شاپور یکم شاه دوم ساسانی

شاپور یکم شاهِ دومِ ساسانی

شاپور یکم کیست

شاپور یکم، فرزند اردشیر یکم، در تاریخ ایران با لقب‌هایی چون «شاپورِ بزرگ» و «جهان‌گشا» شناخته می‌شود؛ شهریاری که اسکلت دولت تازه‌تأسیس ساسانی را از سطحِ یک پیروزی سیاسی به نظمِ پایدار رساند. او هم‌زمان فرزندِ یک بنیان‌گذار و معمارِ مرحلهٔ دوم بود: اردشیر با شکستِ اشکانیان «کتاب» را گشود، شاپور آن را با فصل‌های زبان‌دار نوشت؛ از سنگ‌نگاره‌های پیروزمندانه تا کتیبهٔ سه‌زبانهٔ کعبهٔ زرتشت که کارنامهٔ جنگ‌ها، شهرسازی‌ها و اندیشهٔ سیاسی‌اش را شرح می‌دهد. 👑🗿

چهرهٔ سیاسی شاپور را می‌توان در سه محور خلاصه کرد: ۱) دولتِ متمرکز با انعطاف ایالتی، ۲) راهبردِ «فرات = میز مذاکره» در برابر رُم، ۳) بهره‌گیری از «ایران و انیران» به‌عنوان زبان رسمیِ هویت و قلمرو. شاپور، برخلاف پدر که زمان زیادی را صرف مرمتِ شبکهٔ داخلی کرد، از همان آغاز قدرت میدانیِ شاهنشاهی را به نمایش گذاشت: کارزار با گوردیان سوم (۲۴۴ م.)، صلح با فیلیپ عرب و سپس اسارتِ امپراتور والرین (۲۶۰ م.)—رویداد بی‌سابقه‌ای که در نقش‌رستم و بیشابور به تصویر کشیده شد. «پوسترهای سنگیِ مشروعیت» در کنار سکه‌هایی با افسانه‌های پهلوی، کمپین چندرسانه‌ایِ قدرت را می‌ساختند: سنگ برای خاطرهٔ بلند، فلز برای خبرِ روزمره. 🪙✨

اما شاپور فقط سپهسالارِ پیروزی‌ها نبود. او تجارت و فناوری را نیز به خدمت گرفت: اسیرانِ رومی و صنعت‌گرانِ سوری و کاپادوکی در شوشتر و گندی‌شاپور به کار گرفته شدند؛ پل–سد «بندِ قیصر» و سامانهٔ آبی تاریخی شوشتر حاصل همین انتقالِ دانش بود. گندی‌شاپور/وِه‌اَندیوک‌شاپور به‌صورت یک شهر–اردوگاهِ صنعتی–علمی شکل گرفت؛ ساختاری که بعدها در دوران متأخر ساسانی و حتی اوایل اسلامی، نامی پایدار یافت. ⚙️🌊

در حوزهٔ دین و فرهنگ، شاپور سیاستی مداراگرانه داشت. مانی—پیام‌آور آیینی نو—به دربار راه یافت و کتاب «شاپورگان» را به نام او نوشت؛ در عین حال، ساختار رسمیِ زردشتی نیز تقویت شد و آتشکده‌ها و آیین‌ها به‌عنوان ستون فقرات هویت پابرجا ماندند. این مدارای محاسبه‌شده، پهنهٔ اجتماعیِ ناهمگن شاهنشاهی را آرام نگاه می‌داشت. 📜🔥

در یک جمله: شاپور یکم شاهی دو تیغه بود—تیغِ جنگ برای تعریف مرزهای بیرونی، و تیغِ سازمان برای محکم‌کردن استخوان‌بندی درون؛ سنگ و سکه زبان‌هایش، راه‌آب و شهرسازی ابزارهایش، و هویتِ ایران و انیران منطقِ رسمیِ حکمرانی‌اش. 🌟


