سلوکوس هفتم (فیلومتور)، شاه بیستونهم سلوکیان 👑🦅
سلوکوس هفتم کیست؟ 📜
سلوکوس هفتم فیلومتور از رازآلودترین چهرههای پایانِ دودمان سلوکی است. نامِ او بیش از هر چیز از سکههایی شناخته میشود که در آنها لقب «فیلومتور» (یعنی «مادردوست») دیده میشود؛ لقبی که با نقشجهانیِ مادرِ نیرومند در سیاستهای واپسینِ سلوکیان همخوان است و ذهن را بیدرنگ به کلئوپاترا سلِنه—شاهدخت بطلمیوسی و ملکهٔ کارکُشتهٔ سلوکی—میبَرد. در روایتهای متأخر، گاهی نامِ سلوکوس هفتم با «کیبیوساکتِس» (لقبی طنزآمیز به معنای «ماهیِ خشکفروش»)—شوهرِ کوتاهعمرِ برنیس چهارم (ملکهٔ مصر)—یکی دانسته میشود؛ برخی پژوهشگران این دو را یک نفر میپندارند و گروهی دیگر آنها را دو شخصیت مجزا میدانند.
آنچه نسبتاً همسو گزارش میشود این است که سلوکوس هفتم پسرِ یکی از پادشاهانِ واپسینِ سلوکی (در اغلب بازسازیها آنتیوخوس دهم ائوسبس) و کلئوپاترا سلنه دانسته شده؛ در نتیجه برادر/نابرهی آنتیوخوس سیزدهم آسیاتیکوس به شمار میآمد. فیلومتور بودنِ لقب، در این خوانش، بیانیهٔ سیاسی است: «پسرِ قانونیِ ملکه» که حقِ خود را از طریق خونِ بطلمیوسی–سلوکی مطالبه میکند.
اما شاخهٔ دیگرِ روایت سلوکوس هفتم را همان کیبیوساکتسِ مصری میگیرد: مردی با تبارِ مبهم—گاه «سلوکیِ تبار»، گاه «ماجراجوی کیلیکی»—که در ۵۸/۵۷ پ.م. به تحریکِ حامیانِ «اصلِ دودمانی» بر تختِ برنیس چهارم نشانده شد، اما بهسبب سلوکِ ناشایست یا نبودِ پشتوانهٔ واقعی، خیلی زود اعدام شد. در این خوانش، «سلوکوس هفتم» عنوانی است که در مصر بر او نهادهاند، نه در سوریه.
جمعِ نظرها نشان میدهد که سلوکوس هفتم—خواه شاهزادهٔ سلوکیِ پسرِ سلنه، خواه دامادِ کوتاهعمرِ بطلمیوسی—نمادِ عصرِ بحرانِ مشروعیت است: نامها باید هر روز روی نقره ضرب میشدند تا بازار آنها را به رسمیت بشناسد؛ و هر جا که سکه نخوانَد یا پشتوانهٔ راه–پادگان نباشد، نام هم میلغزد. 🪙⚖️
مدت زمان حکومت سلوکوس هفتم چقدر بود؟ ⏳🗓️
پاسخِ کوتاه این است: یا بسیار کوتاه، یا اصلاً به شکلِ یک پادشاهیِ پایدار رخ نداد. دو سناریو مطرح است:
۱) سناریوی «شاهزادهٔ سلوکیِ پسرِ سلِنه»
در این بازسازی، سلوکوس هفتم فیلومتور همراه یا در سایهٔ کلئوپاترا سلنه در سوریه/کیلیکیه بهعنوان مدعیِ تاج ظاهر شد. ضرابخانههایی در کرانهٔ مدیترانه (در کنار نامِ مادر یا به استقلال) تیپهایی با لقبِ فیلومتور زدند تا پیوندِ مادر–پسر و ادعای مشروعیتِ خونی برجسته شود. اما با تاختِ تیگرانِ دوم ارمنی (۸۳ پ.م.) بر سوریه و سپس چرخشِ رومی، جایی برای سلطنتِ پایدار نمانْد. اگر سلوکوس هفتم واقعاً در شام اعلانِ شاهی کرده باشد، بازهاش بسیار کوتاه و محلی بوده و خیلی زود جای خود را به آنتیوخوس سیزدهم—وقتی رُم اجازه داد—سپرده است.
