بلاش سوم (اشک بیست و پنجم) پادشاه بیست و پنج اشکانی

بَلاش سوم (اشک بیست‌وپنجم)

بَلاش سوم (اشک بیست‌وپنجم) کیست

بَلاش سوم (در منابع کلاسیک با صورتِ Vologases III) از شاهان اثرگذار و در عین‌حال کم‌گوگردِ دودمان اشکانی/آرساسی است که در نیمۀ نخست سدۀ دوم میلادی بر بخشِ بزرگی از ایرانشهر فرمان راند. روایت او با واژگانی چون «تاب‌آوری، رقابت موازی و مرمت شبکه» شناخته می‌شود: شاهی که در شرق و مرکز، ستون‌های کهنِ پارتی را محکم کرد و در غرب، با رقیبِ هم‌زمان – یعنی خُسرو/اُسرُوئِس یکم – روی طناب ظریفِ دوپادشاهی راه رفت. 👑

در تبارنامهٔ پذیرفته‌شده، بَلاش سوم پسرِ بَلاش دوم معرفی می‌شود و از حدود ۱۰۵ میلادی برآمد. این برآمدن درست در لحظه‌ای بود که میان‌رودان/بین‌النهرین به کانونِ کشاکش با رُم بدل می‌شد: تراژان می‌خواست پروندهٔ ارمنستان را به نفع خود ببندد و فرات را از خط گفت‌وگو به خط مداخله تبدیل کند. در همین زمان، خسرو (Osroes I) در غرب و سلوکیه–تیسفون روایتِ دیگری از «مرکز» را می‌خوانْد. بدین‌سان نظام چندکانونیِ اشکانی، بار دیگر چهرۀ خود را نشان داد: یک خاندان، دو روایت از قدرت؛ هر روایت با سکه، آیین و شبکهٔ اشرافی سخن می‌گفت. 🪙

شخصیت سیاسیِ بَلاش سوم را باید در زبانِ بلندِ سکه و گام‌های حساب‌شدهٔ مرزی دید. او در شرق/شمال‌شرق – پارت، هیرکانیا، مرو–بلخ – بر سواره‌نظام تیرانداز و پیمان‌های سبک تکیه کرد؛ در مرکز، هکاتومپیلوس (صددروازه)، ری، همدان و شریان‌های کاروانی را قفلِ اعتماد نگه داشت؛ و در غرب، به‌جای جنگ تمام‌عیار، چانه‌زنیِ بلندمدت را برگزید تا هزینهٔ رومی را بالا نگه دارد. این راهبرد، هرچند نمایشی و پرزرق‌وبرق نبود، اما دوام داشت: بازار نفس کشید، ضرابخانه‌ها افسانهٔ یکنواخت‌تری خواندند و مرکز شرقی زنده ماند. ⚖️🐫

نام بَلاش سوم با چند رخدادِ کلیدی گره خورده است: یورش‌های تراژان و سپس عقب‌نشینیِ هادریان؛ هجوم آلان‌ها به قفقاز و ماد؛ و در پایان، پاکسازی رقیبان داخلی – از جمله مهردادِ مدعی – که راه را برای نسل بعدی آرساسیان گشود. تصویر سکه‌ایِ او – پرترۀ شاه با تیاره/دیادم در رو و آرساسِ کمان‌به‌دست/تخت دودمانی در پشت – پوستر جیبیِ مشروعیتی است که هر روز از دست صرافان می‌گذشت و به هزاران چشم می‌گفت: «وزن و عیار امن است؛ روایتِ ما زنده است.»


مدت زمان حکومت بَلاش سوم (اشک بیست‌وپنجم) چقدر بود

تقویم پذیرفته‌شده برای بَلاش سوم بازۀ ۱۰۵ تا ۱۴۷ میلادی را دربر می‌گیرد؛ یعنی بیش از چهار دهه فرمان‌روایی – در مقیاس اشکانی، درازمدت و پرکشش. اما این خط زمان یک‌نواخت نیست؛ از همان آغاز، خسرو (اُسرُوئِس یکم) در غرب روایت موازی ساخت (حدود ۱۰۹–۱۲۹ م.) و بعدتر مهردادِ مدعی (در دههٔ ۱۲۹–۱۴۰ م.) نیز به میدان آمد. برای دیدنِ ریتمِ واقعی، دوره را در چهار پرده بخوان: ⏳

پردهٔ یکم: ظهورِ شرقی و تقسیمِ میدان (۱۰۵–۱۱۵ م.)
بَلاش سوم در شرق/میانه دست بالا می‌گیرد؛ ضرابخانه‌های هکاتومپیلوس و شهرهای شرقی به نام او می‌خوانند. در همین سال‌ها، خسرو در میان‌رودان پرچمِ غرب را بالا می‌برد. فرات از خط گفت‌وگو به خط مداخله می‌لغزد و تراژان از ارمنستان تا تیسفون پیش می‌آید. بااین‌همه، پیشرویِ رومی به سبب دراز شدن خط تدارکات و خیزش‌های محلی پایدار نمی‌ماند.