مدت زمان حکومت شاپور یکم چقدر بود

ریتمِ پذیرفته‌شدهٔ سلطنتِ شاپور یکم از ۲۴۰/۲۴۱ میلادی (به‌عنوان هم‌شاه/همکارِ سلطنت در کنار اردشیر) آغاز می‌شود و تا ۲۷۰/۲۷۲ میلادی (درگذشتِ شاه) ادامه می‌یابد. بر این مبنا، می‌توان دو فاز را تفکیک کرد: فازِ هم‌سلطنت (۲۴۰–۲۴۲) و فازِ فرمان‌رانیِ مستقل (۲۴۲–۲۷۰/۲۷۲). این ۲۸ تا ۳۲ سال، به‌خاطر شتاب رویدادها و گسترهٔ اصلاحات، فشرده‌تر از یک قرن به نظر می‌رسد. ⏳

پردهٔ نخست؛ انتقالِ نرم و آزمونِ میدان (۲۴۰–۲۴۴ م.)
اردشیر هنوز زنده است، اما شاپور با عنوان همکار سلطنت وارد می‌شود؛ ضرابخانه‌ها به‌تدریج پرترهٔ ولیعهد را می‌شناسند و دیوان او را در نقش‌های میدانی به کار می‌گیرد. نخستین نبردهای جدی با رُم در همین آستانه رخ می‌دهد: کارزار گوردیان سوم به شکستِ رومیان و تغییر قدرت در رُم می‌انجامد و صلحی کوتاه با فیلیپ عرب برقرار می‌شود. 🛡️

پردهٔ دوم؛ تثبیت درون، فشار به بیرون (۲۴۴–۲۵۳ م.)
شاهنشاهِ جوان هم‌زمان راه‌های کاروانی را استاندارد می‌کند، ضرابخانه‌ها را با عیار سخت‌گیرانه به خط می‌آورد و زبانِ رسمیِ ایران/انیران را در کتیبه‌ها و سکه‌ها تثبیت می‌کند. در این میان، شهرسازیِ بزرگ در بیشابور، گندی‌شاپور و شوشتر آغاز می‌شود و سامانه‌های آبی مرمت یا ساخته می‌شوند—نشانهٔ پیوندِ قدرت و معیشت. 🐫🪙

پردهٔ سوم؛ اوجِ تقابل با رُم و فرودِ هوشمندانه (۲۵۳–۲۶۳ م.)
دور تازه‌ای از نبردها با رُم گشوده می‌شود. شاپور چندین بار تا سوریه پیش می‌رود و انطاکیه را می‌گیرد؛ در ۲۶۰ میلادی، والرین، امپراتور رُم، در اِدسا شکست می‌خورد و اسیر می‌شود—رخدادی که در نقش‌برجسته‌ها جاودانه شد. اسیران رومی به کارِ پل‌سازی، سدسازی و تولید گماشته می‌شوند؛ اقتصاد جنگ به اقتصاد سازندگی تبدیل می‌شود. ⚔️➡️🏗️

پردهٔ چهارم؛ ضربهٔ پالمیرایی و جمع‌بندی (۲۶۳–۲۷۰/۲۷۲ م.)
اوداینات/اودِنات، حاکم پالمیرا، در یک ضد‌حملهٔ برق‌آسا تا دروازه‌های تیسفون می‌تازد و بخشی از دستاوردهای شاپور در سوریه را بازپس می‌گیرد. شاپور تعادلِ هزینه–فایده را بازمی‌سنجد: مرکز و اقتصاد راه اولویت می‌یابند؛ سکه و آیین دوباره برجسته می‌شوند تا ضربان اعتماد بالا بماند. در ۲۷۰/۲۷۲، شاپور درمی‌گذرد و هرمزد یکم جانشین می‌شود. 🕯️

جمع‌بندی: سلطنت شاپور درازای زمانیِ متعارف دارد، اما چگالیِ رویدادها و دامنهٔ نوسازی آن را بی‌بدیل می‌کند: از هم‌سلطنت تا اسارتِ یک امپراتور رومی و از فتوحات تا سازندگیِ آبی–شهری.


