شخصیت مهم دیگری که از او به عنوان پدفوت یا اسنافلز (در فرم انیماگوس) یاد میشود، سیریوس بلک سوم (Sirius Black III) نام دارد، در واقع وی یک جادوگر اصیلزاده به حساب میآید که در ۳ نوامبر ۱۹۵۹ متولد شد. همچنین عنوان بزرگترین پسر از خانواده اورین و والبورگا بلک تلقی میشود و نام برادرش رگیلس بلک نام دارد.
سیریوس بلک سوم در Harry potter
اگرچه او از ارثبران خانواده بلک شناخته میشد، ولی او در خصوص عقاید خانوادهاش نسبت به اینکه خون خالص دارند مخالف به نظر میرسید و در مدرسه جادوگری هاگوارتز نیز بر خلاف سنت همیشگی خانوادهاش در ملحق شدن به دسته اسلیترین، او به گروه دیگری با نام گریفیندور راه پیدا کرد. سیریوس از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۸ در مدرسهای جادوگری یعنی هاگوارتز به ادامه تحصیل پرداخت. برای خواندن کتاب های هری پاتر به صورت سه بعدی در میتراکانا کلیک کنید.
با بدتر شدن اوضاع روابط بین سیریوس و افرادی که جز نزدیکانش محسوب میشدند، او با اسامی اشخاصی نظیر جیمز پاتر و ریموس لوپین یک دوستی مدت دار را تشکیل داد و همچنین با شخصیتهای دیگری همچون پیتر پتیگرو آشنا شد و طرح دوستی ریخت. این چهار دوست که به آنها اشاره کردیم با نام دیگری یعنی غارتگران (Marauders) نیز معروف هستند، در زمانی که جنگ اول جادوگران شروع شد برای نبرد برضد لرد ولدمورت و مرگ خواران به محفل ققنوس ملحق شدند.
سیریوس عنوان پدرخوانده شخصی خوشنام یعنی هری جیمز پاتر شناخته میشد که تنها پسر جیمز و لیلی پاتر معرفی شده است. وقتی که پتیگرو به نفع ولدمورت کار کرد و به خانواده پاترها عملاً خیانت کرد، سیریوس تلاشش را کرد تا از شخصیت منفی مجموعه هری پاتر یعنی پتیگرو انتقام مورد نظر خود را بگیرد. با این وجود پتیگرو توانست قبل از این که سیریوس به اقدامی بر علیه او دست بزند، او را به اعمالی خشنونتآمیز گرفتار کرد که عبارتند از: خیانت کردن برضد پاترها، کشتار دوازده ماگل، و به قتل صحنهسازی شده خودش.
سیریوس را به زندان معروف آزکابان ارسال کردند و پس از اینکه حدود دوازده سال گذشت از آنجا اقدام به فرار کرد و تبدیل به تنها فردی شد که بدون هیچ کمکی توانست از این زندان دست به فرار بزند. او این کار را زمانی انجام داد که به فرم انیماگوس خود تبدیل شد، شکلی مانند یک سگ سیاه بزرگ را داشت، سگی که بیشتر با “گریم” که نشانهای از مرگ را با خود حمل میکرد اشتباه میگرفتند.
سیریوس موضوعی که مربوط به خیانت پتیگرو میشد را برای دوست قدیمیاش یعنی فردی به نام ریموس و همین طور شخص هری لو داد. پس از اینکه شخصیت بدنامی همچون لرد ولدمورت در سال ۱۹۹۵ بازگشت، سیریوس دوباره تصمیم به پیوستن به محفل را گرفت. او در جریان پیش آمده جنگ دپارتمان اتاق اسرار به دست دختر دایی خود که بلاتریکس لسترنج نام داشت به قتل رسید و به دنبال آن تمامی اتهاماتی که به او نسبت داده شده بود به دست وزارت جادو پاکسازی شد، هرچند که دیگر دیر شده بود برای تجربه کردن طعم آزادی.
در تاریخ ۲ مه ۱۹۹۸ او در مدت زمان محدودی احیا شد البته این عملکرد موفقیتآمیز تنها از طریق سنگ رستاخیز ممکن شد به طوری که با همراه اشخاصی دیگری همچون جیمز، لیلی پاتر و ریموس لوپین این احیا صورت گرفت. بعدها هری با توجه به احترامی که برای او قائل بود، نام پسر اولش را جیمز سیریوس پاتر نامگذاری کرد.
