی که در خصوص جادوگران معمولی بود را نسبت به ماگل‌ها انجام نداد. نیوت همچنین توانسته بود با دریافت تحسین از دامبلدور مورد تشویق قرار بگیرد.