همسر شاپور یکم

دربارهٔ نام و تبارِ همسر/همسرانِ شاپور یکم منابعِ کهن یک‌صدا و قطعی نیستند؛ گزارش‌های ادبیِ متأخر، نام‌هایی ذکر کرده‌اند که پذیرش پژوهشیِ هم‌آوا نیافته‌اند. بنابراین، برای رعایتِ امانت تاریخی، نام‌سازیِ جزمی کنار گذاشته می‌شود. بااین‌همه، نقش و کارکردِ «ملکه» در دستگاه شاپور را می‌توان به‌دقت بازسازی کرد—بی‌آن‌که به نام‌های مشکوک تکیه شود. 👑

۱) نقشِ ائتلافی–سیاسی:
ازدواج در ساختار ساسانی ابزارِ پیوند مرکز با ایالاتِ کلیدی بود. پیوند با خاندان‌های پرنفوذ در خوزستان/الیماس، ماد/آتورپاتکان یا کرمان به معنی امن‌شدنِ گذرگاه‌ها، بندرها و انبارها بود. در جهانی که اسیران رومی در جنوب‌باختر سد و پل می‌ساختند، هر وصلت می‌توانست یک مسیرِ پشتیبانی یا یک بندر را قابل‌پیش‌بینی کند. ⚓💰

۲) نقشِ آیینی–اجتماعی:
بانوی بلندپایهٔ دربار در بارِ عام، جشن‌های دینی و وقف‌ها حاضر بود؛ حضورِ او در کنار آتشدان‌ها، افکار عمومیِ شهری–بازاری را نرم می‌کرد و اعتماد اجتماعی می‌ساخت. زبانِ سنگ و سکه هر روز مشروعیت را تکرار می‌کرد؛ آیین‌ها آن را ملموس می‌ساختند. 🔥

۳) جایگاهِ «بانوی بانوان» در خاندان:
در کتیبهٔ شاه—که کارنامهٔ جنگ‌ها و سازمان را شرح می‌دهد—از «بانوی بانوان آذرآناهید» به‌عنوان دخترِ شاپور یاد شده است؛ جایگاهی که نشان می‌دهد سلسله‌مراتبِ زنانه در دربار تا سطحِ نقش‌آفرینی سیاسی–آیینی ارتقا یافته بود. ملکه یا بانوی بانوان—خواه همسر شاه، خواه شاه‌دخت—کانال مشروعیت نرم را تغذیه می‌کرد. 🌸

۴) اقتصادِ خانگیِ قدرت:
در کنار دیوان، شبکهٔ خاندان‌های پیوسته به دربار، ترخیص غلّه، مدیریت املاک وقف‌شده و سرپرستی کارگاه‌های درباری را سامان می‌داد. در دوران شاپور که بازسازی آبی و شهرسازی برجسته است، چنین پشتوانهٔ خانگی–اقتصادی لازم بود تا دیوان مرکزی بتواند برنامه‌پذیری مالی داشته باشد. 🧾

نتیجهٔ محتاطانه: چون نام‌های قطعی در دست نیست، از ذکر مصداقی پرهیز می‌شود؛ اما نقشِ ملکه—در ائتلاف سیاسی، آیین، و اقتصادِ درباری—در چارچوب سبک حکمرانیِ شاپور محوری بوده است. ✅


نقشهٔ ایران در زمان شاپور یکم

نقشهٔ سیاسی–اقتصادیِ عصر شاپور سیّال، چندکانونی و شبکه‌محور است؛ سه ستون شهر–راه–سکه آن را نگه می‌دارند و فرات–قفقاز–خلیج فارس اهرم‌های بیرونیِ توازن‌اند. 🗺️