شخصیت و خصوصیات سیریوس بلک
سیریوس به عنوان دانشآموزی که در این گروه رشد کرده بود بهایدهآلهای گریفیندور وفادار ماند. شخصیت او فردی پاکدل و شجاع به نظر میرسید، همانطور که موضوع را اینطور نشان داد که در هر دو جنگی که برای جادوگری در نظر گرفته شده بود و تمایل به جانسپاری برای دوستشان شرکت کرد. او همچنین به بهترین دوست نزدیک خود که از دوران نوجوانی با یکدیگر بزرگ شده بودند یعنی جیمز پاتر بسیار وفادار بود.
سیریوس در سنین جوانی عنوان یک جادوگر شوخ و بااستعداد را در برداشت ولی در عین حال هم فردی با شخصیتی مغرور و بداخلاق و بعضی اوقات قلدر را به نمایش میگذاشت. او افرادی که از آنها دلخوشی نداشت مانند سوروس اسنیپ را اذیت میکرد و حتی به تمسخر وا میداشت. او حتی در مقطعی از زمان به شکلی که نمیتوان آن را توجیه کرد، اسنیپ نوجوان را به طور عمد روانه کلبه جیغ کرد، با وجودی که ریموس لوپین یک گرگینه تلقی میشد و سیریوس متوجه شده بود که این موضوع پیامدی را به همراه دارد که میتواند برای سوروس کشنده باشد. سیریوس و جمیز از دیگر دانشآموزان باهوش هاگوارتز به حساب میآمدند که این موضوع پیش آمده را با شکلگیری نقشه غارتگر به اثبات رساندند.
سیریوس به عنوان یک فردی که بزرگسال محسوب میشد اینطور نشان داده است که در حین شخصیتی عصبانی قادر است خلق و خویی انفجاری را از خود بروز دهد. این خصوصیت او در مادرش والبورگا بلک و دختر عموی دیوانهاش بلاتریکس لسترنج نیز کاملاً واضح دیده میشد. طی سالهایی که از اقامت او در زندان آزکابان میگذشت میتواند در این ماجرا سهم چشمگیری داشته باشد که به خصوص در سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ قابل مشاهده بود، تا جایی که او همیشه سعی در دستگیری و به قتل رساندن پیتر پتیگرو میکرد. او گاهی اینطور شخصیتها را از خود بروز میداد که فردی است با عنوان بیپروایی، ناپختگی و حتی کاملاً غیرمسئول. در چندین مورد این عوامل اتفاق افتاد که او با خطر اسیر شدن به دست وزارتخانه مقابله به مثل کرد و به هری نیز این توصیه را همیشه میکرد که اقداماتی که عجولانه به نظر میرسد، انجام دهد.
با تمامی این گفتهها و اقدامات صورت گرفته، سیریوس نیت خوبی هم داشت، به طوری که او با اینکه حس خشم و انتقام نسبت به پتیگرو داشت ولی به خواسته هری برای اینکه این مرد را نکشد، احترام گذاشت و به جای آن مصمم شد تا پتیگرو را لو دهد (البته نقشه این طرح متأسفانه با نتیجهای کاملاً برعکس که فاجعهبار بود به شکست منتفی شد).با وجودی که از اسنیپ نفرت داشت، اما او نسبت به اعمالش با اسنیپ در دوران جوانی، احساس شرمساری میکرد. همچنین اینطور دیده میشد که او میتواند ذهن دیگران به طرز فوقالعادهای به کنترل خود درآورد که این عملکرد به شدت با طبیعت پرشور و تکانشی او در تضاد کامل به سر میبرد. این حقیقت که او قادر بود سالها در مقابل تأثیرات روانشناختی دمنتورها استقامت کند، نشان از این موضوع دارد که او حسی داشته که به نظر غیرعادی و قوی تلقی میشد و توانسته بود تا مدت زمان زیادی شکنجه عاطفی و ناامیدی را با صبر خود امتحان کند.
مهارتها و تواناییهای جادویی سیریوس بلک
– تغییر شکل
– معجونها
– افسونها
– جادوی غیرکلامی
– جادوی التیامدهنده
– مراقبت از موجودات جادویی
– دوئل کردن
– مهارتهای مبارزه فیزیکی
– مهارتهای فکری
– اراده تسخیرناپذیر
مطالب دنیای هری پاتر
دیدگاه ها