پردهٔ دوم: عقب‌نشینیِ رُم و تنفّسِ شبکه (۱۱۷–۱۲۵ م.)
با هادریان، رُم به مرز فرات بازمی‌گردد. بَلاش سوم از این خلأ روانی بهره می‌برد: افسانۀ سکه در شرق و میانه یکنواخت می‌شود، راه‌های کاروانی – از مرو/بلخ تا ری/همدانضریب ریسکِ پایین تجربه می‌کنند، و بازار اعتماد می‌گیرد. 🐫⚖️

پردهٔ سوم: رقابت درون‌خاندانی (۱۲۹–۱۴۰ م.)
مهردادِ مدعی در چند کانون سکه می‌زند و روایت موازی می‌سازد. بَلاش سوم با حفظ استانداردِ وزن/عیار و ضربِ پرشمار در مراکز کلیدی، بهرۀ اعتماد را بالا نگه می‌دارد. قفقاز و ماد نقشِ اهرم تعادل را بازی می‌کنند و بازی به فرسایش رقیب می‌انجامد.

پردهٔ چهارم: آرامشِ آنتونینی و فرجام (۱۴۰–۱۴۷ م.)
در آغازِ آنتونینوس پیوس، رابطۀ رُم–پارت به تعادل قابل‌زیست می‌رسد. بَلاش سوم رقبای داخلی را کنار زده و شبکهٔ شرقی–میانی را یکپارچه‌تر می‌بیند. مرگ او در ۱۴۷ م. راه را برای بَلاش چهارم می‌گشاید تا روایت متحدتری از شاهنشاهی ارائه کند. 🕯️

جمع‌بندی: سلطنت بَلاش سوم دراز و پرلایه است: تقسیم میدان با خسرو، تنفّس پس از عقب‌نشینی رُم، نوسانِ روایت با مهردادِ مدعی و سرانجام یکپارچگی نسبی تا ۱۴۷ م.؛ شاهی که جنگ بزرگ را به توازن پایدار ترجیح داد و اقتصاد راه را زنده نگه داشت. ✅


همسر بَلاش سوم (اشک بیست‌وپنجم)

دربارۀ نام و تبارِ همسر/همسران بَلاش سوم گزارش یک‌دست و قطعی برجای نمانده است؛ وضعیتی آشنا برای سال‌های میانی/متأخر اشکانی که در آن سکه و متن کلاسیک از تبارنامه‌های درباری پررنگ‌تر مانده‌اند. با این‌همه، منطقِ ازدواج سیاسی در دستگاه آرساسی روشن است و می‌توان—بی‌نام‌سازی—کارکرد آن را توضیح داد: 👑

  • ائتلاف شرقی–مرزی: برای شاهی که ستون‌های قدرت در پارت، هیرکانیا، مرو–بلخ بود، وصلت با خاندان‌های سواره‌نظام‌خیز پُشت‌جبهۀ امن می‌ساخت، نیروی کمکی می‌افزود و وفاداری ایالتی را بالا می‌برد.

  • پل قفقاز/ارمنستان: وصلت با خاندان‌های مادِ کوچک/آتورپاتکان و ارمنستان، اهرم تعادل در برابر رُم را تقویت می‌کرد؛ هر چرخش ایروان نبض میان‌رودان را تغییر می‌داد.

  • ریۀ دریایی جنوب: پیوند با الیماس و خاراکنه/میسان، درآمدهای بندری و راه‌های اروندرود را برای مرکز قابل‌پیش‌بینی می‌ساخت. ⚓

بانوی بلندپایۀ دربار – هرچند بی‌نام – در بارِ عام، بخشش‌ها، وقف‌ها و میانجی‌گری‌های خاندانی نقش چفت‌وبست مرکز را داشت. در جهانی که ضرابخانه‌ها هر روز روزنامۀ سیاست را روی فلز منتشر می‌کردند، حضور ملکه در مناسک بخشش و آیین‌های شهری، افکار عمومی بازار را نرم می‌کرد و اعتماد صرافان را بالا می‌برد. 🌸