میان‌رودان/غرب:
تیسفون و سلوکیه—قلب اداری–بازاری—پس از تکانه‌های آغازِ ساسانی، با مرمت ضرابخانه‌ها و استانداردِ سخت‌گیرانهٔ وزن/عیار آرام گرفتند. مرز فرات بارها صحنهٔ نبرد و سپس میزِ مذاکره شد. اسارتِ والرین کفهٔ توازن را به سودِ ایران سنگین کرد، اما ضدحملۀ پالمیرا نشان داد که نگهداشتِ دائمیِ سوریه پرهزینه است؛ بنابراین تعادلِ بلندمدت جای فتحِ کوتاه را گرفت. ⚖️

جنوب‌باختر/ریۀ دریایی:
خوزستان (الیماس) و میسان/خاراکنه دهانۀ اروندرود را در اختیار داشتند؛ کالاهای هند و عربستان از خلیج فارس بالا می‌آمدند. اسیران رومی برای پل–سدسازی به‌کار گرفته شدند و شوشتر بدل به کارگاهِ بزرگِ آبی شد؛ بند قیصر و شبکهٔ آب‌برهای شوشتر نمونه‌های شناخته‌شده‌اند. ⚓🌊

میانه/فارس–اسپهان–همدان:
بیشاپور در فارس—شهری با پلان شطرنجی، سنگ‌نگاره‌ها و کاخ–ایوان‌هاویترین معماریِ رسمی شد. محور فارس–اسپهان–همدان مغز مدیریت و قطب ضرب سکه بود؛ هرگاه شایعهٔ ناامنی بالا می‌رفت، اسکورت‌های دوره‌ای، تخفیف‌های گمرکیِ موقت و بخشش‌های شاهانه برای پایین‌نگه‌داشتنِ ضریب ریسک اجرا می‌شد. 🐫🪙

قفقاز/شمال‌باختر:
ارمنستان و ایبری/کارتلی اهرم تعادل میان تیسفون و انطاکیه/رُم بودند. راهبردِ شاپور: ترکیبِ فشارِ نظامیِ مقطعی با جابه‌جایی‌های سیاسیِ دربارهای محلی تا مرزِ کوهستانی به سپرِ نرم تبدیل شود. ⛰️

شرق/شمال‌شرق:
سکستان (سیستان)، مرو–بلخ و کرمان کارخانۀ سواره‌نظام بودند. شاپورِ سَکانشاه—یکی از شاهزادگان—در این جبهه نقش میدانی داشت. نمایش‌های کوتاهِ قدرت و پیمان‌های سبک با خاندان‌های مرزنشین، آرامشِ مرزهای سکا را تأمین می‌کرد. 🏹

نتیجه: نقشهٔ شاپور نقشهٔ تعادلِ شبکه‌ای است: غرب با مذاکره و نمایشِ قدرت، جنوب‌باختر با ریۀ دریایی و مهندسی آب، میانه با سکه و آیین، و شرق با چابکیِ سوارکارانه اداره می‌شود؛ تا هزینهٔ نگهداشت پایین بماند و اقتصادِ راه نفس بکشد. ✅


فرزندان شاپور یکم

کارنامۀ سلطنت و کتیبه‌های رسمی، چند فرزندِ نامدار از شاپور یکم را می‌شناسانند؛ برخی بعداً شاه شدند و برخی شاهانِ ایالتی بودند:

۱) هرمزد یکمولیعهد و جانشین مستقیم شاپور که ۲۷۰/۲۷۱ میلادی بر تخت نشست. او در روزگار پدر، نقش‌های دیوانی–آیینی داشت و انتقال قدرت به‌سبب الگوی هم‌سلطنت نرم و کم‌هزینه بود. 👑

۲) بهرام یکم – پس از هرمزد، به تخت رسید (۲۷۱–۲۷۴ م.). او در دوران پدر، سهمی در ادارهٔ ایالات داشت و با شبکهٔ دینی رسمی پیوند نزدیک پیدا کرد. 🛡️