۲) سناریوی «کیبیوساکتسِ مصری»
در این قرائت، سلوکوس هفتم همان کیبیوساکتس است که در ۵۸/۵۷ پ.م. به ازدواجِ سیاسی با برنیس چهارم رسید تا مشروعیتِ بطلمیوسی–سلوکی را جمع کند؛ اما «پادشاهی» او در مصر—اگر اصلاً پادشاهی بهحساب آید—به چند هفته/چند ماه نرسید و با اعدام پایان یافت. این دوره هرچند نمایشی، برای بازار و راه تعیینکننده نبود و ضرابخانهٔ قاهره/اسکندریه هم اثرِ ماندگاری از او برجای نگذاشت.
نتیجهٔ زمانی: چه شاهزادهٔ سلوکیِ سایهنشین بوده باشد و چه دامادِ کوتاهعمرِ مصری، مدتِ حکمرانیِ مؤثر برای سلوکوس هفتم یا ثبت نشده یا در حدِ چند ماهِ پرآشوب بوده است—نمونهٔ کلاسیکِ پادشاهیِ نام–محور در دورهای که سکه و مسیر معیارِ دولتداری بود. 🧭
همسر سلوکوس هفتم 💍👑
پاسخ بستگی به هویتسازی دارد:
-
اگر سلوکوس هفتم = کیبیوساکتس باشد، همسرِ او «برنیس چهارم»، ملکهٔ مصر، دانسته میشود؛ ازدواجی که با محاسبهٔ سیاسی شکل گرفت تا مشروعیتِ دودمانی برای حکومتِ برنیسِ بیپادشاه بسازد. این پیوند بهسرعت شکست خورد و داماد به فرمانِ ملکه یا در توطئهٔ درباری کشته شد.
-
اگر سلوکوس هفتم ≠ کیبیوساکتس و همان شاهزادهٔ سلوکیِ پسرِ سلنه باشد، همسری برای او با قطعیت ثبت نشده است. در این صورت، نقشِ «ملکهٔ مشروعیتبخش» را خودِ کلئوپاترا سلنه بهعنوان مادر–نایب ایفا میکرد: زنِ سیاستدانی که با ضربِ سکه و شبکهٔ بندرها، نامِ پسر را مشروع میساخت.
معنای سیاسی: در اواخر سلوکی، ازدواج زمانی کارگر بود که پُشتِ آن ضرابخانه و راه هم باشد. برنیس چهارم میخواست نامِ سلوکی را به سقفِ کاخِ بطلمیوسی آویزان کند تا بازار آرام شود؛ اما وقتی نام بدون پُشتوانهٔ قدرتِ شهری–نظامی ماند، رشته پاره شد. در شام نیز، اگر سلنه-محور باشیم، ملکهٔ مادر خودِ پیوند بود و جای ملکهٔ همسر خالی نمیمانْد. 🌗
نقشه ایران در زمان سلوکوس هفتم 🗺️🐎
در نیمهٔ سدهٔ یکم پیش از میلاد، ایرانِ تاریخی قاطعانه در دستِ اشکانیان بود. میانرودان، ماد، هیرکانیه و فلات با شبکهٔ چاپاری، سوارهنظامِ سبکِ تیرانداز و حکومتهای محلیِ همپیمان اداره میشد. برای هر مدعیِ سلوکی—از جمله سلوکوس هفتم—این به معنای واقعیتِ تغییرناپذیرِ فرات بود: مرزِ عملیِ نفوذ.
تصویرِ راهبردیِ نقشه:
-
میانرودان/بابل–سلوکیه بر دجله: گرهٔ غله–نقره در مدارِ پارتی؛ بازارِ کلیدی که هر نامِ سلوکی تنها با اجازهٔ واقعیت میتوانست به آن فکر کند.
-
ماد/آتروپاتن: مرزِ نرم میانِ ارمنستان، پارت و آناتولی؛ سیاستش با ازدواجها، گروگانهای درباری و تیولها تنظیم میشد.
-
پارس، الیمایس/خوزستان: حکومتهای بومی/نیمهمستقل با سکههای محلی؛ بسته به فصل و توازن، خراج را به قدرتِ غالب میدادند.
-
باختریا: از دیرباز جدا از بدنهٔ سلوکی؛ منطقِ مستقل.