نتیجۀ محتاطانه: چون نام معتبر در دست نیست، از حدس می‌گذرد؛ اما طبق قاعدۀ اشکانی، ازدواج‌های ائتلافی از ابزارهای کلیدی سیاستِ بَلاش سوم بوده است. ✅


نقشه ایران در زمان بَلاش سوم (اشک بیست‌وپنجم)

نقشهٔ عهد بَلاش سوم شبکه‌ای و سیّال است؛ سه ستون شهر–راه–سکه آن را نگه می‌دارند و قفقاز–فرات اهرم بیرونی توازن‌اند. 🗺️

مرکز/میانه: محور هکاتومپیلوس–ری–همدان قلب اداری–بازرگانی شرق و میانه است. کاروان‌سراها، رباط‌ها و آب‌انبارها اصطکاک سفر را کم می‌کنند؛ استاندارد وزن/عیار در ضرابخانه‌های میانی، قفل اعتماد بازار است. هرگاه شایعۀ ناامنی بالا رود، اسکورت‌های دوره‌ای و تخفیف‌های گمرکیِ موقت، ضریب ریسک را پایین می‌آورد. 🐫

شرق/شمال‌شرق: پارت، هیرکانیا، مرو–بلخ کارخانۀ سواره‌نظام تیرانداز است. بَلاش سوم با پیمان‌های سبک، نمایش قدرت کوتاه و جابه‌جایی سریع، مرزهای سَکا/آلان را مدیریت می‌کند. این قدرت چابک، دارایی راهبردیِ او در برابر رقابتِ غربی است. 🏹

غرب/میان‌رودان: اینجا میدانِ روایتِ خسرو بود. بَلاش سوم – به‌جای جنگ فرسایشی – هزینهٔ مداخلهٔ رومی را بالا نگه داشت و فرات را تا حد ممکن میز مذاکره کرد. با عقب‌نشینیِ هادریان، نفسِ بازارِ سلوکیه–تیسفون بازگشت؛ هرچند غرور هلنی–بازاریِ سلوکیه گاهی سخت‌سر می‌شد و به قهر و آشتی نیاز داشت. ⚖️

قفقاز/ارمنستان: اهرم تعادل میان تیسفون و رُم؛ هر چرخش دربار ارمنی می‌توانست سیگنال سیاسی به فرات بفرستد. پس پرهیز از تحریک بیش‌ازحد و نگه‌داشتن پل‌های کوهستانی، دستور کار بَلاش سوم بود. 🛡️

جنوب (الیماس و خاراکنه/میسان): دهانۀ اروندرود ریۀ دریایی اقتصاد است. کالاهای هند و عربستان از خلیج فارس بالا می‌آیند؛ عوارض بندری/انبارداری خزانه را تغذیه می‌کند. تنوع‌بخشی به بندر–شهرها اجازه نمی‌دهد یک گلوگاه شهری اقتصاد را گروگان بگیرد. ⚓💰

نتیجه: نقشهٔ بَلاش سوم نقشۀ تعادلِ قابل‌چانه‌زنی است: غرب را کم‌هزینه نگه می‌دارد، شرق را قدرت‌افزا می‌کند، و میانه را با سکه و آیین می‌چسباند. ✅


فرزندان بَلاش سوم (اشک بیست‌وپنجم)

دربارۀ فرزندان بَلاش سوم اطلاعاتِ هم‌آوا و قطعی اندک است. در منابع، ادعاهای نسبی برای برخی مدعیانِ دهه‌های ۱۳۰–۱۴۰ میلادی دیده می‌شود، اما اتصال مستقیم و بی‌چون‌وچرای آنان به بَلاش سوم همیشه پذیرفته نشده است. بااین‌حال، می‌توان بر پایهٔ قاعدۀ اشکانی چند نکته را—با احتیاط—صورت‌بندی کرد: 👶👑

  • اگر شاهزادگانی در سنّ سیاسی حضور داشتند، تقسیم کار ایالتی قاعده بود: یکی در شرق برای مرزهای سَکا/آلان، دیگری در میانه برای ضرابخانه/بازار، و سومی در قفقاز برای پروندهٔ ارمنستان.

  • رقابت‌های هم‌زمان با خسرو و سپس مهردادِ مدعی، فضای عرض اندام را برای نسلِ احتمالیِ بَلاش سوم تنگ می‌کرد؛ زیرا افسانۀ سکه – روزنامۀ هرروزهٔ سیاست – مجالِ کمتری برای نام‌های تازه می‌گذاشت.