۳) نرسی/نَرْسِه – شاهزادهٔ بلندپایه که سال‌ها شاهِ ارمنستان و سپس شاهنشاه (۲۹۳–۳۰۲ م.) شد. او از نسل شاپور، ادامهٔ سیاست قفقاز را با چانه‌زنیِ سنگین پی گرفت. ⛰️

۴) شاپورِ میشانشاهشاهِ میشان/خاراکنه (نقطۀ استراتژیک دهانۀ اروندرود). مدیریت این دروازۀ دریایی نشان می‌دهد که اعتمادِ شاه به او بالا بود؛ زیرا عوارض بندری و واحدهای کشتی‌رانی برای خزانه حیاتی بودند. ⚓

۵) شاپورِ سَکانشاهشاهِ سکستان/سیستان؛ عنوان «سکانشاه» نشان می‌دهد که مرزهای شرقی–جنوب‌شرقی زیر نظر یک شاهزادهٔ نزدیک اداره می‌شد تا چابکی رزمی و پیمان‌های سبک به‌موقع اعمال شوند. 🏹

۶) آذرآناهیدشاه‌دختِ بلندمرتبه با لقب «بانوی بانوان» که در کتیبهٔ شاه یاد شده است؛ نشانه‌ای از جایگاهِ برجستهٔ زنانِ خاندان در نظام آیینی–سیاسی. 🌸

توضیحِ ساختاری: مدرسهٔ قدرتِ ساسانی، شاهزادگان را با تقسیم کار ایالتی تربیت می‌کرد: یکی در جنوب‌باختر برای ریۀ دریایی، دیگری در شرق برای مرزهای سکا، سومی در قفقاز برای پروندهٔ ارمنستان، و ولیعهد در مرکز برای دیوان و آیین. سکه‌ها کارنامۀ روزانۀ این تقسیم کار بودند؛ هر جا پرترۀ شاهزاده بر فلز می‌نشست، بازار می‌فهمید «دست‌فرمانِ اداره» با کیست. 🪙

نتیجه: از هرمزد، بهرام و نرسی تا شاهزادگانِ ایالتی، همگی میراث نهادیِ شاپور را ادامه دادند: ادارهٔ شبکه‌ای با ستون‌های سکه، آیین و سواره‌نظام. ✅


مرگ شاپور یکم

شاپور یکم در ۲۷۰/۲۷۲ میلادی درگذشت. روایت‌ها از پایانی طبیعی و انتقالی آرام سخن می‌گویند: هرمزد یکم—که پیش‌تر ولیعهد و همکار سلطنت بود—بی‌تنش بر تخت نشست، ضرابخانه‌ها افسانه را به نام او خواندند و بارِ عام با نامِ نو برپا شد. 🕯️

معنای سیاسیِ این پایانِ آرام: نشان می‌دهد که شاپور، افزون بر پیروزی‌های نظامی، جانشینیِ نهادی را نیز طراحی کرده بود. او «ایران و انیران» را به زبان رسمی بدل کرد، سکهٔ استاندارد را پوستر روزانهٔ مشروعیت ساخت و با سنگ‌نگاره‌ها، خاطرهٔ جمعی آفرید. اسیران رومی را از هزینهٔ پنهان به سرمایهٔ آشکار تبدیل کرد: پل‌ها، سدها و شهرها نتیجه‌اش بود. این‌ها باعث شد که حتی با ضدحملهٔ پالمیرا، ستون فقراتِ اداره پابرجا بماند و پس از مرگ شاه، خلأ اجرایی ایجاد نشود. ⚖️

آموزۀ تاریخی: شاپور نشان داد که فتحِ نمایشی اگر با معیشت و معماریِ پایدار پُشت‌بند نشود، کوتاه‌عمر است. او مرزِ پیروزی را از خطِ جغرافیا به ریه‌های اقتصاد و حافظهٔ فرهنگی منتقل کرد؛ از همین‌رو، مرگِ او پایانِ یک زندگی بود، نه پایانِ زبانِ اداره. ✅