برای سلوکوس هفتم—خواه در شام، خواه در مصر—«ایران» بیشتر نامِ یک شبکهٔ مسیر بود تا هدفِ فتوحات. بازارِ سوری–مصری به ادویه، سنگهای قیمتی و پارچههای شرقی نیاز داشت، اما این کالاها از غربالِ شبکهٔ پارتی میگذشتند. بنابراین سکهٔ سلوکی—اگر میخواست بخوانَد—باید با ریتمِ چاپارِ پارتی همتنظیم میشد. 🐫🧭
فرزندان سلوکوس هفتم 👶🏻
نامِ فرزندی برای سلوکوس هفتم با قطعیت ثبت نشده است. اگر او را کیبیوساکتسِ مصری بدانیم، ازدواجِ کوتاه با برنیس چهارم به فرزندی نینجامید. اگر هم شاهزادهٔ سلوکیِ پسرِ سلنه باشد، اسنادِ معتبر از تداومِ تبارِ مستقیم چیزی نشان نمیدهند.
معنای سیاسیِ نبودِ فرزند:
-
جانشینیِ خطی شکل نمیگیرد و ضرابخانه هر بار باید نامی دیگر را مشروع کند.
-
حافظهٔ شهری به جای شجرهنامه به کارنامهٔ کوتاهمدت واکنش نشان میدهد: کدام نام راه را امن کرد؟ کدام نام مواجب داد؟
-
ملکهٔ وصی—چه کلئوپاترا سلنه در شام، چه برنیس چهارم در مصر—میکوشد با ائتلافهای تازه این خلأ را پر کند؛ اما زمانِ دیرسلوکی اندک است و لژیونهای رومی نزدیک. 🕯️
مرگ سلوکوس هفتم ☠️⚔️
دو روایت در میدان است:
-
اگر سلوکوس هفتم = کیبیوساکتس باشد، مرگ او در اسکندریه و به فرمانِ برنیس چهارم رخ داد؛ پایانی سریع برای دامادی سیاسی که پُشتوانهٔ شهری–نظامی نداشت.
-
اگر او را از کیبیوساکتس جدا بدانیم، سرنوشتش در مه گم میشود: یا در کارزارهای شام از میان رفت، یا پیش از آنکه به سلطنتِ مؤثر برسد، حذف شد. نبودِ رویدادنامهٔ همزمان و سکوتِ سکهها پس از دورهای کوتاه، خاموشیِ زودهنگام را تأیید میکند.
معنای تاریخی: مرگِ زودهنگام یا حذفِ سیاسیِ بیسروصدا در عصرِ نامهای سنگین و خزانههای سبک رفتاری رایج بود. وقتی نام بدون مسیر و نقدینه بماند، بازار آن را کنار میگذارد—حتی اگر خونِ سلطنتی در رگها باشد. 🔔
مقبره سلوکوس هفتم 🪦
آرامگاهِ شناختهشدهای برای سلوکوس هفتم وجود ندارد. اگر کیبیوساکتسِ اعدامی باشد، طبیعی است که یادمانی شاهانه برایش برپا نشود؛ و اگر شاهزادهٔ سلوکیِ گمنام، آشوبِ شامات و چرخشِ پرچمها مجالی برای سنگِ یادبود نگذاشت. یادمانِ واقعی او—مثل بسیاری از واپسین سلوکیان—در سکههاست: پرترهٔ دیادمدار کنارِ لقبِ فیلومتور که «مادر» را ستونِ مشروعیت معرفی میکند. 🪙
مسئلهٔ هویت: «فیلومتور» یا «کیبیوساکتس»؟ 🧩🧠
چرا اختلاف هست؟ چون منابعِ همزمان کم و پراکندهاند و سکهها—این «روزنامهٔ جیبیِ دولت»—گاه نام را میگویند اما زندگینامه نمینویسند. از سوی دیگر، دربارِ مصر به نامِ سلوکی برای پوشاندنِ خلأ مشروعیت نیاز داشت؛ و شام به ملکهٔ بطلمیوسی (سلنه) که پُلِ مشروعیت بسازد. در چنین صحنهای، یک نام میتواند در دو تئاتر بازی شود: مصر و سوریه. برخی این دو نقش را به یک بازیگر میسپارند (سلوکوس=کیبیوساکتس)، برخی دو بازیگر میبینند.