  • در آستانۀ ۱۴۷ م. و پس از آن، نسل تازه‌ای (با بَلاش چهارم در مقامِ روایت متحدتر) صفحه را برگرداند؛ بدین‌معنا اگر فرزندی از بَلاش سوم در مدار بود، در روایت غالب کمتر به چشم آمد.

نتیجهٔ محتاطانه: چون اسامی مؤید و هم‌خوان اندک‌اند، از نام‌بردن مصداقی می‌گذرد؛ ساختار اما روشن است: مدرسۀ قدرتِ اشکانی برای شاهزادگان، آموزشِ میدانیِ ایالتی فراهم می‌کرد تا «چسب شبکه» تقویت شود. ✅


مرگ بَلاش سوم (اشک بیست‌وپنجم)

فرجام بَلاش سوم در ۱۴۷ میلادی رقم خورد. سال‌های پایانی در سایۀ آرامشِ آنتونینی و فرسایش رقیبان داخلی گذشت. مرگ او – احتمالاً طبیعی و در متنِ انتقالِ نرمِ قدرت – راه را برای بَلاش چهارم گشود تا روایتِ متحدتری از شاهنشاهی بسازد و ضرابخانه‌های کلیدی را یک‌صدا کند. 🕯️

در منطق اشکانی، مرگ سیاسی معمولاً پیش از مرگ زیستی اعلام می‌شود: پرترۀ تازه بر فلز می‌نشیند، افسانهٔ یونانی–پارتی لقب شاهِ نو را می‌خوانَد و بارِ عام با نام تازه برپا می‌شود. همین که صرافان و کاروانسالاران سکهٔ نو را دیدند، می‌فهمند که مرکز عوض شده است. برای بَلاش سوم، چرخش آرامِ افسانه و تداوم بدون شوکِ راه‌ها، بهترین سناریوی گذار بود: جنگ بزرگ در کار نبود، اقتصاد راه نفس کشید، و نسل بعد بدون خون‌ریزی فراگیر سکان را به دست گرفت. ⚖️

دلالت راهبردی: بَلاش سوم نشان داد که در جهانی چندکانونی، دوام ارزشمندتر از درخشش لحظه‌ای است. او با استاندارد ضرب، پیمان‌های سبک، و مدیریتِ هوشمندانۀ مرز فرات، هزینهٔ ادارهٔ شبکه را پایین نگه داشت و میدان رقابت را از کارزارهای نابودگر به چانه‌زنی‌های بلند منتقل کرد. ✅


مقبره بَلاش سوم (اشک بیست‌وپنجم)

از محل دفن بَلاش سوم اطلاعات قطعی در دست نیست؛ وضعیتی آشنا برای بسیاری از شاهان میانی/متأخر اشکانی. دلایل روشن‌اند: چندکانونی بودن قدرت، جابجاییِ کانون‌های شاهی میان تیسفون، هکاتومپیلوس، ری و همدان، مصالح ناپایدار معماری در میان‌رودان و گاه پنهان‌کاری آگاهانه برای صیانت از آرامگاه‌ها در برابر توهین سیاسی. 🪦🛡️

آنچه از آن عصر فراوان مانده، سکه‌ها و اشیای تدفینی است که چهرهٔ عمومی مرگ و یادمان را نشان می‌دهد: باور به سفر روح، حرمت اسب و سلاح، و تعظیم به سلالۀ آرساس. در این منطق، جاودانگی سیاسی بیش از آن‌که بر سنگ بنشیند، در فلز و آیین زنده می‌ماند. بنابراین، نامعلوم‌بودنِ مقبرهٔ بَلاش سوم نه خلأ تاریخ، که ویژگیِ نمادینِ جهان اشکانی است: قدرت هر روز بر سکه قاب می‌گرفت، نه لزوماً بر سنگ. ✨


یورش آلان‌ها و پاسخ پارتی؛ «آزمون قفقاز»

در میانهٔ سلطنت بَلاش سوم، آلان‌ها – اتحادی از سوارۀ کوه–دشت – از دره‌های قفقاز به ارمنستان و ماد زدند. این یورش‌ها آزمون قفقاز بود: اگر پل‌های کوهستانی حفظ نشود، نبضِ میان‌رودان تند می‌شود. راهبرد بَلاش سوم ترکیبی بود: نیروی چابکِ مرزی برای تعقیب–آزار و پیمان‌های موقت برای خنثی‌سازی انگیزۀ غارت. در همین حال، فرماندهان رُمی – که قپق را در مأموریت‌های خود می‌شناختند – طرح‌های دفاعی نوشتند و تعادل منطقه حفظ شد. 🏹⛰️