مقبرهٔ شاپور یکم

محلِ دفنِ شاپور یکم به‌طور قطعی شناخته نیست. بااین‌حال، مناظرۀ معماری–اسطوره‌ای پیرامونِ او پررنگ است: در نزدیکی بیشاپور، غارِ شاپور پیکرهٔ سنگیِ عظیمِ شاه را در دلِ کوه نگه داشته—مجسمه‌ای که هیبتِ شاه را در مقیاسِ طبیعت جاودانه می‌کند. آیا این غار آرامگاه بوده است؟ دادهٔ قطعی نداریم؛ اما روشن است که یادمانِ شاپور بر سنگِ کوه نوشته شد، چنان‌که خاطره‌اش بر سنگِ نقش‌رستم و نقش‌بیشابور. 🪦🗿

چرا آرامگاه مشخص نیست؟ ساسانیان—برخلافِ هخامنشیان—آرامگاه‌های برون‌نمای شاهانهٔ استاندارد نساختند. زبانِ جاودانگیِ سیاسی در این عصر سنگ‌نگاره و سکه است، نه لزوماً مقبرهٔ یادمانی. شهرسازی، سدسازی و آیین‌های دائمی نیز حافظۀ جمعی را تغذیه می‌کردند؛ بنابراین، نبودِ مقبرۀ مشخص خلأ تاریخی نیست، بلکه ویژگیِ سبکِ یادمان‌سازیِ ساسانی است. ✨

نتیجه: جای دفنِ شاپور نامعلوم مانده، اما حضورِ او در سنگ و شهر و آب محسوس است: از پیکرۀ غار تا پل–سدهای شوشتر و سنگ‌نگاره‌های پیروزی. به تعبیر دیگر، مقبرهٔ واقعیِ شاپور شاید خودِ شاهنشاهیِ مرمت‌شده باشد. 🌟


«کتیبهٔ شاپور در کعبهٔ زرتشت»؛ رزومهٔ یک شاهنشاه

یکی از مهم‌ترین اسنادِ شاپور، کتیبهٔ سه‌زبانهٔ کعبهٔ زرتشت در نقش‌رستم است: پهلویِ ساسانی، پهلویِ اشکانی و یونانی. این کتیبه جغرافیای قدرت را فهرست می‌کند، از «ایران و انیران» سخن می‌گوید، کارزارها با رُم و ادارهٔ ایالات را برمی‌شمرد و منطق مشروعیت را توضیح می‌دهد. چرا سه‌زبانه؟ چون مخاطبانِ شاه چندلایه بودند: دیوانِ داخلی، اشرافِ محلی و جهانِ مدیترانه‌ای. 📜

کارکردها:

  • سیاسی: القای پیوستگیِ هخامنشی–ساسانی و تثبیتِ مفهوم شاهنشاهی.

  • اقتصادی: اطمینان‌بخشی به بازار و صرافان با اعلامِ ثباتِ عیار و امنیت راه.

  • فرهنگی: تعریفِ ایران/انیران به‌عنوان چارچوب هویتی برای شهروندان و همسایگان.

نتیجه: کتیبه، رزومهٔ رسمیِ شاپور است؛ سنگ نقشِ روزنامهٔ کاغذی را بازی می‌کند و سکه نقشِ تیتر روزانه را. 🪙🪨


«بیشاپور و گندی‌شاپور»؛ شهر–کارگاه‌های شاه

بیشاپور در فارس و گندی‌شاپور در خوزستان دو نقطۀ کانونیِ شهرسازیِ شاپورند. بیشاپور با پلانِ هندسیِ شطرنجی، کاخ‌های ایوان‌دار و سنگ‌نگاره‌های ساحلیِ تنگ چوگان، ویترین هنر ساسانی است. گندی‌شاپور—که در سنت‌ها به‌معنای «بهتر از انطاکیه، از آنِ شاپور» تعبیر شده—محلِ استقرارِ اسیرانِ رومی و کارگاهِ بزرگِ سازندگی بود: از پل‌سازی تا سامان آب و بعدها دانش و پزشکی. 🏛️⚙️

