فی یگر (Faye Yeager) خانواده بزرگی نداشت، وی به عنوان خواهر کوچکتر گریشا یگر شناخته می‌شد که رابطه‌ای نزدیک و محبت‌آمیز با یکدیگر داشتند. فی با لقب یک الدیایی معرفی شده بود که در منطقه توقیفی لیبریو در مارلی دوران کودکی خود را پشت سر گذاشت.

پیشنهاد خرید

مانگا حمله به تایتان (Attack on titan)

تومان 167,000تومان 73,000خرید و مطالعه

شخصیت فی یگر

فی در دوران جوانی تجربه چندانی از دنیای پیرامون خود نداشت و بیشتر اوقات به گریشا احتیاج داشت تا او را از منطقه راحتی خود بیرون کند. او یک کودک معصوم بود اما اغلب برای نگهداری از او به برادر بزرگترش وابسته بود. با این حال، او جهان را با دیدی شگفت نگاه می‌کرد و با هیبت به ابر‌های در آسمان می‌نگریست.

همانطور که بالاتر اشاره کردیم، گریشا یگر برادر بزرگتر فی یگر بود. فی در سنین کودکی علاقه داشت وقتی می‌ترسید پشت برادرش پنهان شود و این نشان می‌دهد که فی در کودکی به برادرش اطمینان داشته است. او به سلامتی خواهرش اهمیت می‌داد به طوری که هنگام تماشای مجازات او به دست مقامات امنیتی گریه سر داده بود. همین وابستگی خواهر و برادری باعث شد با مرگ فی یگر، گریشا با الهام گرفتن از وی به جنبش جنگجویان الدی بپیوندد. برای خواندن مانگا حمله به تایتان به صورت سه بعدی می توانید کلیک کنید.

پیشنهاد خرید

مانگا برزرک (berserk)

تومان 191,000تومان 97,000خرید و مطالعه

تاریخچه فی یگر

روزی فی و برادرش گریشا وقتی قصد خارج شدن از خانه را داشتند یک بالن در آسمان می‌بینند و با دیدی خاص به تماشای آن می‌نشینند. آن‌ها این بالن هوایی را تا آنجا که به بیرون از شهر کشانده شد دنبال می‌کنند. سرانجام توانستند محل فرود بالن هوایی را کشف کنند. روی تپه‌ای در آن نزدیکی، دو افسر مارلی به استراحت کردن مشغول بودند.
این افراد می‌خواستند گریشا و فی را که از منطقه داخلی خارج شده بودند به خاطر همین جرم مجازات کنند. تا جایی که یکی از افسر‌ها با ضرب و شتم قرار دادن گریشا قصد آزار و اذیت آن‌ها را کرد و دیگری با زور فی را با خود همراه کرد. وقتی گریشا پس از کتکی که خورد به خانه برگشت، فی را در خانه پیدا نکرد.

روز بعد، جسد فی طوری یافته شد که در حاشیه رودخانه افتاده بود. آن افسران به دیدن پدر و مادر فی و گریشا آمدند و شرح مختصری راجع به این مشکل دادند که فی در مرز ر‌ها شده بود و این اتفاق پیش آمده مقصر کسی جز خودش نبوده است. گریشا سعی کرد که برایشان توضیح دهد که آن‌ها از حقیقت سخن نمی‌گویند. در حالی که مادر گریشا اندوهگین شده بود، پدرش به افسران لبخندی کوتاه زد و به آن‌ها گفت که می‌تواند پسرش را در رابطه با این مسأله که از شهر خارج نشود آموزش دهند.

بعد‌ها، یگر به گریشا درباره گذشته‌ای که اجدادشان لقبی شیطان صفت را داشتند، سخن گفت. با این حال، گریشا شرح مختصری درباره این موقعیت داد که سربازان مارلی در مورد فی دروغ می‌گویند و وقتی که او شروع به گفتن حقایق کرد که مرگ خواهرش به دست آن‌ها بوده، پدرش به خاطر گفتن این حرف سر او داد و بیداد کرد، گریشا بعد از فریاد پدرش با گفتن اینکه او و فی هیچ کار خلافی انجام نداده‌اند، پاسخ کوبنده‌ای به آن‌ها داد.

هفت سال بعد از این اتفاقات، گریشا پس از گرفتن اطلاعاتی در خصوص مرگ فی توسط افسران مارلی که او را برده و جلوی سگ‌ها انداخته‌اند تا زنده زنده بلعیده شود، به جنگجویان الدیان ملحق شد.

وی بعد‌ها انتقام مرگ فی را گرفت چراکه ارن کروگر، که واقعاً یکی از اعضای مخفی سربازان الدیان شناخته می‌شد، گروس (گروهبان ارشد مارلی) را از دیوار مرزی (جزیره پارادیس) بیرون کرد، که باعث خورده شدن او توسط یک تایتان خالص شد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

122 تعداد بازدید

دیدگاه ها

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
0
    0
    سبد خرید شما
    سبد خرید خالیخرید