آنچه قطعیتر است:
-
لقبِ «فیلومتور» به تکیه بر مادر اشاره دارد و از منطقِ تبلیغاتِ شاهیِ دیرسلوکی بیرون نمیزند.
-
دوامِ سیاسیِ این نام اندک بود؛ فرات در شرق و لژیونهای رومی در غرب فضا را بستند.
-
بهزودی نامهای آنتیوخوس سیزدهم و فیلیپ دوم در شام، و سپس پرچمِ رومی، صحنه را تصاحب کردند. 🎭
سکهشناسی و لقبِ «فیلومتور» 🪙👑
رویِ سکههای منتسب به سلوکوس هفتم، پرترهٔ دیادمدار با چانهٔ استوار دیده میشود و در کتیبهٔ یونانی لقب «باسیلهؤس سِلوکو فیلومتوروس» (شاه سلوکوسِ مادردوست) آمده است. پشتِ سکه، بسته به ضرابخانه، زئوس نیکهفوروس یا تیکهٔ شهری نقش میبندد و مونوگرامها مسیرِ نقدینه را لو میدهند. پیامِ کُدگذاریشده ساده است: «مشروعیت از مادر» + «پیروزی و بندرِ امن» = «بازاری که میتواند نفس بکشد».
کارکردِ این زبان تصویری:
-
اقتصادی: اعلانِ عیار و وزنِ یکنواخت برای اعتمادِ صراف و پادگان؛ تا وقتی نقره میخوانَد، سپاه میایستد.
-
تبلیغاتی: تکیه بر مادر در زمانی که پدرانِ دودمان یا کشته شدهاند یا در کارزار گم؛ مادر مانند ستونِ خیمه است که پارچهٔ مشروعیت را نگه میدارد.
این سکهها—even اگر دورهٔ گردششان کوتاه بوده—برای فهمِ سیاستِ پایانِ سلوکی کلیدیاند: وقتی تاریخنامهها کوتاه میشوند، سکهها حرف میزنند. 🔔
جمعبندی 📚
سلوکوس هفتم یا فیلومتور شاه بیست و نهم سلوکیان—چه او را شاهزادهٔ سلوکیِ پسرِ کلئوپاترا سلنه بدانیم، چه همان کیبیوساکتسِ دامادِ برنیس چهارم—چهرهای سایهروشن در پایانِ تاریخِ سلوکی است. اگر بپرسیم «سلوکوس هفتم کیست»، پاسخ در دو آینه میآید: آینهٔ شام که مادر–نایب (سلنه) را کنارِ پسرِ مدعی نشان میدهد و آینهٔ مصر که دامادی سیاسی را برای پرکردنِ خلأ مشروعیت میآزماید. مدت زمان حکومت سلوکوس هفتم چقدر بود؟ یا هیچ سلطنتِ پایدارِ سوری رقم نخورد، یا در مصر چند هفته/ماه بیشتر نپایید. دربارهٔ همسر سلوکوس هفتم، اگر همان کیبیوساکتس باشد، برنیس چهارم است؛ اگر نه، همسرِ شناختهشدهای ندارد و کلئوپاترا سلنه بهعنوان مادر–نایب نقشِ «ملکهٔ مشروعیتبخش» را به دوش میکشد. در نقشه ایران در زمان سلوکوس هفتم، اشکانیان از فرات تا فلات اقتدار داشتند و بازارِ مدیترانهای ناچار بود با ریتمِ چاپارِ پارتی هماهنگ شود. فرزندان سلوکوس هفتم در منابع ثبت نشدهاند؛ مرگ سلوکوس هفتم یا در اسکندریه به فرمانِ برنیس رخ داد یا بیسروصدا در آشوبِ شام. مقبره سلوکوس هفتم شناخته نیست؛ یادمانِ او در سکهها و در لقبِ فیلومتور مانده است: نامی که میکوشید با اتکای به «مادر»، مشروعیت را بازسازی کند. در پایانِ جهانِ هلنیستی، معیارِ بقا نه هیبتِ نام، که وزنِ نقره و امنیتِ مسیر بود: اگر راهها امن باشند و نقره بخواند، تاج میماند؛ و اگر راه بلرزد، نام هم میلرزد. ✨