منطق مشترک: هر دو شهر مانیفستِ حکمرانیِ شاپور هستند: قدرت = نظم شهری + آب + تجارت. پل–سدها اصطکاکِ اقتصاد را کم می‌کردند؛ خیابان‌های منظم امنیت شهری را بالا می‌بردند؛ کاخ–ایوان‌ها هویتِ بصریِ ساسانی را امضا می‌کردند. ✅


سکه‌شناسیِ شاپور؛ وقتی فلز روزنامه می‌شود

در رو، پرترۀ شاه با تاجِ لایه‌دار و ریشِ آراسته؛ در پشت، آتشدان یا نقوش آیینی. پیرامون نقش‌ها افسانهٔ پهلوی که شاه را با القاب رسمی می‌خوانَد. استانداردِ وزن و عیار سخت‌گیرانه است؛ زیرا اعتماد صرافان و سرعت گردشِ کالا به آن وابسته است. در روزگاری که نبرد و سازندگی پشت‌سرِ هم می‌آیند، سکه بهترین ابزارِ اعلامِ ثبات است—پوسترِ جیبیِ مشروعیت که هر روز در دست مردم می‌چرخد. 🪙


جمع‌بندی

شاپور یکم شاه دوم ساسانی معمارِ مرحلهٔ دومِ دولتِ ساسانی بود؛ شاهی که میان جنگ و سازمان ایستاد و هر دو را به زبانِ سنگ و سکه ترجمه کرد. اگر پرسیده شود «شاپور یکم کیست»، پاسخ چنین است: فرزند اردشیر یکم که از ۲۴۰/۲۴۱ تا ۲۷۰/۲۷۲ میلادی حکومت کرد؛ نخست همکار سلطنت، سپس شاهنشاهِ مستقل. در مدت زمان حکومت شاپور یکم، سه فصل برجسته دیده می‌شود: انتقال نرم و پیروزی بر گوردیان سوم، اسارت امپراتور والرین و بهره‌برداری سازنده از اسیران رومی، و بازگشت به تعادل پس از ضدحملهٔ پالمیرا. در نقشهٔ ایران در زمان شاپور یکم، تیسفون قلب اداری، خوزستان–میسان ریۀ دریایی، فارس–اسپهان–همدان مغز مدیریت، قفقاز اهرم تعادل، و شرق کارخانۀ سواره‌نظام بود. دربارهٔ همسر شاپور یکم، منابع یک‌صدا نیستند و نام‌سازیِ قطعی روا نیست؛ اما نقش ملکه در ائتلاف‌های ایالتی و آیینی محوری بود. در فرزندان شاپور یکم، هرمزد یکم، بهرام یکم و نرسی چهره‌های شاخص‌اند و شاهزادگانِ ایالتی چون شاپورِ میشانشاه و شاپورِ سکانشاه نشان می‌دهند که تقسیم کار شبکه‌ای چگونه عمل می‌کرد. مرگ شاپور یکم در ۲۷۰/۲۷۲ م. رخ داد و مقبرهٔ شاپور یکم مشخص نیست؛ اما پیکرۀ غار شاپور، سنگ‌نگاره‌های پیروزی و شهر–کارگاه‌هایی مانند بیشاپور و گندی‌شاپور، جاودانگی سیاسیِ او را به نمایش می‌گذارند. به این ترتیب، کلیدواژه‌های صفحه—از شاپور یکم شاه دوم ساسانی و مدت زمان حکومت شاپور یکم تا نقشه ایران در زمان شاپور یکم، مرگ شاپور یکم، مقبره شاپور یکم—در روایتی داستان‌وار و مستند کنار هم می‌نشینند و چهرۀ شاهی جهان‌نگر را نشان می‌دهند که فتح کوتاه را به توازن بلند و سازندگیِ ماندگار تبدیل کرد. 🌟🛡️🪙🏗️

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آخرین مطالب سایت میتراکانا

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

0
سبد خرید شما
سبد خرید خالیخرید