نتیجهٔ سیاسی–اقتصادی این آزمون آن بود که راه‌های کاروانی – از اترار و بلخ تا ری و سلوکیهپیش‌بینی‌پذیری خود را از دست ندادند. ضرابخانه‌ها همچنان استاندارد زدند و بازار، به‌جای وحشت، احتیاط کرد. این‌گونه، آزمون قفقاز به درس مدیریتی بدل شد: چابکی محلی + پیمانِ سبک، از جنگ فرسایشی کم‌هزینه‌تر است. ✅


سکه‌شناسی بَلاش سوم؛ «پوسترهای جیبیِ مشروعیت»

سکه‌های بَلاش سوم از دقیق‌ترین پنجره‌ها به سیاست اویند. در رو، پرترۀ شاه با تیاره/دیادم و ریش پرپشت؛ در پشت، آرساسِ کمان‌به‌دست یا تخت دودمانی؛ پیرامون نقش‌ها افسانۀ یونانی–پارتی که القاب شاهی را می‌خوانَد. تفاوت‌های ظریف در تزئین تیاره، حروف افسانه و نشان ضرابخانه به ما می‌گوید کدام شهر–بازار در کدام سال به کدام روایت قدرت وفادار بوده است. 🪙🔍

وقتی دوپادشاهی شدت می‌گیرد، دو روایت هم‌زمان بر فلز می‌نشیند. راهبرد بَلاش سوم برای غلبۀ روایت، ضربِ پرشمار و استانداردسخت‌گیرانه در مراکز شرقی/میانی بود تا اعتماد صرافان خدشه نبیند. پیامد اقتصادی روشن است: هزینهٔ مبادله پایین می‌مانَد، کاروان‌ها با پیش‌بینی‌پذیری حرکت می‌کنند و بازار، به‌جای آشوب، احتیاط معقول پیشه می‌کند. ✅


جمع‌بندی

بَلاش سوم (اشک بیست‌وپنجم) شاهِ دوام و تعادل در نیمۀ نخست سدۀ دوم میلادی است؛ پسر بَلاش دوم که از ۱۰۵ تا ۱۴۷ میلادی بر بخش بزرگی از ایرانشهر فرمان راند. اگر پرسیده شود «بَلاش سوم کیست»، پاسخ چنین است: معمارِ تعادلِ سیّال که در شرق/میانه با سواره‌نظام تیرانداز، پیمان‌های سبک و سکهٔ استاندارد، شبکۀ اشکانی را زنده نگه داشت و در غرب، جنگ بزرگ را به چانه‌زنی بلندمدت بدل کرد. در مدت زمان حکومت بَلاش سوم – بیش از چهار دهه – سه فازِ روشن دیده می‌شود: تقسیم میدان با خسرو، تنفّس پس از عقب‌نشینی رُم و فرسایش رقیبان داخلی تا ۱۴۷ م.؛ در نقشه ایران در زمان بَلاش سوم، محور هکاتومپیلوس–ری–همدان قلب اداری–بازرگانی، شرق کارخانۀ سواره‌نظام، قفقاز اهرم تعادل و فرات میز مذاکره است. در همسر بَلاش سوم و فرزندان بَلاش سوم، نام‌های قطعی در منابع نیامده و نام‌سازی روا نیست؛ اما ازدواج‌های ائتلافی قاعدهٔ سیاست پارتی بود. مرگ بَلاش سوم در ۱۴۷ میلادی رخ داد و مقبرهٔ بَلاش سوم مانند بسیاری از متأخران، نامعلوم است؛ زیرا جاودانگی سیاسی در آن عصر بیش از سنگ، در فلز و آیین می‌زیست. کلیدواژه‌های صفحه – از بَلاش سوم (اشک بیست‌وپنجم) و مدت زمان حکومت بَلاش سوم تا نقشه ایران در زمان بَلاش سوم، مرگ بَلاش سوم، مقبره بَلاش سوم – در روایتِ داستان‌وار و مستند کنار هم می‌نشینند و چهرۀ شاهی عمل‌گرا را نشان می‌دهند که اقتصاد راه را بر فتحِ نمایشی ترجیح داد، دوپادشاهی را مدیریت کرد و شاهنشاهی پارتی را برای نسل بعد قابل‌انتقال نگه داشت. 🌟🛡️🪙🐫

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آخرین مطالب سایت میتراکانا

دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

0
سبد خرید شما
سبد خرید خالیخرید